سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه بنده خالصانه توبه کند، خداوند او را دوست بدارد و گناهانش را در دنیا و آخرت بر او بپوشاند . [امام صادق علیه السلام]
 

 

 

تطهیر با جاری قرآن

مراحل دعوت پیامبر ص و مراحل رویارویی کفار با آن حضرت

این نوشتار حاصل جمع‌­‌بندی و تحلیل مطالب چهار مقاله[1] مرتبط با این موضوع است.

 

مراحل دعوت پیامبر به دو قسمت کلی قبل و بعد از هجرت تقسیم می­‌شود؛ دعوت پیامبرص قبل از هجرت نیز به سه مرحله‌ی دعوت پنهانی و فردی، دعوت خویشان و دعوت عمومی تقسیم می‌شود.

با توجه به این که احتمال نزول سوره کافرون در مکه بیشتر، و احتمال مدنی بودن آن بسیار کم است، به بررسی این رویارویی در مکه و قبل از هجرت می‌پردازیم.

عمده‌ی برخورد کفار با دعوت آن حضرت پس از علنی شدن دعوت رخ داد؛ با توجه به این که دعوت پیامبر با منافع آنان تقابل جدی داشت، از همان روزهای ابتدایی دعوت علنی مخالفت‌ها و دشمنی‌هایشان را آشکار کردند. پشتوانه قدرتی که پیامبر داشتند (بواسطه شخص ابوطالب و حمایت بنی‌هاشم از ایشان، در گام نخست مانع برخورد جدی و تعرض به ایشان می‌شد؛ این مسئله کفار قریش را بر آن داشت که به اشکال مختلفی در 4 مرحله با دعوت پیامبرص مقابله نمایند؛ در ادامه به مراحل اقدامات مشرکین اشاره می‌شود:

1.      تلاش برای انزوای اجتماعی پیامبرص و نابودی پشتوانه‌های او

تلاش کفار قریش برای منزوی کردن پیامبر به هدف جلوگیری از گسترش دعوت او و فراهم نمودن امکان مقابله مستقیم با ایشان بود. اقدامات آنان در این مرحله (حدود سال‌های 3تا5 بعثت) به سه شکل ذیل بوده است:

مذاکره با ابوطالب

طبق نقل‌های تاریخی این مذاکره در دو نوبت صورت گرفت. در دفعه اول جناب ابوطالب (ره) با جوابی نغز آنان را بازگرداند و بار دوم نیز به نتیجه­ای نرسید. پیشنهاد کفار در مراجعه دوم به ابوطالب جایگزینی پسری به‌جای پیامبر برای او و در نهایت تهدید ایشان بود.

تمسخر پیامبر

عملکرد دیگر کفار قریش مسخره کردن پیامبر اکرم (ص) بود. آنان پیروی محرومان و دعوت به نعمت­های ‌بهشت و ... را مورد تمسخر قرار می‌دادند. خداوند حکیم نیز پیامبر خود را در برابر این جهالت دشمنان دلداری می‌دادند[2].

بعضی نقل کردند که پیشنهاد پرستش خدای یکدیگر در راستای سیاست تمسخر بوده است.

از نظر برخی مورخان، ارائه پیشنهاد «پرستش خدای یکدیگر» با برنامه ای از پیش طراحی شده و در راستای سیاست استهزای پیامبر(ص) بود.[3] البته این تحلیل برخی از مورخان است و نقل و نص تاریخی ندارد.

تهمت به پیامبر

کفار قریش علاوه بر تمسخر، راهکار برچسب زدن را در پیش گرفتند. برخی از تهمت‌های آنان عبارت است از جنون، جن‌زده و ... . این کار آنان به صورت پراکنده صورت می‌گرفت تا این که قبل حج در جلسه خود به صورت هماهنگ روی تهمت سحر تمرکز کردند.

 

2.     تلاش برای ایجاد انحراف در اهداف و جهت‌گیری پیامبر(نفوذ)

قریش پس از بی‌نتیجه بودن اقدامات خود در انزوای اجتماعی پیامبر(ص)، تلاش کرد تا با نفوذ در حرکت پیامبر، به اهداف خود برسد و این حرکت و گفتمان جدید را در خود فضای حاکمیت خود حل نماید. آنان تلاش کردند تا با دادن وعده‌ی ثروت و قدرت و نیز پیشنهاد همراهی با پیامبر به شرط همراهی متقابل حضرت با آنان در پرستش بت‌ها، درحرکت بالنده اسلام انحرافی از درون ایجاد نمایند.

طبری چنین نقل می‌کند:

ابن‌عباس گوید: سران قوم فراهم آمدند و به پیامبر وعده دادند که مالى بدو دهند چنانکه توانگرترین مرد مکه شود و هر که را خواهد به زنى او دهند، گفتند: «اى محمد! این چیزها از آن تو باشد که خدایان ما را ناسزا نگویى و به بدى یاد نکنى و اگر این را نمى‏پذیرى، چیزى دیگر به تو عرضه مى‏کنیم که به صلاح ما و تو باشد.» پیامبر خدا گفت: «آن چیست؟» گفتند: «یک سال تو خدایان ما، لات و عزى را بپرست، ما نیز یک سال خداى تو را پرستش مى‏کنیم» پیامبر گفت:...»[4].

با توجه به این گزارش تاریخی، این احتمال که پیشنهاد پرستش خدایان یکدیگر در راستای پروژه نفوذ و ایجاد تغییر جهت و انحراف از دعوت در پیامبر باشد قوی‌تر است. دلیل این مطلب این است که مشرکان در موضع پیشنهاد جدی مال و مقام بودند و احتمال این که بلافاصله بعد از آن به استهزاء پیامبر بپردازند بسیار ضعیف است. این مطلب نیز که بعضی این پیشنهاد را امری اتفاقی دانسته‌اند به نظر پایه‌ای ندارد. در نتیجه پیشنهاد کفار را در راستای ایجاد انحراف در پیامبر و نفوذ به قلب دعوت مخالفین خود می‌دانیم. این نحوه عملکرد از سوی هر دشمنی، زمانی رخ می‌دهد که سه شرط موجود باشد:

-        طرف مقابل از جهت قدرت و جایگاه اجتماعی به قدری رشد یافته باشد که قابل اعتنا بوده، و به راحتی نتوان آن را به حاشیه راند. در غیر این صورت، باج دادن و پیشنهاد همراهی و همکاری در مقابل دشمن ضعیف منطقی نخواهد بود.

-        دعوت طرف مقابل با اصل حاکمیت دشمن در تضاد باشد.

-        کوتاه آمدن طرف مقابل و همراهی او باعث غلبه جبهه دشمن شود.

از میزان پیشنهاد دشمن نیز می‌توان به عمق خطری که احساس می‌کند و نیز نگاه او به استحکام طرف مقابل خود پی برد. آنان از طرفی ریاست بر کل مکه و بالاترین ثروت را پیشنهاد کردند و از طرفی کوتاه آمدن از پرستش بی‌قید و شرط خدایان خود و رها کردن احتراز از خدای پیامبر را پیشنهاد دادند؛ در واقع چیزی را پیشنهاد دادند که بالاتر از آن نداشتند و این حاکی از استحکام پیامبر و قوت موضع اوست.

شیوه‌ی پیامبر در برخورد با این پیشنهاد مخالفین در چنین فضایی دوری از کوچکترین مداهنه و کوتاه آمدن و همراهی است. او مامور می‌شود تا با نحوه‌ای از بیان به آنان بفهماند که حتی فکر همراهی پیامبر را از سر خود بیرون کنند.

 

3.     مقابله فرهنگی با پیامبر(جنگ نرم)

دشمنان پیامبر پس از ناامیدی از ایجاد انحراف در دعوت پیامبر و همراه کردن او با خود و حل کردن او در فضای حاکم به مقابله فرهنگی روی آوردند. آنان جنگی فرهنگی را در سه زمینه آغاز نمودند:

-        درخواست معجزات مختلف و متعدد و ناتمام از جمله تقاضای جابجایی کوه‌های مکه و هموار کردن زمین آن و ... .

-        مقابله علمی با کمک یهودیان شبه جزیره و طرح سوالات مختلف برای به زانو درآوردن حضرت.

-        مقابله با دعوت ایشان از طریق نقل داستان اساطیر ایران و ... .

4.     مقابله خشن و سلبی (جنگ سخت)

پس از ناموفق بودن سه مرحله بالا، دشمن تصمیم گرفت تا به صورت خشن وارد مبارزه با دعوت پیامبر شود؛ آنان تا زمان حضور پیامبر در مکه در سه مرحله دست به اقدامات خشنی زدند که سومین آن منجر به هجرت پیامبراکرم ص به مدینه شد. سه اقدام آنان عبارت است از:

الف) فشار خشونت آمیز و شکنجه ضعیفان

در این مرحله شروع کردند به شکنجه اطرافیان پیامبر، مخصوصا بردگان و کسانی که از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار نبودند. خود پیامبر نیز از این خشونت و تحقیر بی‌نصیب نماند ولی شخصیتی چون حمزه در دفاع از او کاری کرد که این برخورد با پیامبر تکرار نشد.

