سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نزدیکترین مردم به پیامبران، داناترین آنان است به آنچه آورده اند . [امام علی علیه السلام]
 

 

 

تطهیر با جاری قرآن

المیزان

مراحل

بیان

بیان کلی سوره،مکی یا مدنی بودن سوره،زمان نزول سوره،معنا کردن برخی از لغات

مستند کردن برداشتها به آیات وروایات

آوردن معانی لغات ازکتاب راغب

 

بحث روائی

آوردن کتابی که روایت را ازآن نقل کرده،وناقل روایت ازمعصوم وتوضیح مختصر پیرامون هرروایت

وبیان نقل تاریخی

 

نکات تفسیری

1-ظهور«إذا»المصدرة بها الآیة فی الاستقبال یستدعی أن یکون مضمون الآیة إخبارا

بتحقق أمر لم یتحقق بعد

 

2-و لیس المراد بالنصر و الفتح جنسهما حتى یصدقا على جمیع المواقف التی أید الله فیها نبیه ص على أعدائه و أظهر دینه على دینهم کما فی حروبه و مغازیه و إیمان الأنصار و أهل الیمن کما قبل إذ لا یلائمه قوله بعد: «و رأیت الناس یدخلون فی دین الله أفواجا».

و لیس المراد بذلک أیضا صلح الحدیبیة الذی سماه الله تعالى فتحا إذ قال‏ «إنا فتحنا لک فتحا مبینا»: الفتح: 1 لعدم انطباق الآیة الثانیة بمضمونها علیه.

و أوضح ما یقبل الانطباق علیه النصر و الفتح المذکوران فی الآیة هو فتح مکة الذی هو أم فتوحاته « (ص)» فی زمن حیاته و النصر الباهر الذی انهدم به بنیان الشرک فی جزیرة العرب.

و یؤیده وعد النصر الذی فی الآیات النازلة فی الحدیبیة «إنا فتحنا لک فتحا مبینا لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر و یتم نعمته علیک و یهدیک صراطا مستقیما و ینصرک الله نصرا عزیزا»: الفتح: 3 فإن من القریب جدا أن یکون ما فی الآیات وعدا بنصر عزیز یرتبط بفتح الحدیبیة و هو نصره تعالى نبیه «ص» على قریش حتى فتح مکة بعدمضی سنتین من فتح الحدیبیة.

3-فمعنى دخول الناس فی دین الله أفواجا دخولهم فیه جماعة بعد جماعة،

4-و المراد بدین الله الإسلام قال تعالى:«إن الدین عند الله الإسلام»: آل عمران: 19.

5-قوله:«إنه کان توابا» تعلیل للأمر بالاستغفار لا یخلو من تشویق و تأکید.

 

پرتو

مراحل

مشخصات سوره(مکی یامدنی،تعداد آیات)

ترجمه آیات

تفسیرآیات(استفاده ازآیات وروایات عامه وشیعه،بیان نکات ادبیات عربی، ارتباط برقراربین سوره قبل واین سوره،برداشت نکات ازصدا وآهنگ کلمات)

تفسیرآیات

1-اذا ...، ظرف شرط و خبر از آینده محقق است و دلالت بر وقوع حتمى و رسیدن نصر و فتح در زمان و شرائط خاص دارد.

2-و چون اسباب و شرائط این نصر با فرمان و هدایت خداوند بود به اسم جامع او اضافه شده: «نصر الله»

3-قید فعل رأیت، دلالت بر تحقق عینى وعده خداوند دارد که رسول خدا (ص) در انتظار آن بود.

4-افواجا، حال براى ضمیر یدخلون است و اشعار دارد بچگونگى اسلام آن مردم پیش از آمدن نصر و فتح، که پنهانى و پراکنده بود. و پس از آن، گروه گروه و آشکارا به اسلام گرائیدند و به حاکمیت توحیدو احکام آن گردن نهادند.

5-پس امر به تسبیح و استغفار که در این سوره و بعد از رسیدن نصر و فتح آمده براى شکر این نعمت نبوده. این امر پس از انجام رسالت و گسترش و پایه گرفتن آن، در واقع امر به برگشت آن حضرت بافق درخشان جلال و عظمت بوده،

6-کان، دلالت بلزوم صفت توبه پذیرى پروردگار، دارد

7-و صفت مبالغه تواب بجاى غفار، آمادگى بسیار پروردگار را میرساند براى پذیرش توبه و جذب تائب





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 93/10/16 ::: ساعت 5:18 عصر :::   توسط کی قبادی 
    نظرات شما: نظر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    المیزان: 

    روش کار تفسیری علامه: مشخصات کلی سوره مکی و مدنی بودنش و تعداد آیات آن، بیان کلی آیات، بیان تفسیر آیه ای، در حین آن لغت شناسی، در پایان نکات تفسیری و فلسفی و اخلاقی و... سوره را بیان میکنند.

    نکات برداشتی:

    •   از ملاحم قرآن کریم: مضمون الآیة إخبارا بتحقق أمر لم یتحقق بعد، و إذا کان المخبر به هو النصر و الفتح و ذلک مما تقر به عین النبی ص فهو وعد جمیل و بشرى له ص و یکون من ملاحم القرآن الکریم. 
    • و لیس المراد بالنصر و الفتح جنسهما حتى یصدقا على جمیع المواقف التی أید الله فیها نبیه ص على أعدائه و أظهر دینه على دینهم کما فی حروبه و مغازیه و إیمان الأنصار و أهل الیمن کما قبل إذ لا یلائمه قوله بعد: «وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً». و لیس المراد بذلک أیضا صلح الحدیبیة الذی سماه الله تعالى فتحا إذ قال «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً»: الفتح: 1 لعدم انطباق الآیة الثانیة بمضمونها علیه. و أوضح ما یقبل الانطباق علیه النصر و الفتح المذکوران فی الآیة هو فتح مکة الذی هو أم فتوحاته «ص» فی زمن حیاته و النصر الباهر الذی انهدم به بنیان الشرک فی جزیرة العرب.
    • قال الراغب: الفوج الجماعة المارة المسرعة، و جمعه أفواج. انتهى.
    • فمعنى دخول الناس فی دین الله أفواجا دخولهم فیه جماعة بعد جماعة،
    • و المراد بدین الله الإسلام قال تعالى: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ»: آل عمران: 19.
    • قوله تعالى: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً» لما کان هذا النصر و الفتح إذلالا منه تعالى للشرک و إعزازا للتوحید و بعبارة أخرى إبطالا للباطل و إحقاقا للحق ناسب من الجهة الأولى تنزیهه تعالى و تسبیحه، و ناسب من الجهة الثانیة- التی هی نعمة- الثناء علیه تعالى و حمده فلذلک أمره «ص» بقوله: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ».
    • و هاهنا وجه آخر یوجه به الأمر بالتسبیح و التحمید و الاستغفار جمیعا و هو أن للرب تعالى على عبده أن یذکره بصفات کماله و یذکر نفسه بما له من النقص و الحاجة و لما کان فی هذا الفتح فراغه «ص» من جل ما کان علیه من السعی فی إماطة الباطل و قطع دابر الفساد أمر أن یذکره عند ذلک بجلاله و هو التسبیح و جماله و هو التحمید و أن یذکره بنقص نفسه و حاجته إلى ربه و هو طلب المغفرة
    • و معناه فیه «ص»- و هو مغفور- سؤال إدامة المغفرة فإن الحاجة إلى المغفرة بقاء کالحاجة إلیها حدوثا فافهم ذلک، و بذلک یتم شکره لربه تعالى... .
    • و قوله: «إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً» تعلیل للأمر بالاستغفار لا یخلو من تشویق و تأکید.

