سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، میراثی ارجمند و نعمتی، عام و گسترده است . [امام علی علیه السلام]
 

 

 

تطهیر با جاری قرآن

 

به نام او

درتفسیرمجمع البیان معمولا شش روش کاری دارد:

1)بررسی مشخصات سوره

مدنى و باتّفاق سه آیه است

 

2)بررسی فضیلت سوره

در حدیث ابى بن کعب است که هر کس آن را قرائت کند پس مانند آنست که با رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در فتح مکّه شرکت داشته است.

و کرام خثعمى از حضرت ابى عبد اللَّه علیه السلام روایت کرده که فرمود هر که اذا جاء نصر اللَّه و الفتح را قرائت کند در نماز نافله یا فریضه خدا او را بر تمام دشمنانش یارى کند و روز قیامت بیاید در حالى که با او کتابى است که سخن میگوید، خدا او را از دل قبرش بیرون آورد در آن امانست از حرارت دوزخ و از آتش و از زفیر جهنّم هر دو گوشش آن را مى‏شنود نمیگذرد روز قیامت بر چیزى مگر اینکه او را بشارت داده و خبر میدهد باو بهر خیرى تا داخل بهشت گردد

3)تفسیراولیه (توضیح و وجه ارتباط این سوره با سوره قبل):

خداوند سبحان آن سوره را بذکر دین پایان داد و این سوره را بظهور دین شروع نمود و فرمود

 

4)بررسی لغات(بدلیل نداشتن لغات مشکل بررسی نداشته اند) واعراب

مفعول جاء محذوف است و تقدیرش این است آن گه که آمد تو را نصر و یارى خدا و جواب اذا محذوف است و تقدیرش اذا جاء نصر اللَّه حضر اجلک آن گه که یارى خدا آمد اجل تو حاضر شود، و بعضى گفته‏اند جوابش فاء در قول خدا، فسبّح است، و افواجا منصوب بر حالیت است

5)شا ن نزول سوره

(فتح مکه ونکات تاریخی وروایی ذیل سوره)

حسن گوید: چون رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله مکّه را فتح نمود عرب گفت امّا در این وقت محمد صلّى اللَّه علیه و آله باهل حرم غالب شد و                     

 حال آنکه خدا ایشان را از اصحاب فیل پناه داد، پس براى شما دستى بر آن حضرت نیست یعنى نیرو و طاقتى نیست، پس مردم گروه گروه یعنى جمعیت فراوانى داخل دین خدا شدند بعد از آنکه یکى یکى یا دو تا دو تا داخل میشدند و گاهى بود که قبیله‏اى از عرب بتمامى وارد اسلام میشدند.

و بعضى گفته‏اند: در دین خدا یعنى در طاعت خدا و طاعت تو داخل میشوند، و اصل و ریشه دین جزاء و پاداش است سپس تعبیر مى شود بآن طاعتى را که بسبب آن مستحق پاداش میشود چنانچه خداوند سبحان فرمود، فِی دِینِ الْمَلِکِ یعنى در طاعت پادشاه.

 (فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ) پس بشکرانه پروردگارت تسبیح بگو و استغفار نما، این امریست از خداى سبحان به اینکه تنزیه کند او را از آنچه لایق و شایسته مقام ربوبى او نیست از صفات سلبیّه و نقص و اینکه از او طلب آمرزش نموده و استغفار کند، و دلیل وجوب تسبیح و استغفار به سبب نصر و فتح اینست که نعمت اقتضا میکند که باید قیام بحق آن نعمت نمود و آن شکر منعم و بزرگداشت و امتثال کردن اوامر و خوددارى نمودن از گناه و عصیان اوست، پس مثل آنکه گفته است امرى پیش آمده که اقتضا مى‏کند شکر و استغفار را اگر چه در اینجا گناهى هم نباشد، بجهت اینکه استغفار گاهى در موقع یاد معصیت و گناه است بآنچه منافى اصرار بآن است و گاهى بر صورت تسبیح و انقطاع بسوى خداى عزّ و جل است.