بیش از هشتاد نفر از مسلمانان برای نجات از این فشارها در سال پنجم بعثت در دو نوبت به حبشه مهاجرت نمودند.

ب‌)     فشار اقتصادی

پس از این­که قریش از شکنجه مسلمین بهره‌ای نبرد و از بازگرداندن مهاجرین به حبشه عاجز شد اقدام به محاصره اقتصادی مسلمین نمود و آنان را تا سه سال یعنی تا سال دهم بعثت در شعب ابی طالب محصور نمود.

ج‌)     اقدام به قتل

پس از آن‌که با معجزه الهی مسلمین از فشار اقتصادی رهیدند؛ پیامبراکرم ص در سال یازدهم بعثت برای تبلیغ به طائف رفتند. ایشان در بازگشت به مکه رویکرد تبلیغی خود را تغییر دادند و بیشتر متوجه مردم بیرون مکه شدند. هرچند قبل از این نیز افرادی از قبایل دیگر به اسلام دعوتمی شدند - مانند ابوذر غفاری که پس از پذیرش آیین اسلام، جهت هدایت قبیله خود به میان آنها رفت و بسیاری از آنان را مسلمان نمود- ولی بیشتر تبلیغ پیامبر متوجه قریش بود و دعوت دیگران به صورت جنبی انجام می‌گرفت. پس از سفر طائف ، دعوت سایر قبایل به صورت گسترده و جدی شروع شد. در موسم حج که قبایل دیگر به مکه روی می آورند، به اسلام دعوت می‌شدند. اولین پیمان پیامبر موسوم به پیمان عقبه[5] که زمینه ساز هجرت به یثرب شد در این برهه در سال دوازده بعثت بسته شد.

وقتی مشرکین ناکامی خود و رشد روزافزون پیامبر را دیدند و از ارتباط‌های او با خارج مکه باخبر شدند تصمیم گرفتد کار را یکسره کرده و پیامبر را بکشند. این نقشه وناکامی آن با فداکاری علی ع و هجرت پیامبر به مدینه، پایان تلاش‌های مشرکین مکه در 13 سال قبل از هجرت بود.

 

منابع برای تحقیق بیشتر:

1.      پایان نامه رفتار پیامبر با مشرکان و اهل کتاب.

http://ahlebeitpedia.com/thesis/2013

2.      دانشنامه سیره پیامبر نشر دارالحدیث.

http://www.qhu.ac.ir/?fkeyid=&siteid=2&fkeyid=&siteid=2&pageid=270&newsview=359

 



[1] - مقاله ای از تفسیر موضوعی پرتو قرآن آیه‌الله مکارم،

http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=254739&typeinfo=25&catid=22857

و مقاله ای از مرکز پژوهش­های صدا و سیما

http://www.irc.ir/article/index/show/+758/type/article

و مقاله ای با عنوان شرایط تاریخی نزول سوره کافرون در مکه

http://www.shiastudies.net/article/farsi/Article.php?id=7427

و مقاله روش‌های تبلیغی پیامبر ص جناب آقای حسینی بلخابی.

http://rasoolnoor.com/modules.php?name=Maghaleh&pa=showpage2&pid=1024

 

 

[2]  (فاصدع بما تومر و اعرض عن المشرکین انا کفیناک المستهزئین)

[3] - مقاله‌ی «شرایط تاریخی نزول سوره کافرون در مکه» به نقل از « سیرت‏رسول‏الله،ج‏1،ص353؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج‏4، ص 887».

 

[4] - مقاله‌ی «شرایط تاریخی نزول سوره کافرون در مکه» به نقل از «أنساب‏الأشراف،ج‏1، ص151؛ تاریخ‏ طبری،ج‏3، صص879 و 880».

 

[5] - پیمان عقبه نخستین پیمانی است که محمد در شبانگاه سیزدهم ذیحجه سال دوازدهم بعثت با جمعی از اهالی یثرب که از قبایل اوس و خزرج بودند بست. در این دیدار که در بلندای عقبه در دامنهکوه منا صورت گرفت هفتاد و پنج زن و مرد یثربی با پیامبر اسلام عهد بستند که همانطور که از همسر و فرزندانشان حمایت می کنند محمد و دین اسلام را مورد حمایت قرار دهند. سایت ویکی پدیا به نقل از:  تاریخ تحلیلی صدر اسلام، محمد نصیری، تدوین نهاد نمایندگی مقام رهبری در دانشگاهها، انتشارات دفتر نشر معارف.





  • کلمات کلیدی :

  • ::: شنبه 94/10/26 ::: ساعت 2:39 عصر :::   توسط محمدهادی قراباغی 
    نظرات شما: نظر

    فضای سوره کافرون و مخاطب آن:

    این سوره بر یگانگی در بندگی تکیه نموده، به این مسئله اشاره می­کند که بندگی خدا با بندگی خدایان دیگر قابل جمع نیست. این مطلب را از تاکیدی که روی نفی عبادت و بندگی و پیروی پیامبر اکرم (ص) از معبود کفار، و نیز تاکید نفی عبادت و پیروی کفار از معبود پیامبر(ص) شده است می­توان فهمید.

    تاکید ویژه روی تقابل بندگی خداوند عالم و خدایان کفار حاکی از این مطلب است که این دو مسیر در تقابل و تضاد با یکدیگرند و مثل جاده شرق و غرب هستند و هرچه به یک سمت حرکت کنیم از مسیر دیگر دور خواهیم شد و برای حرکت به سمت مشرق نورانی باید به مغرب ظلمانی پشت کرده و از آن فاصله بگیریم. قرآن کریم در آی?الکرسی راه تمسک به دستگیره محکم الهی را کفر به طاغوت و سپس ایمان به خدا می­داند.

    راه جدایی اهل ایمان از خدا نزدیک کردن آنان به آلهه کفر است. با توجه به حساسیت و ریشه­ای بودن این مطلب، این سوره نوع برخورد با چنین پیشنهادی را مشخص نموده است. در مقابل چنین گفتمانی باید موضعی صریح و قاطع داشت و بدون هرگونه مسامحه موضع­گیری نمود.

    با این فهم از فضای سوره تاکید روایات متعدد بر قرائت و تکرار این سوره در حالات مختلف و در نمازهای واجب و مستحب بهتر فهمیده می­شود؛ چون تکرار این سوره تذکر و تاکیدی برای تبری جستن از بندگی غیر خدا و خالص کردن بندگی برای حضرت حق است. 

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: پنج شنبه 94/10/17 ::: ساعت 9:45 عصر :::   توسط محمدهادی قراباغی 
    نظرات شما: نظر

    تفسیر البرهان و نورالثقلین:

     

    محتوا و روش تفسیر البرهان و نورالثقلین (در سوره کافرون):

    نکته:

    -        متن­های قرمز رنگ نکات متفاوت و زائد تفسیر نورالثقلین نسبت به برهان است.

    -       تفسیر نورالثقلین 21 روایت را به صورت شماره گذاری شده آورده و مرحله‌­ای برای مجموع روایات تعیین نکرده است ولی تفسیر برهان روایات را به دو دسته­‌ی روایات فضیلت تحت عنوان فضلها(7روایت) و روایات تفسیری تحت عنوان سوره مورد بحث(1روایت) آورده است.

    گزارش محتوا و مراحل تفسیر:

    ذیل عنوان فضلها(7روایت) 

    مجموع مفاهیمی که در این روایات بیان شده است عبارت‌­اند از:

    1.      اهمیت سوره (ربع القرآن)  - در نماز از هر سوره ای غیر از توحید و کافرون می­توان بازگشت.