    پرتوی از قرآن:

    ابتدا ایشان ترجمه آیات را ارائه می دهند بعد به بیان تفسیر آیات و بیان نکات نحوی و لغوی و بعضا ارتباط آیات با هم دیگر می پردازند.

    نکات برداشتی:

    • إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ: اذا ...، ظرف شرط و خبر از آینده محقق است و دلالت بر وقوع حتمى و رسیدن نصر و فتح در زمان و شرائط خاص دارد. آن چنان که هر حادثه و پدیده اجتماعى یا طبیعى پس از فراهم شدن اسباب و علل و شرائط مربوط بآن و در زمان خاص خود رخ مینماید. و چون اسباب و شرائط این نصر با فرمان و هدایت خداوند بود به اسم جامع او اضافه شده: «نصر اللَّه» زیرا اصل رسالت و چگونگى ابلاغ آن و هدایت مردم و تربیت مردان مؤمن و مجاهد و تمرکز مسلمانان در مدینه، همه با هدایت وحى بود. تا پس از آن کوششها و شکستها و پیروزیها در سال هشتم مکه فتح شد.
    • وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً: قید فعل رأیت، دلالت بر تحقق عینى وعده خداوند دارد که رسول خدا (ص) در انتظار آن بود.
    • یدخلون ... جمله حالیه براى الناس است. اگر رأیت بمعناى «علمت» باشد، یدخلون، مفعول دوم آنست.
    • فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً: فسبح ... جواب اذا جاء، است. بحمد ربک، حال براى ضمیر فسبح یا خود بمعناى حال میباشد: «فسبح متلبسا، مستشعرا، بحمد ربک، یا- حامدا»- مانند «اخرج بسلاحک متسلحا»: تسبیح نما در حالى که خود مستشعر یا متلبس یا در حال حمد پروردگارت باشى. یعنى در حال شعور به نعمت و جمال و سپاس پروردگارت او را تسبیح نما.
    • این امر به تسبیح و استغفار که در پى‏آمدن نصر و فتح آمده، چون غیر از تسبیح و حمد همیشگى آن حضرت بوده که در آیات دیگر به آن امر شده، اشعار و اشاره به انجام رسالت و پایان زندگى آن حضرت دارد.
    • افواجا، حال براى ضمیر یدخلون است و اشعار دارد بچگونگى اسلام آن مردم پیش از آمدن نصر و فتح، که پنهانى و پراکنده بود. و پس از آن، گروه گروه و آشکارا به اسلام گرائیدند و به حاکمیت توحید و احکام آن گردن نهادند. و از حاکمیت بتها و تقالید و اندیشه‏هاى جاهلیت آزاد شدند و زمینه براى تفکر آزاد فراهم شد، تا شاید با گذشت زمان قلوب یک یک آنان را پرتو ایمان فراگیرد.
    • از مجموع آیات و اشارات این سوره چنین برمى‏آید که سراسر حیات رسول خدا «ص» و مراحل آن مورد نظر خاص خداوند بوده و در هر مرحله وظیفه‏اى داشته که با انجام آن و قیام برسالت و هدایت، زندگیش پایان یافته. مراحل زندگى روحى آن حضرت، پس از چهل سالگى به سه دوره تنظیم یافته و مشخص شده: نخست دوره انعزال و تفکر و تقرب و آمادگى براى تجلى وحى. دوم دوره قیام برسالت و هدایت خلق. سوم تسبیح و استغفار و آمادگى براى بازگشت بسوى پروردگار.
    • هر انسان عالیقدر و بلند اندیشى که خود را از حکم غرائز و شهوات حیوانى برتر داند و در برابر خالق و خلق احساس بمسؤولیت داشته باشد و از روش آن رسول گرامى پیروى نماید، باید مراحل زندگى خود را بهمان ترتیب تنظیم نماید: نخست خرد خود را براى دریافت مبادى و غایات زندگى و مسئولیتهایى که بعهده دارد بکار برد. همین که این اصول را دریافت، در حد تشخیص و توان و محیط مسئولیت خود در انجام رسالتى که دارد قیام نماید تا راه خیرى را براى خلق باز نماید و مردمى را به آنچه باید و نباید آشنا کند و ذهنهایى را روشن گرداند و ستمگرى را از ستم بازدارد و بندى از بندگان بگشاید. بعد از انجام اینگونه فرائض عمومى است که دوره برکنارى و تقاعدش میرسد و باید یکسر روى بخدا آرد و به تسبیح و استغفار پردازد و چشم امید به محصول کوشش و کارش داشته، و در انتظار دعوت پروردگارش باشد. با این تنظیم و ترتیب هر انسانى میتواند از سرمایه عمرش بهره بردارد و رسالتى را انجام دهد. انسان براى همین به دنیا مى‏آید و از آن رخت برمى‏بندد.




  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 93/10/16 ::: ساعت 4:44 عصر :::   توسط معین علیزاده 
    نظرات شما: نظر

     

     

     

     

    جلسه8

    11/10

    جلسه9

    17/10

     

     

     

     

     

    حضور غیاب

    تکلیف وبلاگ

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     1

    قراباغی

    *

    *

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    2

    کاظمی

    * ت

    -

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    3

    علیزاده

    *

    *

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    4

    موذنی

    -

    -

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    5

    کی قبادی

    *

    *

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    6

    فتحی

    *

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    7

    رضی

    *

    *

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    8

    مهدوی

    *

    -

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    9

    ابراهیمی

    *

    *

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: دوشنبه 93/10/15 ::: ساعت 8:1 عصر :::   توسط محمدهادی قراباغی 
    نظرات شما: نظر

     

    به نام او

    درتفسیرمجمع البیان معمولا شش روش کاری دارد:

    1)بررسی مشخصات سوره

    مدنى و باتّفاق سه آیه است

     

    2)بررسی فضیلت سوره

    در حدیث ابى بن کعب است که هر کس آن را قرائت کند پس مانند آنست که با رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در فتح مکّه شرکت داشته است.

