سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که در انتخاب برادران، ارزیابی را مقدّم ندارد، فریب خوردگیْ او را به مصاحبت با بدکاران می کشاند . [امام علی علیه السلام]
 

 

 

تطهیر با جاری قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

متن تفسیری فضای سوره کوثر

در مواجهه با سوره کوثر ممکن است برداشت اولیه همه این باشد که این سوره در شان انسانهای معصومی چون ائمه اطهار سلام الله علیهم نازل شده باشد و رسیدن ما به چنین نعمتی امکان پذیر نباشد، اما سوال مهم این است که اگر قرآن برای هدایت بشر در همه اعصار نازل شده و یکی از معجزات این کتاب آسمانی سوره کوچک و مهم کوثر است، هدایت داشتن این سوره برای ما چگونه خواهد بود؟

برای اینکه بتوانیم به خوبی به سوال فوق پاسخ دهیم و نسبت این سوره را با هدایت بشر در تمام اعصار را روشن کنیم باید فهم خوبی از فضای سوره کوثر و تحلیل دقیق عبارات کوتاه آن پیدا بکنیم. پس برای فهم بهتر فضای سوره کوثر با توجه به کلید آن که کلمه کوثر می‌باشد بایستی به بررسی پنج عنوان مفهوم کوثر، مصداق کوثر، موقعیت، وضعیت و نحوه موضع گیری و موفقیت و پیروزی بپردازیم.

1.      مفهوم کوثر:

از بررسی لفظ کوثر در کتب لغت به این مطلب رسیدیم که کوثر به معنای الکثیر الخیر یا خیر کثیر بود. بعد فهمیدیم که بین خیر کثیر و نعمت کثیر تفاوت وجود دارد و مراد از کوثر کسی دارای نعمت کثیر باشد نیست. در بررسی واژه خیر به این نتیجه رسیدیم که به نسبت درست بین نعمت و عمل صاحب نعمت خیر گفته میشود و در مقابل به نسبت نادرست بین نعمت و عمل صاحب نعمت شر اطلاق میشود.

پس برای کسی اطلاق کوثر به معنای خیر کثیر باید بشود که نسبت درستی در بهربرداری از نعمتهای در اختیارش با اعمالش برقرار کرده است ولو از لحاظ کمی نعمتهای در دستش اندک باشد. حتی این معنای در مصیبتها نیز معنی پیدا میکند که حتی صاحب کوثر از مصیبتهای ظاهری نیز بهترین بهره را برمیدارد.

پس با توجه به معنایی که برای کوثر از کتب لغت به دست آوردیم کوثر مصداق خارجی که قابل مشاهده باشد ندارد و در واقع مصادیق کوثر را بایستی در زندگانی فرد صاحب کوثر و در نوع بهره برداریش از نعمتهای در اختیارش و از وقایع زندگیش یافت کرد.

2.     مصداق کوثر:

با توجه به مطلبی که از معنای کوثر به دست آمد به این نتیجه میرسیم که مصداق کوثر به عنوان یک شی خارجی نیست که به صاحب کوثر که در این سوره نفس مبارک پیامبر اسلام است داده شده باشد. در واقع مصداق کوثر را بایستی از زندگانی حضرت رسول و نحوه برخورد ایشان با مسائلی که برایشان میگذشته است یافت کنیم.

به عنوان مثال ایشان در زندگانی خویش به ظاهر از نعمت پدر و مادر سالیان اندکی بهره مند بودند و یا در ابتدای نبوتشان تعداد اندکی به ایشان ایمان آوردند که اولین ایشان امیرالمومنین و حضرت خدیجه بودند اما حضرت رسول از همین نعمتهای به ظاهر اندک بهترین بهره ها را بردند به گونه ای که دین حق را براساس بهره درست گرفتن از همین یاران اندک جلو بردند و پایه های حکومت اسلامی را براساس آن بنا نهادند.

این در حالی بود که دشمن ایشان از ثروت و نعمات و یاران بسیاری برخوردار بود اما به هیچ وجه نتوانستند بهره مورد نظرشان را از این نعمات به ظاهر زیاد ببرند و به نتیجه دلخواه برسند.