    2.      ثواب و آثار قرائت در حالات خاصی مثل هنگام خواب، در نماز واجب(بعض روایات در 7 نمازح13)، هنگام طلوع شمس، هنگام سفر عبارت است از:

    -         برائت از شرک

    -         سعادت و شهادت

    -         ایمنی از آسیب­ها هنگام خواب «به بچه­‌ها توصیه شود هنگام خواب»

    -        مستجاب شدن دعا

    -        ثواب قرائت ربع قرآن

    -         ایمنی از فزع روز قیامت

    -        ایمنی از شیاطین

    -        زمینه ساز ازدواج

    -        پرشدن زاد سفر

    -        علاج سهو در نماز

    3.      کلماتی که بعد از کل سوره یا قسمتی از آن گفته می­شود.(اعبد الله وحده، ولکن اعبد الله مخلصا له دینی، دینی الاسلام)

    امام رضا بعضی از این کلمات را «فی نفسه سرّا» می‌­فرمودند.ح10

    ذیل عنوان سوره ... (1روایت)

    -      علت تکرار از امام باقر ع سوال شد و ایشان علت را در تکرار درخواست قریش دانستند و فرمودند قریش دو بار این جمله را به پیامبر ص گفتند:  تعبد آلهتنا سنة، و نعبد إلهک سنة

    (حدیث در نورالثقلین هم آمده)

    -      پیشنهاد کفار برای شراکت در امر و رسیدن به حظ هر طرف در صورت عبادت معبود یکدیگر.ح19

    (اقول: از این حدیث به کمک کلید سوره که عبودیت است استفاد می­شود جمع بین بندگی خدا و غیر و به تعبیری جمع بین بندگی دو کس ممکن نیست و اندک گرایشی به بندگی غیر خدا خطرناک است- کفر به طاغوت کلید نابودی بندگی و ایمان به خداست)

    نکات روشی:

    این دو تفسیر روایاتی از کتاب­های زیر نقل کرده‌اند: (قرمز رنگ ها منحصر در نورالثقلین است)

    1.      تفسیر قمی – علی بن ابراهیم

    2.      مجمع البیان

    3.      خواص القرآن

    4.      ثواب الاعمال

    5.      کافی - کافی

    6.      گاهی بدون سند نقل کرده است.

    7.      انس بن مالک

    8.      صحابی و تابعین مثل:

    جبیربن مطعم(صحابی)

    فروه بن نوفل اشجعی از پدرش(صحابی)

    9.      مستقیم از اصحاب ائمه مثل:

    حذاء از امام صادق

    هشام بن سالم از امام صادق

    داودبن حصین از امام صادق

    گاهی مرسلا نقل میکند که عده من اصحابنا ...

    10. گاهی سند کاملی بدون نقل از کتاب دیگر می­آورد.ح15

    11. عیون اخبار الرضا

    12. من لا یحضر

    13. امالی شیخ

     

    14. قرب الاسناد





  • کلمات کلیدی :

  • ::: چهارشنبه 94/10/16 ::: ساعت 10:42 صبح :::   توسط محمدهادی قراباغی 
    نظرات شما: نظر

    محتوا و روش تفسیر البرهان (در سوره کافرون):

    گزارش محتوا و مراحل تفسیر:

    ذیل عنوان فضلها(7روایت)

    مجموع مفاهیمی که در این روایات بیان شده است عبارت‌­اند از:

    1.      اهمیت سوره (ربع القرآن) 

    2.      ثواب قرائت در حالات خاصی مثل هنگام خواب، در نماز واجب، هنگام طلوع شمس عبارت است از:

    -         برائت از شرک

    -         سعادت و شهادت

    -         ایمنی از آسیب­ها هنگام خواب «به بچه­ ها توصیه شود هنگام خواب»

    -        مستجاب شدن دعا

    -        ثواب قرائت ربع قرآن

    -         ایمنی از فزع روز قیامت

    3.      کلماتی که بعد از کل سوره یا قسمتی از آن گفته می‌­شود.(اعبد الله وحده، ولکن اعبد الله مخلصا له دینی، دینی الاسلام)

    ذیل عنوان سوره ... (1روایت)

    علت تکرار از امام باقر ع سوال شد و ایشان علت را در تکرار درخواست قریش دانستند و فرمودند قریش دو بار این جمله را به پیامبر ص گفتند:  تعبد آلهتنا سنة، و نعبد إلهک سنة

    نکته روشی:

    البرهان روایاتی از کتاب­های زیر نقل کرده است:

    1.      تفسیر قمی

    2.      مجمع البیان

    3.      خواص القرآن

    4.      ثواب الاعمال

    5.      کافی

    6.      گاهی بدون سند نقل کرده است.






    ::: شنبه 94/10/5 ::: ساعت 3:48 عصر :::   توسط محمدهادی قراباغی 
    نظرات شما: نظر

    گزارش تفسیر پرتو در سوره کافرون

    نکته جدید در مراحل و شیوه­ ها:

    مراحل را اینطور گفتیم:

    مقدمه/ ترجمه/لغت/تفسیر آیه ها- تفسیر کلی

    تفاوت:

    -         که در این سوره لغت ندارد/

    -         و در تفسیر کلی که شامل 6 نکته بود 3نکته را ندارد:

    o        نام های سوره با وجه تسمیه

    o        روایات (بیان آن ها و تحلیل آن ها و جواب شبهه های محتمل درباره آن‌ها)

     

    o        ارتباط سوره با سور قبلی (تلاش برا ی فهم ارتباط منطقی)

    نکات تفسیری:

    1.       این امر «قل ...» فرمان اعلام از جانب خداوند است تا مخاطبین «کافرین» متوجه شوند که آن حضرت واسطه ابلاغ است و نظر و مصلحت شخص او در اجراء این امر دخالت ندارد و تا یکسر امیدشان از هر گونه سازگارى درباره یگانه پرستى قطع شود.

    2.       یا ایها، ندائیست از دور به نزدیک و هشیار کننده- «یا، نداء دور و غائب.اى، نداء بنزدیک و حاضر. ها، انگیزنده و هشیار کننده است»- چنان که گویا، نداء دهنده به مردمى گول و دور از حق نداء میدهد، و نزدیک مى‏شود، و برمى‏انگیزد تا شاید هشیار گردند و بخود آیند.

    3.       و لا انتم عابدون ما اعبد جمله اسمیه و بجاى «و لا تعبدون ...» دلالت بر ثبات و دوام آنها در پرستش ننمودن معبود بحق مینماید.

    4.       ما در ما تعبدون و ما اعبد:

    ما، در «ما تعبدون» اشعار به نامشخص و ناشاعر بودن معبودها و ابهام در اندیشه و عبادت عابدها دارد، و در «ما اعبد» بجاى «من اعبد» نیز براى این است که خداى یگانه و معبود بحق، در اندیشه آلوده آنها نامفهوم و مبهم بوده است. و شاید «ما» براى تعظیم یا تقابل آمده.

    5.       وَ لا أَنا عابِدٌ ...، تأکید و تکرار معناى لا اعبد ما تعبدون، بصورت جمله اسمیه است تا ثبات و پایدارى آن حضرت را در اعراض از هر بت و رد هر پرستشى جز پرستش خداوند و هر سازشى که در این باره مکرر پیشنهاد شده بود اعلام نماید.

    نکته:

    -        علت تکرار تاکید است و توجیه ما مصدری به معنای نوع عبادت خلاف ظاهر است.

    -        فضای مخلوط توحید و شرک در آنان و پافشاریشان بر شرک اقتضای تاکید دارد.

    6.     لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ‏: تقدیم لکم ولى، و اضافه دین به ضمیر جمع مخاطب «دینکم» و مفرد متکلم «دینى- بحذف یا»، مشعر به حصر و اختصاص دو دین و جدایى آنها، و مجموع این آیه تقریر و استنتاجى از آیات قبل است: چون نه من به معبود شما سر فرود مى‏آورم و آن را مى‏پرستم و نه شما معبود مرا مى‏پرستید، پس همین براى شما باشد دین شما. و براى من باشد دینم.





  • کلمات کلیدی :

  • ::: شنبه 94/8/16 ::: ساعت 6:21 عصر :::   توسط محمدهادی قراباغی 
    نظرات شما: نظر

    المیزان

    مراحل و روش:

    بیان

    -         نگاه کلی سوره را می­گوید و یا غرض را بیان می­کند.

    Ø       در سور بزرگ معمولا غرض را بیان می­کند ویا مرور کلی می­کند و در سور کوچک موضوع را بیان می­کند/گاهی در سور کوچک مثل سوره کافرون نیز غرض را بیان می­کند مثلا در این سوره فرمودند: خداوند به پیامبر امر کرده است که برائتش را از کفار اظهار کند... پس از هرگونه مداهنه و سهل انگاری از جانب پیامبر ناامید می­شوند.

    Ø      شیوه او در این بیان غرض و موضوع استفاده از محتوای سوره است.

    Ø       به ارتباط سوره­ها با هم نمی­پردازد بر خلاف مجمع.

    -        بیان مکی و مدنی بودن سوره.(گاهی از سیاق آیات بهره می­برد)

    -        بیان معنا و مراد آیات.

    Ø      مراد از آیه و محصل کلام را از متن و سیاق آیات و احتمالات عقلی قابل حمل بر ترکیب ادبی و گاهی از یک روایت استفاده می­کنند.