    و کرام خثعمى از حضرت ابى عبد اللَّه علیه السلام روایت کرده که فرمود هر که اذا جاء نصر اللَّه و الفتح را قرائت کند در نماز نافله یا فریضه خدا او را بر تمام دشمنانش یارى کند و روز قیامت بیاید در حالى که با او کتابى است که سخن میگوید، خدا او را از دل قبرش بیرون آورد در آن امانست از حرارت دوزخ و از آتش و از زفیر جهنّم هر دو گوشش آن را مى‏شنود نمیگذرد روز قیامت بر چیزى مگر اینکه او را بشارت داده و خبر میدهد باو بهر خیرى تا داخل بهشت گردد

    3)تفسیراولیه (توضیح و وجه ارتباط این سوره با سوره قبل):

    خداوند سبحان آن سوره را بذکر دین پایان داد و این سوره را بظهور دین شروع نمود و فرمود

     

    4)بررسی لغات(بدلیل نداشتن لغات مشکل بررسی نداشته اند) واعراب

    مفعول جاء محذوف است و تقدیرش این است آن گه که آمد تو را نصر و یارى خدا و جواب اذا محذوف است و تقدیرش اذا جاء نصر اللَّه حضر اجلک آن گه که یارى خدا آمد اجل تو حاضر شود، و بعضى گفته‏اند جوابش فاء در قول خدا، فسبّح است، و افواجا منصوب بر حالیت است

    5)شا ن نزول سوره

    (فتح مکه ونکات تاریخی وروایی ذیل سوره)

    حسن گوید: چون رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله مکّه را فتح نمود عرب گفت امّا در این وقت محمد صلّى اللَّه علیه و آله باهل حرم غالب شد و                     

     حال آنکه خدا ایشان را از اصحاب فیل پناه داد، پس براى شما دستى بر آن حضرت نیست یعنى نیرو و طاقتى نیست، پس مردم گروه گروه یعنى جمعیت فراوانى داخل دین خدا شدند بعد از آنکه یکى یکى یا دو تا دو تا داخل میشدند و گاهى بود که قبیله‏اى از عرب بتمامى وارد اسلام میشدند.

    و بعضى گفته‏اند: در دین خدا یعنى در طاعت خدا و طاعت تو داخل میشوند، و اصل و ریشه دین جزاء و پاداش است سپس تعبیر مى شود بآن طاعتى را که بسبب آن مستحق پاداش میشود چنانچه خداوند سبحان فرمود، فِی دِینِ الْمَلِکِ یعنى در طاعت پادشاه.

     (فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ) پس بشکرانه پروردگارت تسبیح بگو و استغفار نما، این امریست از خداى سبحان به اینکه تنزیه کند او را از آنچه لایق و شایسته مقام ربوبى او نیست از صفات سلبیّه و نقص و اینکه از او طلب آمرزش نموده و استغفار کند، و دلیل وجوب تسبیح و استغفار به سبب نصر و فتح اینست که نعمت اقتضا میکند که باید قیام بحق آن نعمت نمود و آن شکر منعم و بزرگداشت و امتثال کردن اوامر و خوددارى نمودن از گناه و عصیان اوست، پس مثل آنکه گفته است امرى پیش آمده که اقتضا مى‏کند شکر و استغفار را اگر چه در اینجا گناهى هم نباشد، بجهت اینکه استغفار گاهى در موقع یاد معصیت و گناه است بآنچه منافى اصرار بآن است و گاهى بر صورت تسبیح و انقطاع بسوى خداى عزّ و جل است.

     (إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً) قبول میکند توبه کسى که مانده است چنانچه قبول نمود توبه گذشتگان را (مانند توبه آدم و داود و ساحران فرعون و قوم یونس و غیر آنها را).                  

     مقاتل گوید: چون این سوره نازل شد پیغمبر (ص) بر اصحابش خواند و آنها خوشحال شده و بهم بشارت دادند، و عباس عموى پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله شنید گریه کرد، پس پیغمبر (ص) فرمود اى عمو چرا گریه میکنى، گفت اى رسول خدا (ص) گمان میکنم که باین سوره خبر رحلت شما را داده است.

    فرمود، آرى همانطور است که شما مى‏گویى، پس دو سال بعد از آن زنده ماند و کسى آن حضرت را در آن دو سال خندان و خوشحال ندید.

    گوید: و این سوره را سوره تودیع (خدا حافظى) نامیده‏اند.

    ابن عبّاس گوید: چون اذا جاء نصر اللَّه نازل شد آن حضرت فرمود، خبر مرگ و رحلت مرا دادند که در این سال رحلت خواهم نمود.

    دانشمندان اختلاف کرده‏اند در اینکه از چه صورت دانستند که این سوره اخبار از مرگ آن حضرت است و حال آنکه در ظاهر آن خبر مرگى نیست، گفته‏اند، تقدیرش اینست، فسبّح بحمد ربّک فانّک حینئذ لا حق باللّه و ذائق الموت، پس بشکرانه پروردگارت تسبیح بگو که تو در این هنگام و اصل بحق و چشنده مرگى، چنانچه پیامبران قبل از تو هم مرگ را چشیده اند و در موقع کمال انتظار زوال و نابودى است (فوّاره چون بلند شود سر نگون شود) چنانچه گفته شده:

             هر گاه کارى بکمال و تمامش رسید نقص آن ظاهر شود منتظر زوال و نابودى آن باش آن گه که گفته شد تمام شد. «»

    و بعضى گفته‏اند: براى اینکه خداوند سبحان امر کرد او را بتجدید توحید و استدراک آنچه فوت شده باستغفار و این از چیزهایى است که لازم میشود در موقع انتقال از این عالم فنا بعالم بقاء و خانه نیکان.

    عبد اللَّه بن مسعود گوید: چون این سوره نازل شد پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله زیاد میگفت

    سبحانک اللّهمّ و بحمدک اللّهمّ اغفر لى انّک انت التواب الرحیم.

    و از ام سلمه روایت شده که گوید پیغمبر (ص) در اواخر بلند نمى‏شد و نمى‏نشست و نمیآمد و نمیرفت مگر اینکه در تمام آنها میگفت

    سبحان اللَّه و بحمده استغفر اللَّه و اتوب الیه

    ، پس سؤال کردیم از آن حضرت از سرّ این مطلب، پس فرمود من مأمورم باین عمل و این ذکر آن گاه قرائت نمود إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ.

     

    و در روایت عایشه است که آن جناب میگفت

    سبحانک اللّهمّ و بحمدک استغفرت و اتوب الیک

    6)تفسیراصلی

    إِذا جاءَ) آن گه که اى محمد آمد (نَصْرُ اللَّهِ) یارى خدا بر کسى که دشمنى کند با تو و ایشان قریش بودند.

     (وَ الْفَتْحُ) که فتح مکه باشد، و این بشارتى بود از خداى سبحان به پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله بنصر و فتح قبل از وقوع امر.

     (وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً) و دیدى که مردم جماعتى بعد از جماعت دیگر و گروهى بعد از گروه دیگر داخل دین خدا شدند، و مقصود بدین اسلام و التزام باحکام آن و اعتقاد بصحّت آن و قرار نفس بر عمل کردن بآن.

