سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدانید که از جمله بلاها درویشى است و سخت‏تر از درویشى بیمارى تن ، و سخت‏تر از بیمارى تن بیمارى دل . بدانید که از نعمتها فراخى مال است و بهتر از فراخى مال ، درستى تن و بهتر از درستى تن ، دل از گناه محفوظ بودن . [نهج البلاغه]
 

 

 

تطهیر با جاری قرآن

مفهوم کوثر:

نکات کلیدی:

1.        تفاوت خیر کثیر و نعمت کثیر

2.       خیر نوع خاصی از رابطه با امکانات است.

3.       عبودیت کیمیایی است که انسان را در تمام روابط و شرایط بهره مند می­کند.

متن­های پراکنده:

1.       امکانات و نعمت‏ها و امدادها را نباید با خیرات و خوبى‏ها برابر کنیم. و کثیر النعمه با کثیر الخیر تفاوت دارد. و کوثر، این خیر کثیر و بهره‏بردارى مناسب و شایسته حتى از امکانات کم و نعمت‏هاى محدود است

2.        نه جهان از خوب و بد تشکیل شده، و نه انسان از خوب و بد و روح و لجن. خوبى و بدى، شر و خیر، صفت ارتباطهاى انسان با خودش، با جامعه و یا جهان است. هنگامى که من با اسید بد رابطه برقرار کردم، صدمه مى‏خورم و بدى مى‏بینم. شر و خیر، خوب و بدى، نتیجه‏ى جهت‏گیرى و موضع‏گیرى انسان در هستى و در جامعه و در خویش است.[1]

3.        «مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجَاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ انَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَى‏ءٍ قَدْراً[2]».تقوا اطاعت حق و عمل به وظیفه است و این اطاعت، نتیجه ایمان و عشق به حق است و کسى که از آن عشق برخوردار شد و در کلاس اطاعت نشست، دیگر جز عمل به وظیفه‏اش برایش مسأله‏اى نیست. فقط مى‏خواهد که بر روى مرز حرکت کند و آن طور که دستور دارد پیش بیاید.این چنین کسى دیگر بن‏بست ندارد و گیر نمى‏کند؛ چون او با شروعش به نتیجه رسیده و از آغازش بهره گرفته و حق خویش را به دست آورده است. آخر مهم‏رسیدن‏ نیست، مهم در راه بودن است و کسى که در راه است و در روى مرز است، دیگر بن بستى ندارد. بودن و نبودن، ماندن و رفتن برایش یکسان است، نه ترسى دارد از آینده و نه حزنى از گذشته و نه تزلزلى در حال.هر کس که بر او تکیه کند او برایش کافى است و تمام نیازها و تمام کسرى‏هایش را پر مى‏کند و سرشار مى‏نماید. دیگران نمى‏توانند تمام وجود ما را پر کنند.

-                    اگر شروع تو از روى هوا و هوس و یا تقلید و تلقین باشد هیچ وقت به نتیجه نمى‏رسى هرچند به فقه و اجتهاد و عرفان وفلسفه و ... هم رسیده باشى. چون این‏ها خود بت تو و مانع تو و مایه‏ى غرور تو خواهند گردید. اما اگر از روى شناخت وظیفه و در زمینه‏ى آزادى از هوس‏ها و حرف‏ها و جلوه‏هاى‏دنیا شروع کرده باشى از همین لحظه، تو به نتیجه رسیده‏اى و به انسانیت رسیده‏اى. چون انسان یعنى همین از سطح غریزه‏ها حرکت کردن و تا حدّ وظیفه راه رفتن.

-         مهم این است که در راه باشیم و در حرکت باشیم، که؛ «من یخرج من بیته مهاجراً الى الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره على الله».[3] کسى که هجرت کرد، هرچند نرسیده باشد و مرده باشد، در هر صورت به پاداش خود رسیده. در این جمله خیلى لطافت هست که؛ «فقد وقع اجره على الله»- نه یقع اجره علیه- گذشته است و بر عهده‏ى خدا قرار گرفته است.

-         چقدر فرق است میان این‏گونه حرکت که نتیجه‏اش به مقصد وابستگى ندارد، بلکه با کیفیت و چگونگى خودش مربوط مى‏شود و حرکت‏هاى دیگر که پس از رسیدن به مقصد هم نتیجه‏اى به دست نمى‏دهند و جز غرور و ظلمت چیزى نمى‏آفرینند. حرکت از روى وظیفه و تجمع به خاطر وظیفه، نتیجه‏اش پیش‏خور شده و پاداشش گذشته است.

نتیجه گیری و جمع بندی:

کوثر:  عمل به وظیفه(عبودیت) در هر صحنه و موقعیت است.

کسی که تنها محرک او وظیفه اش باشد وظیفه ای که از روی عبودیت و مهم ترین کار در هر لحظه باشد. با چنین نگاهی هر اتفاقی برای او خیر است چرا که او وابسته به نتیجه نیست. او با حرکتش به مقصود و نتیجه رسیده و با پیوند حق، بیشترین بهره اش را برده است. اینجاست که با فروانی امکانات مسئولیت خود را بیشتر می­داند و آنها را در مسیر عبودیت خرج می کند و با او پیوند ایجاد می کند، و در مقام تفاخر و تکاثر نیست. و در صورتی که از امکانات کم بهره مند باشد، دچار یاس و ایستایی نمی شود که می داند در هر موقعیت باید به دنبال  وظیفه اش باشد بنابراین، عبد با چشم خدا می بیند و با دست پروردگارکار می کند. و بهترین رابطه را با محوریت عبودیت ایجاد می کند. و این راز ماندگاری و پایداری او و جریانی است که ایجاد کرده است. و ابتر و ناقص نخواهد ماند. چرا که او از کوثر برخوردار است.

 



[1] صفایى حائرى، على، تطهیر با جارى قرآن، 3جلد، لیلة القدر - قم، چاپ: اول، 1391 ه.ش.

[2] ( 1). طلاق، 3 و 2 ..

[3] ( 2) نساء، 100.





  • کلمات کلیدی :

  • ::: شنبه 95/12/14 ::: ساعت 1:55 عصر :::   توسط علی کاظمی 
    نظرات شما: نظر