    Ø      بیان معنی و لغت

    بر خلاف مجمع لغت و معنی را با هم آورده و در بیان، هر دو را ذکر کرده است و چون مجبور است لغت را جوری معنی کند که با کلام و جمله هماهنگ باشد، دقیقتر است.

    در شرح لغات بر خلاف مجمع از کتب لغت استفاده کرده و رجوع به متخصص دارد. / ریشه اصلی لغت را بیان می کند. و آن را معنی می­کند و بعد مشتق را.

    Ø      بحث اعرابی هم دارد.

    بحث روائی

    -        روایات شیعی و عامی را می­آورند.

    -        چیزی که به عنوان شأن نزول مطرح می­شود را در ضمن بحث روایی می­آورند.*

    -         همچنین روایات فضیلت را هم در بحث روائی مطرح می­کنند.

    -        در بعضی سور احادیثی پیرامون اصل وجود سوره آورده شده که آیا جزو قرآن بوده یا خیر.

    -        معمولا احادیث آخر نیز درمورد محتویات سوره می­باشد.*

    -        در المنثور، مجمع البیان و تفسیر قمی، سه کتابی است که ایشان در بحث روایی از آنها استفاده می‌کنند. از شیخ در امالی هم گاهی حدیث نقل می­کند.

    بحث موضوعی

    در بعضی سور بحث­های موضوعی خاصی می­آورند.

     

     

    نکات تفسیری و مستند آن:

    1.     غرض سوره ناامید کردن کفار از هرگونه مداهنه و سهل انگاری در دین از جانب پیامبر است./ مستند: محتوای سوره.

     

    2.     خطاب «یا ایها الکافرون» به قوم معینی است./ مستند: امر پیامبر به خطاب قرار دادن آنان (استفاده از ظاهر آیه).

     

    3.     لا اعبد به معنای نفی استقبالی است و آیه به این معنا است که ابدا بتهای شما را نمی پرستم./ مستند: نکته ادبی(معنای لا).

     

    4.     مقصود از «ولا انتم عابدون ما اعبد» نفی پذیرش دین از جانب آن گروه مورد خطاب، در آینده است.

     

    5.     مقصود از مجموع 2 و 3: اخبار به این که اشتراکی بین پیامبر و انان در دین اتفاق نخواهد افتاد.

     

    6.   علت تکرار نفی عبادت خدایان آن ها از سوی پیامبر و نفی عبادت خدا از سوی آنها:
          الف - تاکید

    ب - تفاوت مفهومی دو عبارت است؛ چرا که نفی اول از دو طرف به خاطر تفاوت معبود است و نفی دوم به خاطر تفاوت عبادت است یعنی عبادت پیامبر به امر شرعی است و عبادت آنان افراء به خدا./ مستند: احتمال عقلی مستند به احتمال صحیح ادبی(حمل ما به مصدریه نه موصوله).

    ج‌-    مطابقت با پیشنهاد قریش است که گفتند:

    تعبد آلهتنا سنة و نعبد إلهک سنة- و تعبد آلهتنا سنة و نعبد إلهک سنة

     مستند: (قسمت بحث روائی- حدیث دوم)

     

    7.     آیه «لکم دینکم و لی دین» تاکید محتوای سابق است نه به معنای اباحه و جواز پیروی هریک از دین خود و نه به معنای عدم تعرض پیامبر به دین آن­ها./ مستند: اصل دعوت قرآن این مطلب را دفع می­کند.(عقلی)

    -        نکته: دو احتمال بعید در معنای این آیه گرفتن دین به معنای جزاء و نیز تقدیر کلمه جزاء به عنوان مضاف بر دین است. 





  • کلمات کلیدی :

  • ::: پنج شنبه 94/7/16 ::: ساعت 11:55 صبح :::   توسط محمدهادی قراباغی 
    نظرات شما: نظر

    مجمع ­البیان

    مراحل و روش:

    1.       توضیح (مشخصات سوره)

                       مکی ومدنی بودنش (اگر اختلافی هم باشد بیان می­کند) و عدد آیات.

    2.      فضل سوره

    -        روایات را نقل می کند وازاهل سنت هم می آورد ومنبعی است که بین هردوطرف معتبر.

    -        معمولا توضیحی هم نمی­دهند.

    -        بعضی از روایاتش را از غیر پیامبر و ائمه نقل می­کند و فقط نام صحابه­ای مثل أبیّ را نقل می­کند.

    3.      تفسیر (ارتباط دوسوره)

    -        تفسیر معنای لغوی اش پرده را کنار زدن و یک مصداقش جایگاه سوره است و مطالب ذیل الذکر هم موید این معناست نه معنا ی لغوی.

    -        فقط تحلیل است روی این حساب که این چینش به فرمایش حضرت رسول است ومافقط احتمالات رابررسی می کنیم واین دوصورت می تواند بررسی شود 1–موضوعی 2- ربط آخر سوره به اول سوره. یک پایه دیگر برای بیان ارتباط نظام فکری است.

    4.      قرائت

    -        اگر اختلافی در قرائت بعضی قسمت­ها سوره باشد بیان می­کند مثل اختلاف قرائتِ «لیَ دین و لی دین» در حرکت یاء بین قراء در سوره کافرون.

    5.      حجت

    -        این بخش نیز در بعضی سور مثل سوره کافرون اضافه می­شود و محتوای آن قضاوت بین قرائت­های مخالف است. (احتمالا این قسمت تنها در سوری که عنوان قرائت باشد اضافه می­شود)

    6.      اعراب

    -        محتوای آن در مثل سوره کافرون توجیه آیه­ای است که خلاف قاعده اولیه نحو است؛ مثلا در این سوره علت آمدن ما موصول بجای من موصول در آیه­ی «ولا انتم عابدون ما اعبد» را توجیه می­کند به تطابق با ماقبل و مابعد و یا به عائد محذوف سه موصول این سوره اشاره می­کند.

    7.      لغت

    -        بسیاری ازتفاسیر ازکتب لغت نقل می کنند ولی این جا ازاستعمال به دست آورده یعنی خودش کار لغوی کرده

    -        برای درآوردن دقیق معنی باید عناصر مفهومی را بیان کند مثلا درفلق هم شکاف را هم وسعت را.

    8.      نزول (شان نزول)

    -        معمولا روایات غیر قوی مطرح است.

    نکته:

    -        شان نزول اثری درمعنا ندارد و نهایتا محدود کننده معناست. فقط بحث است که آیا روایات مبین مصداق، می­توانند گستره معنا را مشخص کنند و آیا  آن مصداق می­تواند ذهن ما را درجاهای خاصی باز کند؟

    -        تفاوت تاثیر شان نزول با تاریخ در فهم آیات:

    تاریخ می­تواند در نقل قرآن از آن حادثه موثر باشد ولی شان نزول گوید این اتفاق بود آیه آمد پس تاریخ و گزارش آن کمک به فهم می­کند.

     

    9.      المعنی(تفسیر)

    -        ابهام محور* است یعنی درصدد رفع ابهام­هایی است که برای مخاطب مطرح است یا این‌ که ابهامات خودش را طرح می­کند. حالا اگر یک ابهامی را ذکر نکرد، یا اصلا ابهام به ذهنش نیامده یا آمده وجوابش را می­داند.

    -        از ابتدای سوره شروع می­کند و اگر در معنای هر آیه و یا چند آیه مرتبط ابهامی باشد به بیان وجه آن می­پردازد. مثلا در آیه اول سوره کافرون مراد از کافرون را بیان می­کند و به رفع ابهام محتوای مرتبط در چهار آیه بعد (تکرار دو مطلب عدم عبادت طرفین معبود دیگری را) می­پردازد.

    -        برای استدلال از چند روش استفاده می­کند:

    ¨     استناد به قول صحابه­ی اهل فنی چون ابن عباس.

    ¨     استناد به قول علمایی چون فراء و زجاج.

    ¨     استدلال عقلی مبتنی بر حمل بر معنای لغوی صحیح.

    ¨     استدلال عقلی مبتنی بر حمل بر احتمال ادبی صحیح.

    ¨     استدلال به نکات ادبی.

    10. بخش الاسماء، الاعراب، قرائت، حجت و لغت در بعضی سور آورده می­شوند.

     

    نکات تفسیری و مستند آن:

    1.      خطاب «یا ایها الکافرون» به قوم معینی است./ مستند: «ال» عهد است(نکته ادبی).

    2.      علت تکرار نفی عبادت خدایان آن ها از سوی پیامبر و نفی عبادت خدا از سوی آنها تفصیل زمان حال و استقبال است و خداوند اخبار می­دهد به کفر آنها تا آخر عمر./ مستند: قول ابن­عباس و مقاتل و زجاج(قول صحابه و علما).

