ادامه متن قبل
د-التحریر و التنویر
مراحل و روش:
مقدمات:
اسم سوره
ایشان برای شناخت اسماء سوره از شیوههای مختلفی بهره میبرند:
- از کلام گذشتگان
سمیت هذه السورة فی کلام السلف «سورة إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْح
عن ابن مسعود أنها تسمى «سورة التودیع»
- از روایاتی که اسم این سوره برده شده و نیز از کتب روایی
(مثل: روى البخاری: «أن عائشة قالت: لما نزلت سورة إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُالحدیث)
و هی معنونة فی «جامع الترمذی» «سورة الفتح»
- از مصاحف و قرآنهای سابق.
- از تفاسیر قدیمی.
(مثل این تعبیر ایشان: و سمیت فی المصاحف و فی معظم التفاسیر «سورة النصر»)
بحث مکی و مدنی بودن
سبب نزول
در این سوره بحث بیشتر روی زمان نزول است که از روایات مختلف استفاده میکند.
سور قبل و بعد آن در نزول
که از روایات بهره میبرد مثل:
و عن ابن عباس أنها آخر سورة نزلت من القرآن فتکون على قوله السورة المائة و أربع عشرة نزلت بعد سورة براءة
عددالایات
نکاتی خاص در بعضی سور
اغراض
برای رسیدن به اغراض سوره از محتوای آیات، روایات حول سوره و گزارشهای تاریخی استفاده میکند. (مثلا گوید: البشارة بدخول خلائق کثیرة فی الإسلام بفتح و بدونه إن کان نزولها عند منصرف النبیء صلى اللّه علیه و سلم من خیبر کما قال ابن عباس فی أحد قولیه)
محتوای سوره:
رفع ابهامات اولیه هرآیه
مثل:
اذا اسم زمان مبهم یتعین مقداره بمضمون جملة یضاف إلیها هو. ف إِذااسم زمان مطلق، فقد یستعمل للزمن المستقبل غالباو یستعمل فی الزمن الماضی و إِذاهنا مضمنة الشرط لا محالة لوجود الفاء فی قوله:فَسَبِّحْ
لغات
شیوه ایشان در لغت استفاده از لغتنامه ها البته بدون ذکر منبع میباشد و خودشان مستقلا از استعمالات استفاده نمیکنند؛ ولی ویژگی ایشان این است که معنای لغوی را با فضای آیات مرتبط کرده و توضیح مختصری میدهند.
مثل: والنصر: الإعانةعلىالعدوّ. ونصراللّهیعقبهالتغلبعلىالعدو.
که بعد از بیان معنای لغوی نصر، توضیح میدهد که در آیه که نصر را به الله اضافه کرده، نتیجهاش پیروزی بر دشمن میباشد.
المعنی
که به بیان نکات تفسیری آیات میپردازد.
...
نکات تفسیری و مستند آن:
یک مثال:
مراد از فتح در آیه فتح مکه است نه فتح خیبر.
مستند:
لام الفتح لام عهد است و اشعار دارد به این که مراد از فتح، فتح معهودی است که در آیه إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِینا و نیز در آیه : ان الذی فرض علیک القرآن لرادک الی معاد و هچنین در آیه لتدخلن المسجد الحرام... آمده است.
ر-روح المعانی
مراحل و روش:
مقدمه(مشخصات):
- تعیین نام سوره:
شیوه اش نقل مشهور و نیز نقل از اصحابی چون ابن مسعود است.
- تعیین مکی و مدنی بودن سوره:
برای تعیین مکی و مدنی بودن از روایاتی که زمان نزول آن را بیان میکنند استفاده میکند و دلیل قول مخالف را نیز نقد میکند.
- متکی به نقل است و از روایات و بحث های تاریخی بهره میبرد.
- بیان تعداد آیات.
نگاه کلی:
- ارائه نگاه کلی به سوره و بیان ارتباط آن با سوره پیشین با توجه به محتوای دو سوره.