    فتحی

     

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 93/10/9 ::: ساعت 9:43 عصر :::   توسط  
    نظرات شما: نظر

    إذا جاء نصر الله و الفتح (1)

    پرتو:1-اذا ...، ظرف شرط و خبر از آینده محقق است و دلالت بر وقوع حتمى و رسیدن نصر و فتح در زمان و شرائط خاص دارد.

    2-و چون اسباب و شرائط این نصر با فرمان و هدایت خداوند بود به اسم جامع او اضافه شده: «نصر الله»

    التحریر والتنویر:1-و یکون الفعل الذی تضاف إلیه بصیغة الماضی غالبا لإفادة التحقق،

    2-فإضافة نصر إلى‏ الله‏ تشعر بتعظیم هذا النصر و أنه نصر عزیز خارق للعادة اعتنى الله بإیجاد أسبابه و لم تجر على متعارف تولد الحوادث عن أمثالها.

    مجمع البیان

    المیزان

    1-قوله تعالى: «إذا جاء نصر الله و الفتح‏» ظهور «إذا» المصدرة بها الآیة فی الاستقبال یستدعی أن یکون مضمون الآیة إخبارا بتحقق أمر لم یتحقق بعد، و إذا کان المخبر به هو النصر و الفتح و ذلک مما تقر به عین النبی ص فهو وعد جمیل و بشرى له (ص) و یکون من ملاحم القرآن الکریم.

    2-و لیس المراد بالنصر و الفتح جنسهما حتى یصدقا على جمیع المواقف التی أید الله فیها نبیه ص على أعدائه و أظهر دینه على دینهم کما فی حروبه و مغازیه و إیمان الأنصار و أهل الیمن کما قبل إذ لا یلائمه قوله بعد: «و رأیت الناس یدخلون فی دین الله أفواجا».

    و لیس المراد بذلک أیضا صلح الحدیبیة الذی سماه الله تعالى فتحا إذ قال‏ «إنا فتحنا لک فتحا مبینا»: الفتح: 1 لعدم انطباق الآیة الثانیة بمضمونها علیه.

    و أوضح ما یقبل الانطباق علیه النصر و الفتح المذکوران فی الآیة هو فتح مکة الذی هو أم فتوحاته « (ص)» فی زمن حیاته و النصر الباهر الذی انهدم به بنیان الشرک فی جزیرة العرب.

     

    و رأیت الناس یدخلون فی دین الله أفواجا (2)

     

    پرتو:1-قید فعل رأیت، دلالت بر تحقق عینى وعده خداوند دارد که رسول خدا (ص) در انتظار آن بود.

    2-افواجا، حال براى ضمیر یدخلون است و اشعار دارد بچگونگى اسلام آن مردم پیش از آمدن نصر و فتح، که پنهانى و پراکنده بود. و پس از آن، گروه گروه و آشکارا به اسلام گرائیدند و به حاکمیت توحیدو احکام آن گردن نهادند.

    التحریر والتنویر:1-والتعریف فی «الفتح» للعهد و قد وعد الله رسوله صلى الله علیه و سلم به غیر مرة من ذلک قوله تعالى: إن الذی فرض علیک القرآن لرادک إلى معاد [القصص: 85] و قوله: لتدخلن المسجد الحرام إن شاء الله آمنین محلقین رؤسکم و مقصرین لا تخافون فعلم ما لم تعلموا فجعل من دون ذلک فتحا قریبا [الفتح: 27].

    2-ودین الله‏ هو الإسلام لقوله تعالى: إن الدین عند الله الإسلام‏

    3-والدخول فی الدین: مستعار للنطق بکلمة الشهادة و التزام أحکام الدین الناشئة عن‏تلک الشهادة. فشبه الدین ببیت أو حظیرة على طریقة المکنیة و رمز إلیه بما هو من لوازم المشبه به و هو الدخول، على تشبیه التلبس بالدین بتلبس المظروف بالظرف، ففیه استعارة أخرى تصریحیة.

    4-و التعریف فی هذه الآیة للاستغراق العرفی، أی جمیع الناس الذین یخطرون بالبال لعدم إرادة معهودین معیننی و لاستحالة دخول کل إنسان فی دین الله بدلیل المشاهدة، فالمعنى: و رأیت ناسا کثیرین أو و رأیت العرب.

    مجمع البیان: 1-و المراد بالدین الإسلام و التزام أحکامه و اعتقاد صحته و توطین النفس على العمل به

    المیزان:1-و المراد بدین الله الإسلام

     

    فسبح بحمد ربک و استغفره إنه کان توابا (3)

     

    پرتو:1-پس امر به تسبیح و استغفار که در این سوره و بعد از رسیدن نصر و فتح آمده براى شکر این نعمت نبوده. این امر پس از انجام رسالت و گسترش و پایه گرفتن آن، در واقع امر به برگشت آن حضرت بافق درخشان جلال و عظمت بوده،

    2-کان، دلالت بلزوم صفت توبه پذیرى پروردگار، دارد

    3-و صفت مبالغه تواب بجاى غفار، آمادگى بسیار پروردگار را میرساند براى پذیرش توبه و جذب تائب

    التحریر والتنویر:? 1-و قرن التسبیح بالحمد بباء المصاحبة المقتضیة أن التسبیح لاحق للحمد لأن باءالمصاحبة بمعنى (مع) فهی مثل (مع) فی أنها تدخل على المتبوع فکان حمد الله على حصول النصر و الفتح و دخول الناس فی الإسلام شیئا مفروغا منه لا یحتاج إلى الأمر بإیقاعه لأن شأن الرسول صلى الله علیه و سلم أنه قد فعله، و إنما یحتاج إلى تذکیره بتسبیح خاص لم یحصل من قبل فی تسبیحاته و باستغفار خاص لم یحصل من قبل فی استغفاره.?    و یجوز أن یکون التسبیح المأمور به تسبیح ابتهاج و تعجب من تیسیر الله تعالى له ما لا یخطر ببال أحد أن یتم له ذلک، فإن سبحان الله و نحوه یستعمل فی التعجب 

     2-و فی تقدیم الأمر بالتسبیح و الحمد على الأمر بالاستغفار تمهید لإجابة استغفاره على عادة العرب فی تقدیم الثناء قبل سؤال الحاجة

    3- و عطف الأمر باستغفار الله تعالى على الأمر بالتسبیح مع الحمد یقتضی أنه من حیز جواب‏ إذا، و أنه استغفار یحصل مع الحمد مثل ما قرر فی‏ فسبح بحمد ربک‏ فیدل على أنه استغفار خاص لأن الاستغفار الذی یعم طلب غفران التقصیر و نحوه مأمور به من قبل و هو من شأن النبی‏ء صلى الله علیه و سلم فقد قال: «إنه لیغان على قلبی فأستغفر الله فی الیوم و اللیلة مائة مرة»

    4-و تقدیم التسبیح و الحمد على الاستغفار لأن التسبیح راجع إلى وصف الله تعالى بالتنزه عن النقص و هو یجمع صفات السلب، فالتسبیح متمحض لجانب الله تعالى، و لأن الحمد ثناء على الله لإنعامه، و هو أداء العبد ما یجب علیه لشکر المنعم فهو مستلزم إثبات صفات الکمال لله التی هی منشأ إنعامه على عبده فهو جامع بین جانب الله و حظ العبد، و أما الاستغفار فهو حظ للعبد وحده لأنه طلبه الله أن یعفو عما یؤاخذه علیه.