پس باید با دقت در زندگانی حضرت رسول و نحوه برخورد ایشان با نعمتها و امکاناتشان و حتی در مصیبتهایی که به ایشان وارد میشد نحوه درست تعامل و بهره برداری ایشان از این شرایط را دریافت کرد. همین بهره برداری درست از نعمتهاست که حضرت رسول را صاحب کوثر نموده است و دشمن او را ابتر.

3.     موقعیت:

ما انسانها همیشه زمانی که به دارایی یا امکانات بسیاری میرسیم تصور میکنیم که دیگر بهره های ما از آن امکانات بسیار خواهد شد و در واقع صاحب کوثر خواهیم شد و دیگر فعالیتهای ما بی نتیجه و ابتر نخواهد ماند. پس ما در نگاه اولیه همیشه در بند فرا رسیدن موقعیتهای خوب هستیم با به بیان خودمانی گلیممان را از آب بیرون بکشیم.

اما با توجه به مطالبی که از واژه کوثر برای ما روشن شد که صاحب کوثر کسی است که بهترین نسبت را بین رفتار خود با نعمتها برقرار کند آیا در بند موقعیتهای خوب بودن برای اینکه اقدامی انجام بدهیم درست است؟

به نظر میرسد صرف وجود داشتن موقعیت و نعمت کثیر برای رسیدن به کوثر و نتیجه و دوام نعمت و بهره مهم نباشد، بلکه مهم این است که من از نعمتهای خویش ولو اندک باشد یا از مصیبتهایی که برایم پیش میآید چه بهره هایی را میتوانستم ببرم. به بیان دیگر نسبت درست اعمال ما با نعمتها و بهره برداری از آنها به بهترین وجه و در راه حق مهمترین عامل برای رسیدن ما به کوثر و خیر کثیر است.

در مقابل میبینیم کسانی هستند که به ظاهر صاحب موقعیتهای بسیار بهتر از ما هستند ولی دوامی برای اقدامات آنها دیده نمیشود و به هر دری میزنند ثمری برای آنها ندارد. کسانی که از نعمتهای خویش در راه مبارزه با حق استفاده میکنند در واقع بدترین نسبت را بین اعمال و نعمتهایشان برقرار کرده اند و همین نسبت بد باعث شر شدن همین نعمتها برای ایشان خواهد شد.

موقعیت هایی که ممکن است برای ما در زندگی پیش بیاید اینچنین است:

شادی و غم، ثروت و فقر، امنیت و ترس، یار داشتن و تنهایی و مواردی دیگر از این دست موقعیتهای متضاد که بایستی ما به نحوه درست بهره بردای از آنها دست پیدا بکنیم.

4.     وضعیت و نحوه موضع گیری:

مهمترین موضع گیری برای بهره برداری از امکانات این است که ابتدا ببینیم ما چه نیازهای اساسی در زندگی داریم و بهترین موضع در برابر امکانات برای رسیدن به رشد چه چیزی هست؟

اگر ما در زندگی به شناخت دقیقی از خودمان و نیازهای اساسی که برای رسیدن به رشد برای ما وجود دارد، برسیم بهتر میتوانیم در شرایط مختلف زندگی چه در زمان دارایی و چه نداری به این دریافت برسیم که بهترین موضع گیریمان باید چه باشد.

در واقع این شناخت عمیق است که به ما کمک میکند تا مواجه شدن با امکانات و نعمت در ما غرور و نخوت و سستی ایجاد نکند که این امکانات زودگذر است و برای بهره برداری من داده شده تا نیازهای رشدی خود را تامین کنم، و همینطور در مواجه شدن با مصیبت ها و ترس و کمبود امکانات نیز دچار ناامیدی و نگرانی نشوم که رشد وجودی من در همین سختی دیدن هاست.

نتیجه روشن چنین درکی از خویشتن و نیازهای اساسی من برای رسیدن به رشد رسیدن به بهترین موضع گیری و اقدام در برابر موقعیتهای مختلف زندگی است که باعث رسیدن من به خیر کثیر و کوثر در زندگی می‌شود.