- فضیلت سوره(راهی به جز نقل ندارد).
بررسی احتمالات ادبی:
ضمن بحث تفسیری به 3مورد نیز میپردازند:
- لغوی
- اعرابی
- اختلاف قرائت
مثل: إِذا منصوب بسبح و الفاء غیر مانعة على ما علیه الجمهور فی مثل ذلک
بیان نکات تفسیری:
- از روایات و قول اصحاب استفاده میکند مثل:و ذکر النقاش عن ابن عباس أن النصر هو صلح الحدیبیة
- این تفسیر ضمن بررسی نکات تفسیری وجوه مختلف ادبی را با آن معنا تطبیق میدهد.
مثل: و الأولى أن یحمل النصر على ما کان مع الفتح المذکور فإن کانت السورة الکریمة نازلة قبل ذلک فالأمر ظاهر و إذا کانت نازلة بعده فقال الماتریدی فی التأویلات: إن إِذا بمعنى إذ التی للماضی.×
- بسیار اقوال را جمع میکند.
- با تعبیر جوز احتمالات خود را طرح میکند.
نکات تفسیری و مستند آن:
یک مثال:
1- مراد از نصر کدام نصرت خداست؟
طبق قولی مراد فتح مکه است و طبق قول دیگر مراد نصرت خدا در صلح حدیبیه است و اولی قول اول است. قول ضعیفی هم آمده که مراد جنس نصر وفتحی است که به رسول و بر مومنین میرسد.
مصداق موضوع خارجی یا مفهوم مشخص تر این هم نکته تفسیری است که ولو از متن آیات استفاده نشود و از تاریخ بهره برده شود.
2. لغات
کارلغوی یا برای ندانستن معنی است یا برای نکته ی تفسیری خاص است.
برای فهم معنای لغت باید به ترکیب هم توجه داشته باشیم.
کارموضوعی لغوی:
بعضی مشکلات در کار لغوی حل نمیشود و باید ببینید در ادبیات دینی حمد با چه ویژگی طرح شده مثلا در سوره انفال وجلت قلوبهم مطرح است البته دیدن تفاوت وجل با خوف و ... در لغت خوب است ولی باید دید در روایات چطور بیان شده است./ البته نمیتوان گفت چون این لغت در آیات دیگر به این معنا آمده در این آیه هم حتما همین است.
علت نیاز به کار موضوعی در بعضی لغات این است که گاهی فهم یک لغت در عبارت برمیگردد به فضای سوره ( نظام اندیشه متکلم- فضای مخاطب) بعض مفاهیم در ادبیات دینی موضوعی دارد – نگاهی موضوعی به آن باید داشته باشیم مخصوصا در سور کوچک چون یک کلید دارند. بحث تسبیح اینچنین است. باهمین ظرفیت لغوی باید ببینیم آن لغت در فضای روایات به چه معناست – میخواهیم ببینیم آن معنا در متون ما چه آثاری دارد.
الف-انتخاب لغات
علت انتخاب یک لغت این موارد است:
الف:گاهی معنای واژهها را نمیدانیم ب:گاهی ترجمه آن را میدانیم ولی ویژگیهای آن را نمیدانیم. ج:یااینکه چندمعنادارداما میخواهیم دقیقترآنرابررسی کنیم.
هرسه ی این موارد مورد سؤال وبررسی قرارمیگیرد.
گاهی در بحث های تفسیری الفاظ نزدیک مثل نصر و عون نیز باعث رجوع است.- واژه های قریب المعنی در همه جا نیست ولی هرجا بود که احتمال تاثیر در فهم آیه داشت باید مراجعه شود.
گاهی لغات تفاوتهایی دارند ولی خیلی در کار تفسیری موثر نیستند و به آنها نمیپردازیم.
نقش کلیدی لفظ را هم از سوالاتی که از سوره داریم استفاده میشود که فهم چه چیزهایی مهمه است یکی هم اگر گیر تفسیری منوط به لغت بود سراغ آن میرویم.