    5- و مقتضى الظاهر أن یقول: فسبح بحمده، لتقدم اسم الجلالة فی قوله: إذا جاء نصر الله‏ فعدل عن الضمیر إلى الاسم الظاهر و هو ربک‏ لما فی صفة (رب) و إضافتها إلى ضمیر المخاطب من الإیماء إلى أن من حکمة ذلک النصر و الفتح و دخول الناس فی الإسلام نعمة أنعم الله بها علیه إذا حصل هذا الخیر الجلیل بواسطته فذلک تکریم له و عنایة به و هو شأن تلطف الرب بالمربوب، لأن معناه السیادة المرفوقة بالرفق و الإبلاغ إلى الکمال.

    6-إنه کان توابا تذییل للکلام السابق کله و تعلیل لما یقتضی التعلیل فیه من الأمر باستغفار ربه باعتبار الصریح من الکلام السابق کما سیتبین لک.

    7-و حیث کان توکید ب (إن) هنا غیر مقصود به رد إنکار و لا إزالة تردد إذ لا یفرضان فی جانب المخاطب صلى الله علیه و سلم، فقد تمحض (إن) لإفادة الاهتمام بالخبر بتأکیده. و قد تقرر أن من شأن (إن) إذا جاءت على هذا الوجه أن تغنی غناء فاء الترتیب و التسبب و تفید التعلیل و ربط الکلام بما قبله کما تفیده الفاء، و قد تقدم غیر مرة، منها عند قوله تعالى: إنک أنت العلیم الحکیم‏فی سورة البقرة [32]، فالمعنى: هو شدید القبول لتوبة عباده کثیر قبوله إیاها.

    8-و إذ قد کان الکلام تذییلا و تعلیلا للکلام السابق تعین أن حذف متعلق‏ توابایقدر بنحو: على التائبین. و هذا المقدر مراد به العموم، و هو عموم مخصوص بالمشیئة تخصصه أدلة وصف الربوبیة، و لما ذکر دلیل العموم عقب أمره بالاستغفار أفاد أنه إذا استغفره غفر له دلالة تقتضیها مستتبعات التراکیب، فأفادت هذه الجملة تعلیل الأمر بالاستغفار لأن الاستغفار طلب لغفر، فالطالب یترقب إجابة طلبه، و أما ما فی الجملة من الأمر بالتسبیح‏و الحمد فلا یحتاج إلى تعلیل لأنهما إنشاء تنزیه و ثناء على الله.

    9-و من وراء ذلک أفادت الجملة إشارة إلى وعد بحسن القبول عند الله تعالى حینما یقدم على العالم القدسی، و هذا معنى کنائی لأن من عرف بکثرة قبول توبة التائبین شأنه أن یکرم وفادة الوافدین الذین سعوا جهودهم فی مرضاته بمنتهى الاستطاعة، أو هو مجاز بعلاقة اللزوم العرفی لأن منتهى ما یخافه الأحبة عند اللقاء مرارة العتاب، فالإخبار بأنه تواب اقتضى أنه لا یخاف عتابا.

    10-فهذه الجملة بمدلولها الصریح و مدلولها الکنائی أو المجازی و مستتبعاتها تعلیل لما تضمنته الجملة التی قبلها من معنى صریح أو کنائی یناسبه التعلیل بالتسبیح و الحمد باعتبارهما تمهیدا للأمر بالاستغفار کما تقدم آنفا لا یحتاجان إلى التعلیل، أو یغنی تعلیل الممهد له بهما عن تعلیلهما و لکنهما باعتبار کونهما رمزا إلى مداناة وفاة رسول الله صلى الله علیه و سلم یکون ما فی قوله:إنه کان توابا من الوعد بحسن القبول تعلیلا لمدلولهما الکنائی، و أما الأمر بالاستغفار فمناسبة التعلیل له بقوله: إنه کان توابا ناهضة باعتبار کلتا دلالتیه الصریحة و الکنائیة، أی إنه متقبل استغفارک و متقبلک بأحسن قبول، شأن من عهد من الصفح و التکرم.

    11-و فعل‏ کان‏ هنا مستعمل فی لازم معنى الاتصاف بالوصف فی الزمن الماضی.

    و هو أن هذا الوصف ذاتی له لا یتخلف معموله عن عباده فقد دل استقراء القرآن على إخبار الله عن نفسه بذلک من مبدأ الخلیقة قال تعالى: فتلقى آدم من ربه کلمات فتاب علیه إنه هو التواب الرحیم‏ [البقرة: 37].

    12-و مقتضى الظاهر أن یقال: إنه کان غفارا، کما فی آیة: فقلت استغفروا ربکم إنه کان غفارا[نوح: 10] فیجرى الوصف على ما یناسب قوله: و استغفره‏، فعدل عن ذلک تلطفا مع النبی‏ء صلى الله علیه و سلم بأن أمره بالاستغفار لیس مقتضیا إثبات ذنب له لما علمت آنفا من أن وصف (تواب) جاء من تاب علیه الذی یستعمل بمعنى وفقه للتوبة إیماء إلى أن أمره بالاستغفار إرشاد إلى مقام التأدب مع الله تعالى، فإنه لا یسأل عما یفعل بعباده، لولا تفضله بما بین لهم من مراده، و لأن وصف (تواب) أشد ملاءمة لإقامة الفاصلة مع فاصلة أفواجا لأن حرف الجیم و حرف الباء کلیهما حرف من الحروف الموصوفة بالشدة، بخلاف حرف الراء فهو من الحروف التی صفتها بین الشدة و الرخوة.

    مجمع البیان

    المیزان:1-لما کان هذا النصر و الفتح إذلالا منه تعالى للشرک و إعزازا للتوحید و بعبارة أخرى إبطالا للباطل و إحقاقا للحق ناسب من الجهة الأولى تنزیهه تعالى و تسبیحه، و ناسب من الجهة الثانیة- التی هی نعمة- الثناء علیه تعالى و حمده فلذلک أمره « (ص)» بقوله: «فسبح بحمد ربک‏».

    2-و هاهنا وجه آخر یوجه به الأمر بالتسبیح و التحمید و الاستغفار جمیعا و هو أن للرب تعالى على عبده أن یذکره بصفات کماله و یذکر نفسه بما له من النقص و الحاجة و لما کان فی هذا الفتح فراغه « (ص)» من جل ما کان علیه من السعی فی إماطة الباطل و قطع دابر الفساد أمر أن یذکره عند ذلک بجلاله و هو التسبیح و جماله و هو التحمید و أن یذکره بنقص نفسه و حاجته إلى ربه و هو طلب المغفرة و معناه فیه « (ص)»- و هو مغفور- سؤال إدامة المغفرة فإن الحاجة إلى المغفرة بقاء کالحاجة إلیها حدوثا فافهم ذلک، و بذلک یتم شکره لربه تعالى


    3- و قوله: «إنه کان توابا» تعلیل للأمر بالاستغفار لا یخلو من تشویق و تأکید.