5.     موفقیت و پیروزی:

انسانی که توانست در همه شرایط و حوادث زندگی و در زمان دارایی و در زمان نداری بهترین موضع را بگیرد و در واقع کوثر وجودی خویش را فعال کند پیروز همه میدانهای زندگی است، چرا که چنین فردی دیگر موقعیتهای به وجود آمده و همینطور شرایط مصیبت و ترس و نداری امکانات را دیگر از دست نمیدهد و در هر زمان و مکان و موقعیتی به دنبال این است که خودش را به مقصد اصیلش که رشد وجودیش باشد نزدیک کند و حتما چنین انسانی در مقایسه با انسانهایی که نتوانسته اند به چنین موضعی برسند پیروز خواهد بود.

پس کوثر در وجود همه انسانها وجود دارد و فقط ما باید با درک وجود خود و مقصدی که باید به آن برسیم از تمام موقعیتهای پیش رویمان بهترین استفاده را بکنیم و در این بهره گیری است که فرد به خیر کثیر و موفقیت نائل میشود. در رسیدن به خیر کثیر با این تحلیل از کوثر دیگر فرقی بین انسانها و موقعیتهای مختلفشان وجود ندارد و رسیدن به کوثر در گرو نوع موضع گیری ایشان در شرایط مختلف زندگی خواهد بود.

 

 





  • کلمات کلیدی : کوثر، فضای سوره، متن تفسیری

  • ::: شنبه 96/1/26 ::: ساعت 5:8 عصر :::   توسط معین علیزاده 
    نظرات شما: نظر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    گروه مباحثه: موذنی و علیزاده

    محورهای به دست آمده از کلید سوره کوثر:

    1.      ارکان مفهومی کوثر:

    a.      خیر کثیر

    b.     فزونی یافتن(برکت)

    2.     عوامل ایجاد و تداوم کوثر

    ُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ(البقرة : 269)

    وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (اعراف/96) عوامل رسیدن به برکت ایمان و تقواست.

    وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتی‏ بارَکْنا فیها وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنى‏ عَلى‏ بَنی‏ إِسْرائیلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما کانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما کانُوا یَعْرِشُونَ (اعراف/137)

     

    3.     موانع تحقق کوثر

    وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (اعراف/96) تکذیب مانع رسیدن به برکت میشود.

    4.     مصادیق کوثر

    إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ (آل عمران/96) خانه خدا مکه به برکت توصیف شده است.

    وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (انعام/155) مبارک صفت کتاب الهی

    أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ (اعراف/54) برکت نسبت داده شده به خداوندی که رب العالمین

    قیلَ یا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَکاتٍ عَلَیْکَ وَ عَلى‏ أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَکَ وَ أُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلیمٌ (هود/48)

    سُبْحانَ الَّذی أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ (اسراء/1)

    وَ جَعَلَنی‏ مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی‏ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا (مریم/31)

    إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرینَ (دخان/3) شب انزال قرآن مصداق برکت

    وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکاً فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصیدِ (ق/9) صفت باران را مبارک دانسته است.

    تَبارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ (الرحمن/78) اسم خداوند را مبارک دانسته است.

    5.     نشانه های کوثر

    وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکاً فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصیدِ (ق/9) انبات و رشد نشانه وجود برکت.

     





  • کلمات کلیدی : فضای سوره، کوثز، خیر کثیر، برکت

  • ::: شنبه 95/11/23 ::: ساعت 3:26 عصر :::   توسط معین علیزاده 
    نظرات شما: نظر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    گروه مباحثه: کاظمی، موذنی و علیزاده

    سوالات برای روشن شدن فضای سوره:

    1.        کوثر از چه نیازی برخاسته است؟

    2.       نسخه آدمها برای برطرف کردن این نیاز چیست؟

    3.       نسخه قرآن برای جواب به این نیاز چیست؟

    جوابهای احتمالی(مدعا)

    -        انسان تمایل به زندگى جاویدان و رسیدن به قدرت بى‏زوال دارد،

    نسخه انسانها:

    -        بر اساس این تمایل، با اموال و اولاد و امکانات مادی روی تلاش خودش حساب ویژه ای باز می کند تا به این مهم برسد.و در این مسیر هر چه مزاحمش باشد با آن مخالفت می کند و در صدد برداشتن آن است.