شیوه بیان:
در بیان لغت اول باید از انتخاب لغت دفاع کرد.
ب-استخراج استعمالات(لغوی تقلیدی)
در بررسی لغت کتاب التحقیق با ویژگیهایی که دارد برای شروع خوب است؛ در این کتاب منابع اصلی لغوی دیده شده و در رابطه همان لغت چیزهایی که به نظر لازم می دانسته در یک جا جمع کرده و در آخر هم به بررسی لغت پرداخته و معنای مختارش را بیان میکند .
درمقایسه کردن بین روشهای کتب لغوی، کار و برداشتهای التحقیق خوب است.
روش فروق اللغه نیز مناسب است که استدلال رادرتفاوت لغات می آورد.
لغوی سعیش این است که از سابقه ذهنی شما استفاده کند برای رساندنتان به معنای جدید
بعضی مثل مقاییس به واژه خلاف و بعضی مثل مفردات به معنای نزدیکش حمل کرد- اگر مقابل دقیق دارند از آن استفاده میکنند – یا به مترادفات که گاهی با قید گاهی هم نه که عمدتا همین است اگر توجه به تفاوت ها نکند.
..................................
کار دقیق تر این است که خودتان در یک مرحله معانی را جمع آوری کنید و بعد استعمالات را استخراج کنید یعنی اینکه در منابعی از لغت بگردید که شاهدی برای معنا دارند .
نکته حائز اهمیت این است که منبع و مستند اصلی ما استعمالات است یعنی با بررسی استعمالات است که به معنا دست می یابیم.
شیوه بیان:
در ارائه لغت خود متن عربی را بگوییم.
ویژگی کتب لغت:
مصباح المنیر.مقائیس اللغة.صحاح.العین.اساس اللغه.مفردات راغب.قاموس قرشی.اقرب الموارد.لسان العرب.تاج العروس.التحقیق.معجم فروق اللغویه.مجمع البحرین.اشتقاق.
* [الوسیط،المنجد،«الطرازالاول فیماعلیه من لغه العرب المعمول»()]
مصباح سعی می کند معانی را بیاورد وو کاری به استعمالات ندارد
مقاییس معانی را به اصل برگرداند و حدی از استعمالات (مقاییس لغوی مفردات قرانی)
لسان العرب معانی مختلف با استعمالات.
العین اصلی است و پایه
تاج العروس گاهی استعمال را بیان کردن و درمعنا کردن بااین که متاخر است کمک می کند
مجمع، شاهد از شعرمیآورد.
- مثل مقائیس ومفردات و به ویژه التحقیق اصرار بیشتری دارند برای جمع بندی. التحقیق چون میخواهد اصل معنایی استخراج کند معمولا ناظر به دو کتاب مفردات و مقاییس است.
- لسان یا مصباح فقط ردیف می کند ومی توانی خودت استعمالات را ببینی.
ج-جمع بندی (لغوی اجتهادی)
مرحله سوم جمع بندی معانی و استعمالات است؛ بررسی استعمالات در واقع برگشت به موقعیتها برای پیدا کردن ویژگیهای یک لغت. بنابر این در لغت باید پایه و ریشه معنا مشخص شود تا فرقش با لغات مشابه مشخص شود.
با بررسی معانی و استعمالات ممکن است به این برسید که کلمه یک معنا دارد و معانی دیگر به همان یک معنا بر میگردد که شاهد شما همان استعمالات است، ممکن است در جمع بندی به این نتیجه هم برسید که کلمه دو معنا یا بیش از دو معنا دارد .
این دقت برای این است که در سیر شکل گیری لغتها و واژها و تحولی که در زبان پیدا کردهاند گاهی مصداقها و لوازم یک معنا، به عنوان معنای مستقل گرفته شدهاند؛ مثلا یک کلمه معنایی داشته و آن معنا مصداقی و چون مصداق خیلی مورد توجه بوده خود مصداق به مرور به عنوان معنا گرفته شده است در حالی که مصداق غیر از معناست.