    3.      علت تکرار نفی عبادت خدایان آن ها از سوی پیامبر و نفی عبادت خدا از سوی آنها تطابق قرآن با لسان عرب است و عادت آنها تکرار در کلام است./ مستند: قول فراء و استناد او به اشعار عرب و استدلال بر اولی بودن مکان برای تکرار(قول علما-شعر عرب- استدلال ادبی)[1].

    4.      علت تکرار نفی عبادت خدایان آن ها از سوی پیامبر و نفی عبادت خدا از سوی آنها تفاوت معنا از جهت معنا است؛ چرا که نفی اول از دو طرف به خاطر تفاوت معبود است و نفی دوم به خاطر تفاوت عبادت؛ تفاوت عبادت هم یا به معنای تفاوت عبادت خدا به طور خالص و عبادت او با شرک است و یا به معنای تفاوت اعمال عبادی مشروع و غیرشرعی که خود ساخته و از روی جهل است ­می­باشد. / مستند: احتمال عقلی مبتنی بر حمل بر احتمال ادبی صحیح یعنی دو وجه مصدریه و موصوله بودن ما (احتمال عقلی مبتنی بر احتمال ادبی صحیح).

    5.      مقصود از «لکم دینکم و لی دین» یکی از این سه احتمال است:

    -        مقصود این است که ما و شما به جزای دین خود می­رسیم و در اصل اینچنین بوده  لکم جزاء دینکم... و مضاف حذف شده است./ مستند: احتمال عقلی قابل حمل بر احتمال ادبی.

    -        مقصود تهدید شدید آنان است که مثل «فاعملوا ما شئتم» گوید دینتان برای خودتان و دین من برای خودم. / مستند: احتمال عقلی.

    -        مقصود از دین، معنای جزاء است و کأن فرموده: «لکم جزائکم و لی جزائی» یعنی پاداش شما برای خودتان و پاداش من برای خودم./ مستند: احتمال عقلی قابل حمل بر معنای صحیح لغوی.

    6. مجموع سوره دال بر ذم مداهنه در دین است./ مستند: استظهار از متن.



    [1] - انشد و انشد ... / هذا أولى المواضع بالتأکید لأن الکافرین أبدوا فی ذلک و أعادوا فکرر سبحانه لیؤکد أیأسهم و حسم أطماعهم بالتکریر.





  • کلمات کلیدی :

  • ::: پنج شنبه 94/7/16 ::: ساعت 10:13 صبح :::   توسط محمدهادی قراباغی 
    نظرات شما: نظر

     

    ادامه متن قبل


    3.     ترکیب

    از مجموعه آیات باید ترکیب­هایی که جای تامل داشته یا چند وجهی­اند را مشخص کرده و به بررسی آنها بپردازیم و وجوه اعرابی آن­ها را پیدا کنیم ؛ مثلا در«لو تعلمون علم الیقین لترون الجحیم» لترون جواب لو است یا ترکیب دیگری دارد و جواب لو چیز دیگری بوده و محذوف می باشد؟

    برای استخراج ترکیب­های مشکل، دیدن کتاب­های ترکیبی و تامل خودتان راه گشاست؛ برخی ترکیب­ها فقط بازی ترکیبی هستند و هیچ تاثیری در معنا ندارند پس آن­ها را کنار می گذاریم و فقط به آن­هایی می­پردازیم که در معنا تاثیر­گذار باشند و میان آن­ها ترکیب مناسب­تر با سوره را انتخاب می­کنیم؛ مناسب بودن هم به این است که ببینید کدام یک از معانی حاصل از ترکیب­ها با فضای سوره و مجموعه آیات هماهنگ است.

    ترکیب یعنی جایی که ابهامی هست در ترکیب یعنی سوال می کنیم چرا این ترکیب به کار برده شده است و اگر ترکیب نحوی هم باعث چنین سوالی می­شد مطرح می­شود مثل وامرئته حمالةالحطب یا مثل ذلک الکتاب لاریب فیه که برای این لا  ریب بیش از 20 ترکیب گفته اند.

    الف-منابع اعراب:

     اعراب القرآن وصرفه وبیانه-محمودصافی-الجدول فی اعراب القرآن-درالمصون فی علوم کتاب المکنون -السمین الحلبی-اعراب المفصل-عبدالواحدالصالح.اعراب القرآن الکریم وبیانه-الدرویش-.مشکل الاعراب .املاء مامن به الرحمن-عسگری-تفسیر کشاف.

      * منابع بلاغت وصرفی ونحوی معرفی نشده است.

    ب-طریقه کار با منابع اعرابی:

    الف: انتخاب ازبین اقوال یعنی باید یک ترکیب را انتخاب کنیم و از آن دفاع کنیم.

    ب: پیدا کردن احتمالات جدید که اگر ترکیب­های اصحاب اعراب راهگشا نبود باید ترکیب جدیدی آورد. مثل(لاتصبن الذین...).

    ج: کنارگذاشتن اقوالی که تاثیری در معنا ندارد. ترکیب­ها ترجمه شود اگر تغییرمعنا مورد توجه قرار گیرد و بقیه کنار گذاشته شود.

    د: تشخیص ترکیب­های مشکل.

     

    4.  طرح سوال

    امور مقدماتی به پایان رسیده و به مرحله کار خودمان وارد می شویم یعنی کاری که می باید برای تامل و تفکر در یک سوره جهت رسیدن به نور و هدایت داشته باشیم.

    چینشی،ترکیبی

    ارتباطی

    فضای سوره و مخاطب سوره

    5. پاسخ به سوالات

    فضای سوره و مخاطب سوره

    چینشی،ترکیبی

    ارتباطی

     

     

    6. نوشتن متن تفسیری


    7.  مقایسه متن خودمان با تفسیر تطهیر و بازنویسی متن

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: چهارشنبه 94/7/8 ::: ساعت 11:0 صبح :::   توسط محمدهادی قراباغی 
    نظرات شما: نظر


    ادامه متن قبل


    د-التحریر و التنویر

    مراحل و روش:

    مقدمات:
    اسم سوره

    ایشان برای شناخت اسماء سوره از شیوه­های مختلفی بهره می­برند:

    -         از کلام گذشتگان

    سمیت هذه السورة فی کلام السلف «سورة إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْح‏

    عن ابن مسعود أنها تسمى «سورة التودیع»

    -         از روایاتی که اسم این سوره برده شده و نیز از کتب روایی

       (مثل: روى البخاری: «أن عائشة قالت: لما نزلت سورة إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ‏الحدیث)

    و هی معنونة فی «جامع الترمذی» «سورة الفتح»

    -        از مصاحف و قرآن­های سابق.

    -        از تفاسیر قدیمی.

    (مثل این تعبیر ایشان: و سمیت فی المصاحف و فی معظم التفاسیر «سورة النصر»)

    بحث مکی و مدنی بودن
    سبب نزول

    در این سوره بحث بیشتر روی زمان نزول است که از روایات مختلف استفاده می­کند.

    سور قبل و بعد آن در نزول

    که از روایات بهره می­برد مثل:

    و عن ابن عباس أنها آخر سورة نزلت من القرآن فتکون على قوله السورة المائة و أربع عشرة نزلت بعد سورة براءة

    عددالایات
    نکاتی خاص در بعضی سور
    اغراض

    برای رسیدن به اغراض سوره از محتوای آیات، روایات حول سوره و گزارش­های تاریخی استفاده می­کند. (مثلا گوید: البشارة بدخول خلائق کثیرة فی الإسلام بفتح و بدونه إن کان نزولها عند منصرف النبی‏ء صلى اللّه علیه و سلم من خیبر کما قال ابن عباس فی أحد قولیه‏)

     

        محتوای سوره:
    رفع ابهامات اولیه هرآیه

    مثل:

    اذا اسم زمان مبهم یتعین مقداره بمضمون جملة یضاف إلیها هو. ف إِذااسم زمان مطلق، فقد یستعمل للزمن المستقبل غالباو یستعمل فی الزمن الماضی و إِذاهنا مضمنة الشرط لا محالة لوجود الفاء فی قوله:فَسَبِّحْ

    لغات

    شیوه ایشان در لغت استفاده از لغت­نامه ها البته بدون ذکر منبع می­باشد و خودشان مستقلا از استعمالات استفاده نمی­کنند؛ ولی ویژگی ایشان این است که معنای لغوی را با فضای آیات مرتبط کرده و توضیح مختصری می­دهند.

    مثل: والنصر: الإعانةعلىالعدوّ. ونصراللّهیعقبهالتغلبعلىالعدو.

    که بعد از بیان معنای لغوی نصر، توضیح می­دهد که در آیه که نصر را به الله اضافه کرده، نتیجه­اش پیروزی بر دشمن می­باشد.

    المعنی

    که به بیان نکات تفسیری آیات می­پردازد.

    ...