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 93/10/9 ::: ساعت 5:28 عصر :::   توسط کی قبادی 
    نظرات شما: نظر

     

    سوره نصر:

     بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
    إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ(1)
    وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فىِ دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا(2)
    فَسَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ  إِنَّهُ کَانَ تَوَّابَا(3)

    تفسیر مجمع البیان :

    مراحل کار: 

    1. توضیح : مدنی بودن و تعداد آیات                سورة النصر مدنیة و آیاتها ثلاث /مدنیة و هی ثلاث آیات بالإجماع.

     

    2. فضلها                                                 فی حدیث أبی من قرأها فکأنما شهد مع رسول الله ص فتح مکة

    و روى کرام الخثعمی عن أبی عبد الله (ع) قال من قرأ إذا جاء نصر الله و الفتح فی نافلة أو فریضة نصره الله على جمیع أعدائه

     

    3. تفسیرها                                               ختم الله سبحانه تلک السورة(کافرون) بذکر الدین و افتتح هذه السورة بظهورالدین

     

    4. الإعراب                                             مفعول جاء محذوف و التقدیر إذا جاءک نصر الله و جواب إذا محذوف و التقدیر إذا جاء نصر الله حضر أجلک و قیل جوابه الفاء فی قوله فسبح و أفواجا منصوب على الحال.

     

    5. المعنى                                      «إِذا جاءَ» یا محمد «نَصْرُ اللَّهِ» على من عاداک و هم قریش «وَ الْفَتْحُ» فتح مکة و هذه بشارة من الله سبحانه لنبیه ص بالنصر و الفتح قبل وقوع الأمر «وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً» أی جماعة بعد جماعة و زمرة بعد زمرة

     

     

    شان نزول :                                               قال مقاتل لما نزلت هذه السورة قرأها ص على أصحابه ففرحوا و استبشروا و سمعها العباس فبکى فقال ص: ما یبکیک یا عم فقال أظن أنه قد نعیت إلیک نفسک یا رسول الله فقال: إنه لکما تقول فعاش بعدها سنتین ما رؤی فیهما ضاحکا مستبشرا قال و هذه السورة تسمى سورة التودیع و قال ابن عباس: لما نزلت إذا جاء نصر الله قال: نعیت إلی نفسی بأنها مقبوضة فی هذه السنة و اختلف فی أنهم من أی وجه علموا ذلک و لیس فی ظاهره نعی فقیل لأن التقدیر فسبح بحمد ربک فإنک حینئذ لاحق بالله و ذائق الموت کما ذاق من قبلک من الرسل و عند الکمال یرقب الزوال ...

     

     

     

    روش کار:

    1.       در بحث لغات ، ظاهرا کار لغوی نمی کند به این معنا که استعمالات را بیاورد و معنای واژه را از آن کشف کند. البته این سوره واژه های سخت ندارد تا کار لغوی چندانی صورت بگیرد.

    و أصل الدین الجزاء ثم یعبر به عن الطاعة التی یستحق بها الجزاء کما قال سبحانه فِی دِینِ الْمَلِکِ أی فی طاعته

     

    2.       در کار تفسیری تکیه بر شأن نزول و جریان های مرتبط دارند.

    سه نکته تفسیری ذکر می کند:

    الف : مراد از دین الله در آیه

    و المراد بالدین الإسلام و التزام أحکامه و اعتقاد صحته و توطین النفس على العمل به

    قال الحسن: لما فتح رسول الله ص مکة قالت العرب أما إذا ظفر محمد ص بأهل الحرم و قد أجارهم الله من أصحاب الفیل فلیس لکم به یدان أی طاقة فکانوا یدخلون فی دین الله أفواجا أی جماعات کثیرة بعد أن کانوا یدخلون فیه واحدا واحدا أو اثنین فصارت القبیلة تدخل بأسرها فی الإسلام

    و قیل فی دین الله أی فی طاعة الله و طاعتک

    ب: علت وجوب شکر و استغفار

    ج : معنای استغفار پیامبر ص

    «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ» هذا أمر من الله سبحانه بأن ینزه عما لایلیق به من صفات النقص و أن یستغفره

    و وجه وجوب ذلک بالنصر و الفتح أن النعمة تقتضی القیام بحقها و هو شکر المنعم و تعظیمه و الائتمار بأوامره و الانتهاء عن معاصیه فکأنه قال قد حدث أمر یقتضی الشکر و الاستغفار و إن لم یکن ثم ذنب فإن الاستغفار قد یکون عند ذکر المعصیة بما ینافی الإصرار و قد یکون على وجه التسبیح و الانقطاع إلى الله عز و جل

     

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 93/10/9 ::: ساعت 5:16 عصر :::   توسط  
    نظرات شما: نظر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    نکات نحوی و اعرابی:

    •  مفعول جاء محذوف و التقدیر إذا جاءک نصر الله
    •   جواب إذا محذوف و التقدیر إذا جاء نصر الله حضر أجلک و قیل جوابه الفاء فی قوله فسبح 
    •  أفواجا منصوب على الحال.

    نکات تفسیری:

    • «إِذا جاءَ»... هذه بشارة من الله سبحانه لنبیه ص بالنصر و الفتح قبل وقوع الأمر
    • «وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً» أی جماعة بعد جماعة و زمرة بعد زمرة و المراد بالدین الإسلام و التزام أحکامه و اعتقاد صحته و توطین النفس على العمل به
    • کما قال سبحانه فِی دِینِ الْمَلِکِ أی فی طاعته «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ» هذا أمر من الله سبحانه بأن ینزه عمالا یلیق به من صفات النقص و أن یستغفره و وجه وجوب ذلک بالنصر و الفتح أن النعمة تقتضی القیام بحقها و هو شکر المنعم و تعظیمه و الائتمار بأوامره و الانتهاء عن معاصیه
    • إن لم یکن ثم ذنب فإن الاستغفار قد یکون عند ذکر المعصیة بما ینافی الإصرار و قد یکون على وجه التسبیح و الانقطاع إلى الله عز و جل
    • «إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً» یقبل توبة من بقی کما قبل توبة من مضى




  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 93/10/9 ::: ساعت 3:49 عصر :::   توسط معین علیزاده 
    نظرات شما: نظر

    مجمع البیان-سوره نصر-روش کار

    1.        ظاهرا منبای ایشان این است که چینش سور قرآن هم توسط معصومین ع انجام شده است که ارتباط هر سوره را باسوره قبل مشخص می­کند.