    -         براى چنین موجودى کثرت افراد، نعمت بسیار بزرگى است، زیرا هر چه بر عدد افراد اجتماعش افزوده شود نیروى اجتماعیش بیشتر و فکر و اراده و عمل آن قوى‏تر مى‏گردد برای سرکوب کردن مخالفینش راحت تر خواهد بود. مشکلات سر راهش را زودتر حل خواهد کرد.

    نسخه قرآن برای خلود و کثرت:

    a.       ایمان به نظام مندی این هستی و معامله با خدا

    b.       اعتقاد به اینکه او همه کاره و مدیر و مدبر هستی است و هیچ کس، کاره ای نیست.

    c.       هیچ قوتی با آن مقابله نمی کند.

    d.      اوست که کم بودنمان ما را زیاد می کند.

    e.       همان اموال ناپایدار و فرزندانى که گاهى فتنه و مایه آزمایش هستند در مسیر اللَّه قرار بگیرند آنها به رنگ باقیات صالحات درمى‏آیند، چرا که ذات پاک خداوند جاودانى است و هر چیزى براى او و در راه او قرار گیرد جاودانه خواهد بود.

    -        اگر در مقابل این نظام ایستادگی شد، به خسارت می رسد و مال و اموالش از او چیزی را بی نیاز نمی کند. و ناتمام می ماند.

    استدلالها:

    انسان تمایل به جاودانگی و قدرت بى‏زوال دارد،

    فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلى‏ (120طه) پس شیطان او را وسوسه کرد، گفت: «اى آدم، آیا تو را به درخت جاودانگى و ملکى که زایل نمى‏شود، راه نمایم؟»

    نکات:

    1.       تمایل انسان به زندگی جاویدان و رسیدن به قدرت بی زوال

    2.       به دنبال راههای است برای تحقق آن

    3.       همین زمینه وسوسه را فراهم می کند.

    4.       گرایش به ملکی که دوام داشته باشد که مانع و مزاحمی برای آن نباشد.

    5.       همانگونه که خداوند به آدم وعده داد که اگر شیطان را از خود دور سازى همیشه در بهشت مشمول نعمتهاى پروردگارت خواهى بود،

     

    نسخه انسانها:

    تصور اینکه دنیا جاودان است. و امکانات جاودانه می مانند.

    الکهف : 34   وَ کانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقالَ لِصاحِبِهِ وَ هُوَ یُحاوِرُهُ أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ مالاً وَ أَعَزُّ نَفَراً

     بنا بر این هم نیروى انسانى فراوان در اختیار دارم، و هم مال و ثروت هنگفت، و هم نفوذ و موقعیت اجتماعى، تو در برابر من چه مى‏گویى؟ و چه حرف حساب دارى؟! کم کم این افکار- همانگونه که معمولى است- در او اوج گرفت، و به جایى رسید که دنیا را جاودان و مال و ثروت و حشمتش را ابدى پنداشت: من باور نمى‏کنم هرگز فنا و نیستى دامن باغ مرا بگیرد" (وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ هذِهِ أَبَداً)..

    زمانی که امکانات دنیا برایش فراهم می شود احساس می کندکه این ها فنا پذیر نیست. و زمانی که قدرت می یابد و نفرات و اموالش فراوان می شود این حس برایش ایجاد می شود که فانی نمی شود.

    موانع را می خواهد بردارد.

    از آنجا که جاودانى بودن این جهان با قیام رستاخیز تضاد دارد به فکر انکار قیامت افتاد و گفت" من هرگز باور نمى‏کنم که قیامتى در کار باشد" (وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً).

    قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ یُحاوِرُهُ أَ کَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلاً (37) لکِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّی وَ لا أُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَداً (38) وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالاً وَ وَلَداً (39) فَعَسى‏ رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ وَ یُرْسِلَ عَلَیْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعِیداً زَلَقاً (40) أَوْ یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِیعَ لَهُ طَلَباً (41کهف)

    نسخه قرآن:

    1.       من ضعیفی بودم که او من را به قدرت و امکانات رسانده است

    2.        او مدبر و مالک امور من است

    3.       خواست و قوت او حاکم است

    4.       او اگر بخواهد میتواند با کمی مال و فرزند من را به خیر برساند.