    نکات تفسیری و مستند آن:

    یک مثال:

    مراد از فتح در آیه فتح مکه است نه فتح خیبر.

    مستند:

    لام الفتح لام عهد است و اشعار دارد به این که مراد از فتح، فتح معهودی است که در آیه إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِینا  و نیز در آیه : ان الذی فرض علیک القرآن لرادک الی معاد و هچنین در آیه لتدخلن المسجد الحرام... آمده است.

    ر-روح­ المعانی

    مراحل و روش:

    مقدمه(مشخصات):

    -        تعیین نام سوره:

    شیوه اش نقل مشهور و نیز نقل از اصحابی چون ابن مسعود است.

    -        تعیین مکی و مدنی بودن سوره:

    برای تعیین مکی و مدنی بودن از روایاتی که زمان نزول آن را بیان می­کنند استفاده می­کند و دلیل قول مخالف را نیز نقد می­کند.

    -        متکی به نقل است و از روایات و بحث های تاریخی بهره می­برد.

    -        بیان تعداد آیات.

    نگاه کلی:

    -        ارائه نگاه کلی به سوره و بیان ارتباط آن با سوره پیشین با توجه به محتوای دو سوره.

    -        فضیلت سوره(راهی به جز نقل ندارد).

    بررسی احتمالات ادبی:

    ضمن بحث تفسیری به 3مورد نیز میپردازند:

    -        لغوی

    -        اعرابی

    -        اختلاف قرائت

    مثل: إِذا منصوب بسبح و الفاء غیر مانعة على ما علیه الجمهور فی مثل ذلک‏

    بیان نکات تفسیری:

    -        از روایات و قول اصحاب استفاده می­کند مثل:و ذکر النقاش عن ابن عباس أن النصر هو صلح الحدیبیة

    -        این تفسیر ضمن بررسی نکات تفسیری وجوه مختلف ادبی را با آن معنا تطبیق می­دهد.

    مثل: و الأولى أن یحمل النصر على ما کان مع الفتح المذکور فإن کانت السورة الکریمة نازلة قبل ذلک فالأمر ظاهر و إذا کانت نازلة بعده فقال الماتریدی فی التأویلات: إن إِذا بمعنى إذ التی للماضی‏.×

    -        بسیار اقوال را جمع می­کند.

    -        با تعبیر جوز احتمالات خود را طرح می­کند.

    نکات تفسیری و مستند آن:

    یک مثال:

    1-   مراد از نصر کدام نصرت خداست؟

    طبق قولی مراد فتح مکه است و طبق قول دیگر مراد نصرت خدا در صلح حدیبیه است و اولی قول اول است. قول ضعیفی هم آمده که مراد جنس نصر وفتحی است که به رسول و بر مومنین میرسد.

    مصداق موضوع خارجی یا مفهوم مشخص تر این هم نکته تفسیری است که ولو از متن آیات استفاده نشود و از تاریخ بهره برده شود.

     

    2. لغات

     

    کارلغوی یا برای ندانستن معنی است یا برای نکته ی تفسیری خاص است.

    برای فهم معنای لغت باید به ترکیب هم توجه داشته باشیم.

    کارموضوعی لغوی:

    بعضی مشکلات در کار لغوی حل نمی­شود و باید ببینید در ادبیات دینی حمد با چه ویژگی طرح شده مثلا در سوره انفال وجلت قلوبهم مطرح است البته دیدن تفاوت وجل با خوف و ... در لغت خوب است ولی باید دید در روایات چطور بیان شده است./ البته نمی­توان گفت چون این لغت در آیات دیگر به این معنا آمده در این آیه هم حتما همین است.

    علت نیاز به کار موضوعی در بعضی لغات این است که گاهی فهم یک لغت در عبارت برمی­گردد به فضای سوره ( نظام اندیشه متکلم- فضای مخاطب) بعض مفاهیم در ادبیات دینی موضوعی دارد – نگاهی موضوعی به آن باید داشته باشیم مخصوصا در سور کوچک چون یک کلید دارند. بحث تسبیح اینچنین است. باهمین ظرفیت لغوی باید ببینیم آن لغت در فضای روایات به چه معناست – می­خواهیم ببینیم آن معنا در متون ما چه آثاری دارد.

    الف-انتخاب لغات

    علت انتخاب یک لغت این موارد است:

    الف:گاهی معنای واژه­ها را  نمی­دانیم ب:گاهی ترجمه آن را می­دانیم ولی ویژگی‌های آن را نمی‌دانیم. ج:یااینکه چندمعنادارداما می‌خواهیم دقیق­ترآنرابررسی کنیم.

    هرسه ی این موارد مورد سؤال وبررسی قرارمی‌گیرد.

     

    گاهی در بحث های تفسیری الفاظ نزدیک مثل نصر و عون نیز باعث رجوع است.- واژه های قریب المعنی در همه جا نیست ولی هرجا بود که احتمال تاثیر در فهم آیه داشت باید مراجعه شود.

     

    گاهی لغات تفاوت­هایی دارند ولی خیلی در کار تفسیری موثر نیستند و به آن­ها نمی­پردازیم.

    نقش کلیدی لفظ را هم از سوالاتی که از سوره داریم استفاده می­شود که فهم چه چیزهایی مهمه است یکی هم اگر گیر تفسیری منوط به لغت بود سراغ آن میرویم.

    شیوه بیان:

    در بیان لغت اول باید از انتخاب لغت دفاع کرد.

     

    ب-استخراج استعمالات(لغوی تقلیدی)

    در بررسی لغت کتاب التحقیق با ویژگیهایی که دارد برای شروع خوب است؛ در این کتاب منابع اصلی لغوی دیده شده و در رابطه همان لغت چیزهایی که به نظر لازم می دانسته در یک جا جمع کرده و در آخر هم به بررسی لغت پرداخته و معنای مختارش را بیان می­کند .

    درمقایسه کردن بین روشهای کتب لغوی، کار و برداشت­های التحقیق خوب است.

     روش فروق اللغه نیز مناسب است که استدلال رادرتفاوت لغات می آورد.

    لغوی سعیش این است که از سابقه ذهنی شما استفاده کند برای رساندنتان به معنای جدید

    بعضی مثل مقاییس به واژه خلاف و بعضی مثل مفردات به معنای نزدیکش حمل کرد- اگر مقابل دقیق دارند از آن استفاده میکنند – یا به مترادفات که گاهی با قید گاهی هم نه که عمدتا همین است اگر توجه به تفاوت ها نکند.

    ..................................

    کار دقیق تر این است که خودتان در یک مرحله معانی را جمع آوری کنید و بعد استعمالات را استخراج کنید یعنی اینکه در منابعی از لغت بگردید  که شاهدی برای معنا دارند .

    نکته حائز اهمیت این است که منبع و مستند اصلی ما استعمالات است یعنی با بررسی  استعمالات  است که به معنا دست می یابیم.

     

    شیوه بیان:

    در ارائه لغت خود متن عربی را بگوییم.

    ویژگی کتب لغت:

     مصباح المنیر.مقائیس اللغة.صحاح.العین.اساس اللغه.مفردات راغب.قاموس قرشی.اقرب الموارد.لسان العرب.تاج العروس.التحقیق.معجم فروق اللغویه.مجمع البحرین.اشتقاق.

    * [الوسیط،المنجد،«الطرازالاول فیماعلیه من لغه العرب المعمول»()]

     

    مصباح سعی می کند معانی را بیاورد وو کاری به استعمالات ندارد

    مقاییس معانی را به اصل برگرداند و حدی از استعمالات (مقاییس لغوی مفردات قرانی)

    لسان العرب معانی مختلف با استعمالات.

    العین اصلی است و پایه

    تاج العروس گاهی استعمال را بیان کردن و درمعنا کردن بااین که متاخر است کمک می کند

    مجمع، شاهد از شعرمی­آورد.

    -        مثل مقائیس ومفردات و به ویژه التحقیق اصرار بیشتری دارند برای جمع بندی. التحقیق چون میخواهد اصل معنایی استخراج کند معمولا ناظر به دو کتاب مفردات و مقاییس است.

    -        لسان یا مصباح فقط ردیف می کند ومی توانی خودت استعمالات را ببینی.

    ج-جمع بندی (لغوی اجتهادی)

    مرحله سوم جمع بندی معانی و استعمالات است؛ بررسی استعمالات در واقع برگشت به موقعیت‌ها برای پیدا کردن ویژگی‌های یک لغت. بنابر این در لغت باید پایه و ریشه معنا مشخص شود تا فرقش با لغات مشابه مشخص شود.

    با بررسی معانی و استعمالات ممکن است به این برسید که کلمه یک معنا دارد و معانی دیگر به همان یک معنا بر می­گردد که شاهد شما همان استعمالات است، ممکن است در جمع بندی به این نتیجه هم برسید که کلمه دو معنا یا بیش از دو معنا دارد .