    2.     در ابتدای سور به قرائنی که ممکن است به تفسیر و برداشت کمک کند توجه می­کنند از جمله اختلاف قرائات، ،عدد آیات، مدنی یا مکی بودن آیات، اعراب آیات

    3.     در ابتدای هر سوره احادیثی در باره فضیلت تلاوت سوره و ثواب آن بیان می کند.این روایات معمولا بدون ذکر سلسله سند و یا تنها روای اول و بعضا بدون اسم کامل،ذکر شده است. وبسیاری از احادیث یا تنها توسط ابی ابن کعب از پیامبرص نقل شده اند یا درکنار دیگران نام او هم عمدتا آمده است. که ظاهرا ممدوح است و در بدر یا عقبه ثانیه شهید شده است([1/1] رجال‏الطوسی /ص‏22 : شهدبدرا-[1/2] الخلاصةللحلی /ص‏22 : شهدبدراأوالعقبةالثانیة)(البته این نقل حلی و طوسی با روایتی که در ابتدای این سوره نقل شده از ابی و گفته هرکس قرائت کنداین سوره را مانند کسی است که در فتح مکه شرکت داشته سازگاری ندارد!)

       البته کسان دیگری هم از پیامبرص نقل کرده­اند: مانند انس ، ابی درداء ،سعدبن سهل ساعدی،ابىهریره ؛ کسانی هم از امام صادق ع نقل کرده اند مانند: سکونی،منصوربن حازم،اسحاق بن عمّار،هارون بن خارجه،ابوبکرحضرمى،محمّدبن مسلم،ابوبصیر،حسن بن ابىالعلاء،یونس بن ظبیان،عبداللَّه بن سنان.،کرام الخثعمی و...و دیگرانی از ائمه دیگر با توجه به وجود افرادی مانند ابوهریره و یونس بن ظبیان(که البته مشترک است) و... تضعیف شده­اند باید دید ذکر احادیث اینها آیا به مبنای رجالی ایشان برمی گردد یا بخاطر تسامح در ادله سنن مشکلی با این روایات ندارند.

    ضمنا استفاده­ی تفسیری و یا کمکی که این دسته از روایات می توانند در برداشت از سوره داشته باشند مشخص نیست.

    4.        ایشان به شان نزول آیات و روایاتی که در این باب است و نقل­های تاریخی توجه می کنند تا بتوانند فضای نزول آیه را درک کنند.

    نکات مشارالیه مجمع در تفسیر سوره نصر

    1.     اینکه چرا پیامبر بعد از فتح مکه و رسیدن به پیروزی بزرگ و ورود مردم به دین، امر به تسبیح و استغفار شده­اند را جوابی می دهند. (البته در سوره قرینه­ی خاصی که بخواهیم انحصارمخاطب در پیامبر ص را بگوییم نداریم لکن مجمع البیان مخاطب سوره را پیامبرص گرفته است و مراد از فتح و نصر را هم فتح مکه. و بخاطر همین می گوید مفعول جاء محذوف است وجواب اذا را هم محذوف می گیرد و قرینه اش هم برای اینکار بنظر روایاتی است که نقل میشود که خبر از رحلت پیامبر داده است.)( مفعول جاء محذوف و التقدیر إذا جاءک نصر الله و جواب إذا محذوف و التقدیر إذا جاء نصر الله حضر أجلک و قیل جوابه الفاء فی قوله فسبح و أفواجا منصوب على الحال..ج10ص843)

    سه نکته درجواب­ ایشان:

    1. استغفار، تسبیح و انقطاع به سمت پروردگار است. بازگشت به سوی او هم از گذشته وهم از آینده است.

    هذا أمر من الله سبحانه بأن ینزه عمالا یلیق به من صفات النقص و أن یستغفره و وجه وجوب ذلک بالنصر و الفتح أن النعمة تقتضی القیام بحقها و هو شکر المنعم و تعظیمه و الائتمار بأوامره و الانتهاء عن معاصیه فکأنه قال قد حدث أمر یقتضی الشکر و الاستغفار و إن لم یکن ثم ذنب فإن الاستغفار قد یکون عند ذکر المعصیة بما ینافی الإصرار و قد یکون على وجه التسبیح و الانقطاع إلى الله عز و جل «إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً» یقبل توبة من بقی کما قبل توبة من مضى

    2. در اوج­ها و قله­ها باید آماده حضیض­ها و سقوط­ها بود.

    قال مقاتل لما نزلت هذه السورة قرأها ص على أصحابه ففرحوا و استبشروا و سمعها العباس فبکى فقال ص: ما یبکیک یا عم فقال أظن أنه قد نعیت إلیک نفسک یا رسول الله فقال: إنه لکما تقول فعاش بعدها سنتین ما رؤی فیهما ضاحکا قال و هذه السورة تسمى سورة التودیع و قال ابن عباس: لما نزلت إذا جاء نصر الله قال: نعیت إلی نفسی بأنها مقبوضة فی هذه السنة و اختلف فی أنهم من أی وجه علموا ذلک و لیس فی ظاهره نعی فقیل لأن التقدیر فسبح بحمد ربک فإنک حینئذ لاحق بالله و ذائق الموت کما ذاق من قبلک من الرسل و عند الکمال یرقب الزوال کما قیل‏           إذا تم أمر بدا نقصه             توقع زوالا إذا قیل تم‏

    3. استغفار، تدارک کننده­ فوت شده­هاست.

    و قیل لأنه سبحانه أمره بتجدید التوحید و استدراک الفائت بالاستغفار و ذلک مما یلزم عند الانتقال من هذه الدار إلى دار الأبرار وعن عبد الله مسعود قال: لما نزلت السورة کان النبی ص یقول کثیرا سبحانک اللهم و بحمدک اللهم اغفر لی إنک أنت التواب الرحیم وعن أم سلمة قالت: کان رسول الله ص بالآخرة لا یقوم و لا یقعد و لا یجی‏ء و لا یذهب إلا قال سبحان الله و بحمده أستغفر الله و أتوب إلیه فسألناه عن ذلک فقال ص إنی أمرت بها ثم قرأ إذا جاء                      

    جمع بندی پاسخ: در دشتهایت،باید دست یاری و گشایش خدا را ببینی.دشتهایت زوال پذیر است پس اگر راهی گشوده و چراغی روشن کرده باید نگران مسدود شدن و خاموشی­اش باشی.

    2.        مراد از دین الله و ادخال در دین وادخال فوج فوج چیست؟

    أی جماعة بعد جماعة و زمرة بعد زمرة

     و المراد بالدین الإسلام و التزام أحکامه و اعتقاد صحته و توطین النفس على العمل به قال الحسن: لما فتح رسول الله ص مکة قالت العرب أما إذا ظفر محمد ص بأهل الحرم و قد أجارهم الله من أصحاب الفیل فلیس لکم به یدان أی طاقة فکانوا یدخلون فی دین الله أفواجا أی جماعات کثیرة بعد أن کانوا یدخلون فیه واحدا واحدا أو اثنین فصارت القبیلة تدخل بأسرها فی الإسلام

    و قیل فی دین الله أی فی طاعة الله و طاعتک

     و أصل الدین الجزاء ثم یعبر به عن الطاعة التی یستحق بها الجزاء کما قال سبحانه فِی دِینِ الْمَلِکِ أی فی طاعته

     

     

     

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 93/10/9 ::: ساعت 1:42 عصر :::   توسط ابراهیمی 
    نظرات شما: نظر

    سوره نصر

     مجمع البیان

     


    مراحل و روش این تفسیر:

    اولا توضیح(می پردازند به مشخصات سوره )

    (مکی ومدنی بودنش و عدد آیها)

    ثانیا فضل سوره

    -         روایت را نقل می کند وازاهل سنت هم می آورد ومنبعی است که بین هردوطرف معتبر است.