    5.       او می تواند امکانات تو را بدون ثمره قرار دهد. و آنها را نابود کند.وَ یُرْسِلَ عَلَیْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعِیداً زَلَقاً

    6.       تو به دنیایت مباهات مى‏کنى، من به عقیده و ایمان و توحیدم!" و من هیچکس را شریک پروردگارم قرار نمى‏دهم" (وَ لا أُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَداً) و همین می توان موجب رسیدن به بهترینها باشد.

     

    الحدید : 20   اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً وَ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ                       

    بدانید که زندگى دنیا، در حقیقت، بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشىِ شما به یکدیگر و فزون‏جویى در اموال و فرزندان است. [مَثَل آنها] چون مثل بارانى است که کشاورزان را رُستنى آن [باران‏] به شگفتى اندازد، سپس [آن کشت‏] خشک شود و آن را زرد بینى، آن گاه خاشاک شود. و در آخرت [دنیا پرستان را] عذابى سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است، و زندگانى دنیا جز کالاى فریبنده نیست.

    1.       از مجموعه این تعبیرات و تعبیرهاى دیگر قرآن به خوبى دیدگاه اسلام در مورد زندگى مادى و مواهب آن روشن مى‏شود که براى آن ارزشى ناچیز قائل است،

    2.       محدود شدن به زندگی دنیا و فقط دنیا را دیدن و سعی برای زیاد کردن اموال و اولاد از نگاه قرآنی منفی است.

    3.       اما اگر این مواهب مادى تغییر جهت دهند و نردبانى براى رسیدن به اهداف الهى گردند، سرمایه‏هایى مى‏شوند که خدا آنها را از مؤمنان مى‏خرد و بهشت جاویدان و سعادت ابدى به آنها مى‏بخشد، إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ

     

    الکهف : 46   الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً

    مال و پسران زیور زندگى دنیایند، و نیکیهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید [نیز] بهتر است. (46)

    1.       دلهاى بشر علاقه به مال و فرزند دارد و همه، مشتاق و متمایل به سوى آنند و انتظار انتفاع از آن را دارند و آرزوهایشان بر اساس آن دور مى‏زند و لیکن زینتى زودگذر و فریبنده هستند که آن منافع و خیراتى که از آنها انتظار مى‏رود ندارند،

    آنچه خیر است، اعمالی است که در جایگاه متناسب با این نظام و موقعیت من قرار می دهم و انجام می دهم.(باقیات الصالحات، اعمال صالح است) باقیات الصالحات: هر فکر و ایده و گفتار و کردار صالح و شایسته‏اى که طبعا باقى مى‏ماند و اثرات و برکاتش در اختیار افراد و جوامع قرار مى‏گیرد شامل مى‏شود.

    2.       مال و فرزند که شکوفه‏ها و گل‏هایى مى‏باشند که بر شاخه‏هاى این درخت دنیا آشکار مى‏شوند، زود گذرند، کم‏دوامند و اگر از طریق قرار گرفتن در مسیر" اللَّه" رنگ جاودانگى نگیرند بسیار بى‏اعتبارند. 

    3.         روى" بنون" که جمع" ابن" به معنى پسر است تکیه شده، چرا که آنها پسران را سرمایه و نیروى فعال انسانى مى‏دانستند، نه دختران.

    4.       اگر همان اموال ناپایدار و فرزندانى که گاهى فتنه و مایه آزمایش هستند در مسیر اللَّه قرار بگیرند آنها هم به رنگ باقیات صالحات درمى‏آیند، چرا که ذات پاک خداوند جاودانى است و هر چیزى براى او و در راه او قرار گیرد جاودانه خواهد بود. وَ یَزیدُ اللَّهُ الَّذینَ اهْتَدَوْا هُدىً وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ مَرَدًّا (مریم : 76)و آنان که هدایت یافته‏اند، خدا بر هدایتشان مى‏افزاید، و اعمال شایسته پایدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ بازدهى نیکوتر است. (انصاریان)