    این دقت برای این است که در سیر شکل گیری لغت­ها و واژها و تحولی که در زبان پیدا کرده­اند گاهی مصداق­ها و لوازم یک معنا، به عنوان معنای مستقل گرفته شده­اند؛ مثلا یک کلمه معنایی داشته و آن معنا مصداقی و چون مصداق خیلی مورد توجه بوده خود مصداق به مرور به عنوان معنا گرفته شده است در حالی که مصداق غیر از معناست.

    چنانچه بتوان این مصداق­ها و لوازم معنا را تفکیک کرد یک گام اساسی برداشته شده است؛ یک واژه معنایی داشته بعد به یک حصه یا به ویژگی یا بخشی  از آن معنا توجه شده و این لفظ در این ویژگی و در این حصه به کار برده شده و بعد آن ویژگی یا حصه به عنوان معنا گرفته شده است در حالی که معنای مستقلی نیست و معنا همان معنای اصلی است.

    این دقت­هاست که باعث می­شود لغوی معانی مختلف را به یک یا دو معنا برگرداند.

    علاوه بر تشخیص مصداق و لازمه­ی معنا، تشخیص مجاز وحقیقت بودن آن نیز کار لغوی است. لغوی باید رابطه­ها را ببیند که از جنس مصداق و مفهوم است یا این­ که از جنس معنا و لازمه آن  است و یا  به قرینه­ای به کار رفته که معلوم شود مجاز است.

    درجمع­بندی باید معنایی را اخذ کنید که اولا بتوانید بگویید معانی دیگر برمی­گردند به این معنا، ثانیا باید بتوانید توضیح دهید که این­ها چطور در این معنا به کار رفته­اند.

    در کار لغوی یک مرحله فهم معنای استعمال است، مرحله دیگر ربط معانی مختلف است که خبرویت و دقت می­خواهد و فهم این که در استعمالات قرینه­ای است یا نه، فقط عقلی نیست و باید ممارست کرد.

    برای تعیین دقیق معنی باید عناصر مفهومی را بیان کرد، مثلا درفلق هم شکاف را هم وسعت را باید مشخص کرد.

    لغات یک معنای ثابت ندارد و یک سیر و پیشینه استعمالی دارد و شیخ  به جای وضع تعبیر از وضعیت می­کرد.

    درلغات چندچیز برای ما وکار ما قابل بررسی است از جمله جایگاه ترکیبی آن و اثری که این ترکیب روی آن دارد ونیز عناصر ترکیبی آن.

    نکاتی در باب شیوه بیان کتب لغت :

    -         وقتی لغوی ترجمه به لغت دیگر می کند دنبال تفاوت باشید.

    -        لغوی دقیق یک لغت را با یک واژه عام­تری با یک قید مطرح می­کند.

    -        شیوه­هایی که استعمالات را بیان می‌کند: گاهی درقالب «ومن الباب» است، گاهی در قالب معنا می‌آورند، گاهی شعری را به عنوان شاهد مثال می‌آورند.

    د-معادل یابی

    -        مرحله چهارم  معادل یابی است که باید دید پس از تمام بررسی­ها واژه مورد نظر چه نمونه و معادلی در فارسی دارد. با این کار مراحل کار لغوی تمام می­شود.

    -        در این بخش ترجمه های فارسی و فرهنگهای لغت فارسی منابع خوبی هستند.

    ترجمه­ها در این قسمت می­توانند ما را یاری کنند. ترجمه شعرانی وامامی معمولا جواب می‌دهند.

    درمعادل یابی بایدیک سوال راهمیشه مطرح کردکه مثلا وقتی جرم راقطع می‌گویند بایدسوال کنیم آیاهرقطع کننده‌ای راجرم می‌گویند ؟

    -        بعد از معادل یابی یک ترجمه لازم است.

    شیوه بیان:

    در معادل یابی اگر به جمع بندی رسیدیم باید معادل معنای اصلی را بگیریم و در کلمات چند معنایی، معادل معنای اصلی­اش را می­آوریم.

    درمعادل یابی ابتدامعنای واژه را می­آورید مثلارضی خوشنودی و بعد کلمه قرآنی راضیه را معنا کنید وسپس ترکیب قرآنی عیشة راضیه را بیان کنید. درنوشته نهایی خودتان معانی را لیست کنید و معادل بیاورید (استعمالات ومصداق ولازم معانی را نیاورید).

    در معادل یابی فقط آدرس می­دهید که از کجا گرفتم این معنا را که مثلا از ترجمه اقایی شعرانی...

    دربحث لغت وقتی می خواهیم بیانی داشته باشیم بهتر است ریشه را بگوئیم.

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: چهارشنبه 94/7/8 ::: ساعت 10:57 صبح :::   توسط محمدهادی قراباغی 
    نظرات شما: نظر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    جمع ­بندی مباحث جلسه تفسیر در 2 سال اول

     

    در متن زیر مراحل کار تفسیری و شیوه و حاصل هریک توضیح داده شده است:

    1.     بررسی تفاسیر

    منابع تفسیری:

    المیزان.تسنیم.مجمع البیان.الکبیر(فخررازی). تفاسیرروائی.اطیب­البیان.روشن. التحریروالتنویر(ابن آشور).نسیم حیات(بهرامپور).راهنما.نور.روح المعانی(آلوسی). مجموعه نکات تفسیری عین‌صاد. نمونه.تبیان(شیخ طوسی).روح البیان پرتوی از قرآن، تفسیر مبین، نور الثقلین.

    روش کارباتفاسیر

    -         سیر کار← الف :مطالعه تفسیر ب :فهمیدن حرف مفسر ج :پیدا کردن مستندمفسر

    -         نکات تفسیری باشدنه کلامی ونه فقهی ونه ادبی و نه فلسفی ونه تاریخی یعنی مشکل درفهم معنا را حل کند. به این مباحث بحث تفسیری گفته نمی شود؛ بحث تفسیری یعنی اینکه در صدد رفع ابهام و توضیح آیه باشد.

    -         بنابر این ابتدا باید فهمید مفسر چه می گوید و این حرف را از کجای آیه میزند که این امر در برخی تفاسیر راحت تر و در برخی مشکل تر است.

    نکته:

    در مرحله پاسخگویی به سوالات نکات تفسیری که مستند آنرا یافته اید بدردشما می خورد.برخی وقتهابرداشتی رابااستشهادلغوی می آرود واین استشهادباکارلغوی فرق میکند.

    شیوه بیان:

    عبارت مفسررابازکنیدوبه گونه ای نیاورید که چیزی ازبرداشت او حذف شود. نکات تکراری گفته نشود.

     

    الف- مجمع­ البیان

    مراحل و روش:

    1.      توضیح (مشخصات سوره)

                   مکی ومدنی بودنش و عدد آیات.

    2.      فضل سوره

    -        روایت را نقل می کند وازاهل سنت هم می آورد ومنبعی است که بین هردوطرف معتبر.

    -        معمولا توضیحی هم نمی دهند.

    3.      تفسیر (ارتباط دوسوره)

    -        تفسیر معنای لغوی اش پرده را کنار زدن و یک مصداقش جایگاه سوره است و مطالب ذیل الذکر هم موید این معناست نه معنا ی لغوی.

    -        فقط تحلیل است روی این حساب که این چینش به فرمایش حضرت رسول است ومافقط احتمالات رابررسی می کنیم واین دوصورت می تواند بررسی شود 1–موضوعی 2- ربط آخر سوره به اول سوره. یک پایه دیگر برای بیان ارتباط نظام فکری است

    4.      لغت

    -        بسیاری ازتفاسیر ازکتب لغت نقل می کنند ولی این جا ازاستعمال به دست آورده یعنی خودش کار لغوی کرده

    -        برای درآوردن دقیق معنی باید عناصر مفهومی را بیان کند مثلا درفلق هم شکاف را هم وسعت را.

    5.      شان نزول

    -        معمولا روایات غیر قوی مطرح است.

    -        اثری درمعنا ندارد  فوقش محدود کردن معناست که فقط بحث است که روایات مبین مصداق می تواند گستره معنا را مشخص کند یعنی ان مصداق ذهن مارا درجاهای خاصی باز می کند.

    -        تفاوت تاثیر شان نزول با تاریخ در فهم آیات:

    تاریخ می­تواند در نقل قرآن از آن حادثه موثر باشد ولی شان نزول گوید این اتفاق بود آیه آمد پس تاریخ و گزارش آن کمک به فهم می­کند.