    -         معمولا توضیحی هم نمی­دهند.

    ثالثا تفسیر (بمعنای ارتباط دوسوره است)

    -         فقط تحلیل است روی این حساب که این چینش به فرمایش حضرت رسول ص است ومافقط احتمالات رابررسی می­کنیم واین دو صورت می­توانند بررسی شوند؛ 1–ربط موضوعی 2- ربط آخر سوره به اول سوره. یک پایه دیگر برای بیان ارتباط نیز، نظام فکری است.

    -         واین درعلوم قرآن مطرح است که مشهور این است که عثمان قرآن را جمع کرده است ولی شواهدی وجود دارد از بعضی گزارشات که پیامبراکرم ص خودشان قرآن را جمع کرده­اند وبحث‌ها­ی کلامی مطرح است.

    رابعا بحث لغت

    -        بسیاری ازتفاسیر ازکتب لغت نقل می کنند ولی این جا ازاستعمال به دست آورده یعنی خودش کار لغوی کرده

    -        برای بیان دقیق معنی عناصر مفهومی را بیان می­کند.

    خامسا شان نزول

    سادسا تفسیر (تحت عنوان المعنی)

    مراحل آن عبارت است از:

    -        *لغت را بررسی می­کند.

    -        بعد ترکیب را توضیح می­دهد. البته این بیشتر به لغت برمی­گردد.

    -        *تطبیق (بعد دلیل می آورد)

    *درمقابل سوال محور که می خواهد به عمق بیشتری برسد وبه ترجمه روانی اکتفا نمی کند

    ← روش این تفسیر ابهام محوری* است یعنی درصدد رفع ابهام­هایی است که برای مخاطب مطرح است یا پرداختن به ابهاماتی که برای خود مفسر مطرح است.

    -        اگر روشمان ابهام محور باشد سوالات و ابهامات را حل کرده و جلو میرویم ولی اگر روشمان سوال محوری باشد (گاهی علامه اینگونه است) با طرح سوال امکان اندیشیدن به مسائل عمیقتر قرآن که دور از فهم کنونی ماست فراهم میشود.

    -        ابهام یعنی موجودمان رامی بینیم ولی سوال یعنی بسته است وسوال ها را طرح کنیم.

    ثامنا (بخش­های  اسماء- الاعراب – قرائت وحجه هم در بعضی سور اضافه می شوند)

     

    در این سوره عناوین توضیح، فضل سوره، تفسیر، اعراب و المعنی(تفسیر) آمده و عناوین لغت، شان نزول، اسماء، قرائت و حجت نیامده است.

     


    نکات تفسیری و مستند آن­ها

    بحث تفسیری یعنی بحثی که در صدد رفع ابهام و توضیح آیه باشد.

    بنابر این ابتدا باید فهمید مفسر چه می­گوید و این حرف را از کجای آیه می­زند.

    ________________________________

     

    1.      مراد از دین و دخول مردم در آن(یدخلون فی دین الله افواجا)

    اصل دین بمعنای جزاء است ولی اینجا بمعنای طاعت و بندگی ای است که بواسطه آن مستحق جزاء می­شوند./المراد بالدین الإسلام و التزام أحکامه و اعتقاد صحته و توطین النفس على العمل به‏

    مستند:

    رواج این تعبیر مثل ما قال سبحانه‏ فِی دِینِ الْمَلِکِ‏ أی فی طاعته‏.

    2.      ارتباط لزوم تسبیح و حمد و استغفار در آیه سوم با فتح و نصرت الهی.

    نعمت (فتح و نصرت) از جانب خدا اقتضا می­کند که حق آن ادا شود و ادای حق نعمت به سه چیز است: 

    -        شکر منعم(حمدربک)

    -        تعظیم و بزرگداشت او(تسبیح)

    -        امتثال اوامر و نواهی او(استغفار که امتثال توبوا الی الله است)

    وجه وجوب ذلک بالنصر و الفتح أن النعمة تقتضی القیام بحقها و هو شکر المنعم و تعظیمه و الائتمار بأوامره و الانتهاء عن معاصیه‏

    3.      فهم وداع و آمادگی پیامبر(طبق حدیث ابن عباس)

    به دو بیان و دلیل این مطلب از سوره فهمیده شده است:

    -        تقدیر " فسبح بحمد ربک فإنک حینئذ لاحق بالله و ذائق الموت کما ذاق من قبلک من الرسل و عند الکمال یرقب الزوال" است.خود مصنف تعبیر به قیل کرده است و به نظر وجه قابل دفاعی نیست.

    -         چون در این سوره امر به تجدید توحید(سبحان الله)  و جبران آنچه فوت شده است با استغفار شده، می­فهمیم آیات به انتقال و رفتن از دنیا اشاره می­کنند چرا که این دو از لوازم انتقال است.

    گزارش محتوای این تفسیر

    -        توضیح مدنی بودن و 3 آیه بودن سوره.

    -         بیان فضیلت سوره و نقل دو روایت:

    Ø      ثواب قرائت این سوره مثل حضور در فتح مکه با پیامبر است.

    Ø      اثر قرائت آن در نماز یاری خدا در مقابل دشمنان و امان از حرارت جهنم و ورود به بهشت است.

    -        ارتباط این سوره با سوره قبلی این است که آن را با ذکر دین تمام کرد و این‌را­با‌ظهور‌دین.

    -         بیان اعراب←مفعول جاء محذوف است (جائک)- جواب اذا محذوف است(حضر اجلک) یا همان فسبح... است- افواجا حال است.

    -         بیان چند نکته تفسیری بالا تحت عنوان المعنی.

    -         نقل چند روایت در باب عمل پیامبر و اذکاری که حضرت بعد از نزول این سوره قرائت می­فرمودند مثل: عن أم سلمة قالت: کان رسول الله ص بالآخرة لا یقوم و لا یقعد و لا یجی‏ء و لا یذهب إلا قال سبحان الله و بحمده أستغفر الله و أتوب إلیه فسألناه عن ذلک فقال ص إنی أمرت بها ثم قرأ إذا جاء نصر الله و الفتح‏.

    نقل حدیث مفصل فتح مکة.





  • کلمات کلیدی :

  • ::: یکشنبه 93/10/7 ::: ساعت 11:15 صبح :::   توسط محمدهادی قراباغی 
    نظرات شما: نظر