چنانچه بتوان این مصداقها و لوازم معنا را تفکیک کرد یک گام اساسی برداشته شده است؛ یک واژه معنایی داشته بعد به یک حصه یا به ویژگی یا بخشی از آن معنا توجه شده و این لفظ در این ویژگی و در این حصه به کار برده شده و بعد آن ویژگی یا حصه به عنوان معنا گرفته شده است در حالی که معنای مستقلی نیست و معنا همان معنای اصلی است.
این دقتهاست که باعث میشود لغوی معانی مختلف را به یک یا دو معنا برگرداند.
علاوه بر تشخیص مصداق و لازمهی معنا، تشخیص مجاز وحقیقت بودن آن نیز کار لغوی است. لغوی باید رابطهها را ببیند که از جنس مصداق و مفهوم است یا این که از جنس معنا و لازمه آن است و یا به قرینهای به کار رفته که معلوم شود مجاز است.
درجمعبندی باید معنایی را اخذ کنید که اولا بتوانید بگویید معانی دیگر برمیگردند به این معنا، ثانیا باید بتوانید توضیح دهید که اینها چطور در این معنا به کار رفتهاند.
در کار لغوی یک مرحله فهم معنای استعمال است، مرحله دیگر ربط معانی مختلف است که خبرویت و دقت میخواهد و فهم این که در استعمالات قرینهای است یا نه، فقط عقلی نیست و باید ممارست کرد.
برای تعیین دقیق معنی باید عناصر مفهومی را بیان کرد، مثلا درفلق هم شکاف را هم وسعت را باید مشخص کرد.
لغات یک معنای ثابت ندارد و یک سیر و پیشینه استعمالی دارد و شیخ به جای وضع تعبیر از وضعیت میکرد.
درلغات چندچیز برای ما وکار ما قابل بررسی است از جمله جایگاه ترکیبی آن و اثری که این ترکیب روی آن دارد ونیز عناصر ترکیبی آن.
نکاتی در باب شیوه بیان کتب لغت :
- وقتی لغوی ترجمه به لغت دیگر می کند دنبال تفاوت باشید.
- لغوی دقیق یک لغت را با یک واژه عامتری با یک قید مطرح میکند.
- شیوههایی که استعمالات را بیان میکند: گاهی درقالب «ومن الباب» است، گاهی در قالب معنا میآورند، گاهی شعری را به عنوان شاهد مثال میآورند.
د-معادل یابی
- مرحله چهارم معادل یابی است که باید دید پس از تمام بررسیها واژه مورد نظر چه نمونه و معادلی در فارسی دارد. با این کار مراحل کار لغوی تمام میشود.
- در این بخش ترجمه های فارسی و فرهنگهای لغت فارسی منابع خوبی هستند.
ترجمهها در این قسمت میتوانند ما را یاری کنند. ترجمه شعرانی وامامی معمولا جواب میدهند.
درمعادل یابی بایدیک سوال راهمیشه مطرح کردکه مثلا وقتی جرم راقطع میگویند بایدسوال کنیم آیاهرقطع کنندهای راجرم میگویند ؟
- بعد از معادل یابی یک ترجمه لازم است.
شیوه بیان:
در معادل یابی اگر به جمع بندی رسیدیم باید معادل معنای اصلی را بگیریم و در کلمات چند معنایی، معادل معنای اصلیاش را میآوریم.
درمعادل یابی ابتدامعنای واژه را میآورید مثلارضی خوشنودی و بعد کلمه قرآنی راضیه را معنا کنید وسپس ترکیب قرآنی عیشة راضیه را بیان کنید. درنوشته نهایی خودتان معانی را لیست کنید و معادل بیاورید (استعمالات ومصداق ولازم معانی را نیاورید).
در معادل یابی فقط آدرس میدهید که از کجا گرفتم این معنا را که مثلا از ترجمه اقایی شعرانی...
دربحث لغت وقتی می خواهیم بیانی داشته باشیم بهتر است ریشه را بگوئیم.
نظرات شما: نظر