     

    6.      المعنی(تفسیر)

    -        *ابتدا لغت را بررسی می­کند؛ *بعد ترکیب را توضیح می دهد(اعوذبرب الفلق) البته این بیشتر به لغت برمی گردد.*سپس تطبیق می­کند(بعد دلیل می­آورد یا به اقوال مفسرین و روایات تکیه می­کنند)

    -        ابهام محور* است یعنی درصدد رفع ابهام­هایی است که برای مخاطب مطرح است یا این‌که ابهامات خودش را طرح می­کند.حالا اگر یک ابهامی را ذکر نکرد، یا اصلا ابهام به ذهنش نیامده یا آمده وجوابش را می­داند.

    7.      گاهی بخش الاسماء، الاعراب، قرائت، حجت و ... هم اضافه می­شود.

    نکات تفسیری و مستند آن:

    -        بحث تفسیری یعنی بحثی که در صدد رفع ابهام و توضیح آیه باشد.

    -        نکته تفسیری در نگاه شیخ تعیین مصداق (مثل صراط مستقیم که بگویی وجود خارجی نیست بلکه مفهوم­اش را نیز اگر بیان کنی که مثلا صراط یعنی راه) یا توضیح ارتباط دو امر است و ما بر خلاف ایشان رفع ابهام را نیز بعنوان نکته تفسیری حساب می­کنیم.

    -        لغت تفسیر نیست بلکه مقدمه است- تفسیر حاصل 4 گام لغت و سوالات سه گانه است.

    -        بنابر این ابتدا باید فهمید مفسر چه می­گوید و این حرف را از کجای آیه می­زند.

    مثال:

    ارتباط لزوم تسبیح و حمد و استغفار در آیه سوم با فتح و نصرت الهی.

    نعمت (فتح و نصرت) از جانب خدا اقتضا می­کند که حق آن ادا شود و ادای حق نعمت به سه چیز است: 

    -        شکر منعم(حمدربک)

    -        تعظیم و بزرگداشت او(تسبیح)

    -        امتثال اوامر و نواهی او(استغفار که امتثال توبوا الی الله است)

    وجه وجوب ذلک بالنصر و الفتح أن النعمة تقتضی القیام بحقها و هو شکر المنعم و تعظیمه و الائتمار بأوامره و الانتهاء عن معاصیه‏.

    گزارش محتوای تفسیر:

    -        اصل گزارش محتوای سوره در جلسه مقصود اصلی ما نیست.

     

    ب- المیزان

    مراحل و روش:

    مشخصات سوره

    تعداد آیات و نظر مشهور در مکی و مدنی بودن.

    بیان

    -        به ارتباط سوره ها با هم نمی­پردازد بر خلاف مجمع.

    -        نگاه کلی سوره را می­گوید و یا غرض را بیان می­کند.

    (درسور بزرگ معمولا غرض را بیان می­کند ویا مرور کلی می­کند و در سور کوچک موضوع را بیان می­کند)

    -        بیان معنی و لغت

    بر خلاف مجمع لغت و معنی را با هم آورده و در بیان، هر دو را ذکر کرده است و چون مجبور است لغت را جوری معنی کند که با کلام و جمله هماهنگ باشد، دقیقتر است. با توجه به سوال و پرسش ها بحثشان را مطرح میکردند مثلا در سوره توحید میگفتند چرا اسم ظاهر در الله الصمد آمده؟

     

    -        در شرح لغات بر خلاف مجمع از کتب لغت استفاده کرده و رجوع به متخصص دارد.

    ریشه اصلی لغت را بیان می کند. و آن را معنی می­کند و بعد مشتق را.

    -        بحث اعرابی هم دارد.

    بحث روائی

    -        روایات شیعی و عامی را می­آورند

    -        چیزی که به عناون شأن نزول مطرح میشود را در ضمن بحث روایی می­آورند

    -         همچنین روایات فضیلت را هم در بحث روائی مطرح می­کنند.

    -        در بعضی سور احادیثی پیرامون اصل وجود سوره آورده شده که آیا جزو قرآن بوده یا خیر.

    -        معمولا احادیث آخر نیز درمورد محتویات سوره می­باشد.

    -        در المنثور، مجمع البیان و تفسیر قمی، سه کتابی است که ایشان در بحث روایی از آنها استفاده می‌کنند.

    بحث موضوعی

    در بعضی سور بحث­های موضوعی خاصی می­آورند.

     

    نکات تفسیری و مستند آن:

    مثال:

    ارتباط نتیجه با شرط و به عبارت دیگر ارتباط امر به تسبیح و امر به تحمید و نیز امر به استغفار چیست؟

    ایشان دو احتمال برای تسبیح و تحمید و یک احتمال برای استغفار مطرح می­نمایند:

    -        وجهی برای 2نتیجه اول:

    فتح مکه و ورود مردم به دین باعث ذلت شرک و عزت توحید است و اولی با تنزیه خدا و دومی با حمد و ستایش او سازگار است.


    ج-پرتوئی از قرآن

    مراحل و روش:

    مقدمه:

    -        عدد آیات را بیان می­کند.

    -        مکی و مدنی بودن را با توجه به آهنگ آیات و کوتاهی و بلندی آن­ها تعیین می­کند.

    ترجمه:

    بر اساس کار تفسیری­شان.

    لغت:

    -        اولا دنبال واژه متناسب ومعادل است.

    -        شیوه اش جمع اوری معانی است نه تعیین اصلی.

    -        بیشتر مفسرین بدنبال بیان معانی ولی ایشان به استعمالات توجه دارد ودرتفسیر از آن استفاده می کند.

    تفسیر

    1.      ابتدا به تفسیر تک تک آیه ها می پردازد که در آن به نکات ذیل توجه می کند:

    -        درذهنش ترکیب ها را زیر سوال برده  وبه جواب آن می پردازد.پس سوال محوری غالب است و به ترکیب ها دراین سوالات توجه دارند.

    -        علاوه بر ارائه گزاره ها به تحلیل آنها می پردازد(تحلیل اجتماعی، سیاسی...)

    -        برای فهم سوره به نیاز­های عصر خودش توجه دارد وگفتیم که اگر به دنبال نیازهایت باشی وسوالاتت را دنبال کنی وبه جنبه ی هدایتگری قرآن توجه کنی به مطالبی می رسی.

    2.      بعد از تفسیر تک تک آیه­ها به نگاه کلی به سوره می پردازد که در آن ...

    o        نام های سوره با وجه تسمیه

    o        روایات (بیان آن ها و تحلیل آن ها و جواب شبهه های محتمل درباره آن‌ها)

    o        ارتباط سوره با سور قبلی (تلاش برا ی فهم ارتباط منطقی)

    o        توجه به آهنگ سوره در سوره ها ی کوچک؛ یعنی سعی می کند هماهنگی آهنگ ومحتوی را توضیح دهد البته مجمل وسربسته است.

    o        از آهنگ حروف و کلمات استفاده مطلب نمی­کند بلکه هماهنگی آن با معنا را بیان می­کند –در بحث شیخ ضرب اهنگ کلمات با مخاطب مهم است.

     

    -        نکته کلی :

    "ایشان هم توجه به تفسیرآیه به آیه دارند والبته این درالمیزان بارزتر است ولی درهمانجا هم درباره ی همه‌ی آیات این کار نشده.

    "ویژگی خاص ایشان تحلیل است.

    یک نقد ایشان ایشان این است که به فضای سوره توجهی نکردند .

     

    نکات تفسیری و مستند آن:

    یک مثال:

    صداى حروف و حرکات آیات این سوره، باز شدن این افق و پیوستگى نصر و فتح، و امتداد حیات و ابدیت رسول خدا (ص) و دعوتش را مینمایاند.

    مستند:

    هر یک از آیات این سوره سه ایقاع «فصل کلمات» دارد: «إِذا جاءَ- نَصْرُ اللَّهِ- وَ الْفَتْحُ. وَ رَأَیْتَ النَّاسَ- یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ- أَفْواجاً. فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ- وَ اسْتَغْفِرْهُ- إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً- طول هر آیه و ایقاعات آن نسبت بسابق بیشتر، و فصل آخر هر آیه بتناسب جو معانى متغیر است. فصل آخر اولین آیه، با وزن فعل «فتح» منظرى را میگذراند تا نظر وسیع دیگر «وَ رَأَیْتَ النَّاسَ ...» را بنمایاند که به فصل ممتد افعالا «افواجا» منتهى میشود. آیه سوم با آهنگ دو امر انگیزنده، و امتداد آخرین ایقاع «- انه کان» و فصل «فعالا ... توابا» افق حیات ممتد و بى‏پایان را مى‏نمایاند.


    ادامه متن در یادداشت بعدی

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: چهارشنبه 94/7/8 ::: ساعت 10:48 صبح :::   توسط محمدهادی قراباغی 
    نظرات شما: نظر
       1   2   3   4      >