 (إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً) قبول میکند توبه کسى که مانده است چنانچه قبول نمود توبه گذشتگان را (مانند توبه آدم و داود و ساحران فرعون و قوم یونس و غیر آنها را).                  

 مقاتل گوید: چون این سوره نازل شد پیغمبر (ص) بر اصحابش خواند و آنها خوشحال شده و بهم بشارت دادند، و عباس عموى پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله شنید گریه کرد، پس پیغمبر (ص) فرمود اى عمو چرا گریه میکنى، گفت اى رسول خدا (ص) گمان میکنم که باین سوره خبر رحلت شما را داده است.

فرمود، آرى همانطور است که شما مى‏گویى، پس دو سال بعد از آن زنده ماند و کسى آن حضرت را در آن دو سال خندان و خوشحال ندید.

گوید: و این سوره را سوره تودیع (خدا حافظى) نامیده‏اند.

ابن عبّاس گوید: چون اذا جاء نصر اللَّه نازل شد آن حضرت فرمود، خبر مرگ و رحلت مرا دادند که در این سال رحلت خواهم نمود.

دانشمندان اختلاف کرده‏اند در اینکه از چه صورت دانستند که این سوره اخبار از مرگ آن حضرت است و حال آنکه در ظاهر آن خبر مرگى نیست، گفته‏اند، تقدیرش اینست، فسبّح بحمد ربّک فانّک حینئذ لا حق باللّه و ذائق الموت، پس بشکرانه پروردگارت تسبیح بگو که تو در این هنگام و اصل بحق و چشنده مرگى، چنانچه پیامبران قبل از تو هم مرگ را چشیده اند و در موقع کمال انتظار زوال و نابودى است (فوّاره چون بلند شود سر نگون شود) چنانچه گفته شده:

         هر گاه کارى بکمال و تمامش رسید نقص آن ظاهر شود منتظر زوال و نابودى آن باش آن گه که گفته شد تمام شد. «»

و بعضى گفته‏اند: براى اینکه خداوند سبحان امر کرد او را بتجدید توحید و استدراک آنچه فوت شده باستغفار و این از چیزهایى است که لازم میشود در موقع انتقال از این عالم فنا بعالم بقاء و خانه نیکان.

عبد اللَّه بن مسعود گوید: چون این سوره نازل شد پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله زیاد میگفت

سبحانک اللّهمّ و بحمدک اللّهمّ اغفر لى انّک انت التواب الرحیم.

و از ام سلمه روایت شده که گوید پیغمبر (ص) در اواخر بلند نمى‏شد و نمى‏نشست و نمیآمد و نمیرفت مگر اینکه در تمام آنها میگفت

سبحان اللَّه و بحمده استغفر اللَّه و اتوب الیه

، پس سؤال کردیم از آن حضرت از سرّ این مطلب، پس فرمود من مأمورم باین عمل و این ذکر آن گاه قرائت نمود إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ.

 

و در روایت عایشه است که آن جناب میگفت

سبحانک اللّهمّ و بحمدک استغفرت و اتوب الیک

6)تفسیراصلی

إِذا جاءَ) آن گه که اى محمد آمد (نَصْرُ اللَّهِ) یارى خدا بر کسى که دشمنى کند با تو و ایشان قریش بودند.

 (وَ الْفَتْحُ) که فتح مکه باشد، و این بشارتى بود از خداى سبحان به پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله بنصر و فتح قبل از وقوع امر.

 (وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً) و دیدى که مردم جماعتى بعد از جماعت دیگر و گروهى بعد از گروه دیگر داخل دین خدا شدند، و مقصود بدین اسلام و التزام باحکام آن و اعتقاد بصحّت آن و قرار نفس بر عمل کردن بآن.

فتحی

 

 





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 93/10/9 ::: ساعت 9:43 عصر :::   توسط  
    نظرات شما: نظر