     

    جمع بندی:

    کوثر: جریان حق و چشمه جوشانی است که مطابق با نظام و قوانین هستی است که متناسب با تمام نیازهای انسانها می باشد. و چون منسوب به خداست و خداوند محدود نیست محدود به دوره ای غیر از دوره دیگر نیست و نیازهای انسان نیز در هر دوره ای جلوه هایی دارد متناسب با نیازهای آنها نیز هست که همین موجب دوام و استمرار و گستردگی آن می شود. این همان نور وحی است که جلوهای متعددی دارد. کسی نمی تواند نوری که خداوند برافروخته را خاموش کند. مخالفین این جریان و اندیشه دوامی ندارند، هر چند که امکاناتشان فراوان باشد. مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِى اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فىِ ظُلُمَاتٍ لَّا یُبْصِرُونَ(17بقره) 

    و بناست که این دین و جریان هدایت، مستمرا ادامه یابد هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ این روند، رو به تمامیت است و اگر کسی بخواهد این جریان را قطع کند محو خواهد شد و روشنایی از خود به جای نخواهدگذاشت. در واقع جریانی که مقابل جریان کوثر قرار گرفته و به جای اتصال به منبع جوشان الهی، خود به دنبال رسیدن به خلد و ملک لا یبلی است در عین اینکه تصور دارد تلاشهایش به ثمر خواهد رسید، ثمره تلاشهایش ناتمام و ناقص می ماند.





  • کلمات کلیدی : تفسیر، کوثر، فضای سوره

  • ::: شنبه 95/11/9 ::: ساعت 1:21 عصر :::   توسط معین علیزاده 
    نظرات شما: نظر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    جمع بندی نهایی سوالات:

    گروه مباحثه: کاظمی، موذنی و علیزاده

    سوالات چینشی:

    1.       چرا سوره با تاکید و جمله اسمیه شروع شده است؟ آیا تاکید برای رفع شک یا برای قوت قلب دادن یا اهمیت و ضرورت اعطاء آمده است؟

    2.      چرا برای صلات و نحر از وصف لربک استفاده شده نه الله و ...؟ آیا اعطای کوثر به خاطر ربوبیت الهی بوده است؟

    3.      چرا برای دشمن پیامبر اسلام از تعبیر شانیء استفاده کرده و تعبیر عدو را به کار نبرده؟ در جریان مقابل ایشان چه ویژگی وجود داشته که تعبیر شانیء با آن مناسب تر است؟

    سوالات ارتباطی

    1.      چرا خداوند در سوره، اعطای کوثر را با ضمیر متکلم مع الغیر به خودش نسبت داد ولی ابتر بودن شانی را به خودش نسبت نداد؟ آیا در این نسبت دادن ها ارتباطی با هماهنگی با نظام اسباب و مسببات هستی دارد یا خیر(با توجه به احتمال مطرح شده در ضمیر انا)؟

    2.      چرا برای اعطاء کوثر باید صلات و نحر صورت بگیرد؟ چه خصوصیتی در صلات و نحر وجود دارد که با اعطاء کوثر امر به این دو مطرح می شود؟ آیا این دو بهترین وجه شکرگزاری هستند یا اشاره به عبودیت پیامبر است که منشا صلات و نحر هم هست؟

    3.      در تقدیم صلات بر نحر چه نکته یا نکاتی نهفته است؟ چه ارتباطی بین صلات و نحر وجود دارد؟

    4.      ارتباط کوثر با  ابتر چیست؟ چرا با آمدن کوثر دشمن حضرت ابتر نامیده می شود؟ چرا دارنده کوثر ابتر نیست؟

    فضای سوره

    در چه دوره ای کوثر عطا شده، قبل و بعد از کوثر چه نیازی در زندگی و دوره حضرت وجود داشت که باید کوثر عطا می شد؟

    ثمرات کوثر و تاثیراتی که در زندگی حضرت و مردم و اجتماع داشت چیست؟

    ثمرات کوثر در زندگی من چیست؟






    ::: شنبه 95/10/25 ::: ساعت 11:20 صبح :::   توسط معین علیزاده 
    نظرات شما: نظر