بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر التحریر و التنویر
مراحل و روش کار در سوره های قبلی:
مراحل:
1. توضیح کلی سوره :ذکر اختلافات در تسمیه ، اختلافات در مکی و مدنی بودن ، تعداد آیات و شأن نزول.ترتیب نزول و اینکه این سوره جزء قرآن هست یا نه ؟
2. غرض نزول :محتوای سوره را می گیرد از سوره انعام به بعد به این بحث می پردازد وقبل از آن تحت عنوان غرض صورت نمی داد.
3. تفسیر - در این مرحله کشف از معانی لغت می کند.
روش کار:
1. در مرحله اول تحقیق استقرائی دارد و تتبع وسیعی در روایات کرده است. در بحث اسم سوره، از گفت و گوها و مباحث روایی به نام سوره پی می برد.گاهی از کلام پیامبر و گاهی از کتاب تفسیر و علوم قرآنی استفاده می کند. در ترتیب نزول چند فهرست داریم که بر اساس قویترین لیستها استنباط می کند.
2. در تفسیر ، کلمه به کلمه لغات را مورد بررسی قرار میدهد و علاوه بر نقل قول ، کار لغوی اجتهادی می کند. درصورت نیاز تجزیه و ترکیب می آورد . در کنار کار لغت ، تفسیر می کند. تفسیر او جنبه روایی وسوال محور است. ارتباط آیه به آیه قبل را مشخص می کند.
هم کار تطبیقی دارد و هم دقت در ترکیب دارد و طرح سوال می کند. به خروج از روند طبیعی توجه دارد
در این سوره :
مراحل کار:
1. توضیح کلی سوره :
· بحثی پیرامون اسم سوره . با توجه به روایاتی می گوید : نام این سوره در گذشته سوره اذا جاء نصرالله والفتح بوده است و در مصحف ها و بیشتر تفاسیر به سوره النصر نام گذاری شد. ال النصر اشاره به نصر معهودذکری دارد. سوره فتح ، سوره تودیع و سروه اتقان نام های دیگر این سوره است که در بعضی از مفسرین یا صحابه مطرح کردند
· مدنی بودن سوره را ذکر می کند و اختلاف در زمان نزول این سوره را
· اجماع بر اینکه مراد از فتح ، فتح مکه است را ذکر کرده و نتیجه می گیرد که فتح و دخول در اسلام ، امری ر مستقبل بوده است. و این را با استعمال اذا الیق می داند.
· بحث روایی در مورد زمان نزول روایت و مراد از فتح مطرح می کند.
· بحثی هم پیرامون اینکه چندمین سوره ی نازل شده ، و آیات آن مطرح می کند.
2. اغراضها :
· وعده الهی به نصر و فتح و دخول مردم در دین
· اشاره به نزدیک بودن زمان رحلت رسول الله
· وعده به غفران الهی
3. در قسمت تفسیر:
· مطالبی پیرامون اذا (که اسم زمان مطلق و مبهم است و با جمله بعدش واضح می شود)
oغالبا برای مستقبل است و افاده معنای شرطی می کند. فعل بعد از ان ماضی و دلالت بر تحقق حتمی می کند.
oگاهی برای ماضی است و معنای شرطیت نمی دهد .فعل بعد از ان هم ماضیست که دلالت بر مجرد اخبار بدون تعلیق دارد.
oدر این آیه متضمن معنای شرط است چون فاء جزاء بر سر جواب شرط آمده
· مطالبی پیرامون نصر و فتح :
oنصر یعنی کمک در مقابله عدو و نتیجتا غلبه ی آن
oفتح یعنی ، تصرف زمین های دشمن. به همین جهت اینجا مراد فتح مکه است چون فتح زمین های خیبر قبل از این سوره صورت گرفته است
· نکات ادبی:
oاگر رأیت را علم یقین بدانیم ، یدخلون مفعول دوم است . و اگر رأیت را به معنای دیدن با چشم بگیریم جمله یدخلون حال برای الناس است!
oناس اگر با ال تعریف شود یا برای عهد است یا برای جنس و یا برای استغراق.در این آیه برای استغراق است
oاگر فعل توبه با علی متعدی شود به معنای وفقه للتوبه می باشد و در مورد خداوند به کار می رود
· نکات تفسیری :
oاضافه نصر به الله می رساند که این نصر از ناحیه خداست و از طریق عادی صورت نمیگرفت
oالفتح ، فتح معهود است که هم مسلمین پیش بینی می کردند و هم کفار انتظارش را می کشیدند و دلیل بر حقانیت پیامبر می دانستند. اگر مراد از فتح ، فتح خیبر باشد، تعلیق در فسبح به جهت بزرگ شمردن این فتح بوده است!
oدین الله یعنی اسلام و مراد از دخول یعنی بیان شهادتین و التزام به احکام . استعاره و تشبیه به دخول از باب این است که همچنانکه خانه در بر می گیرد ، دین هم در بر میگیرد
oتسبیح با باء مقرون شد و منظور این است که خداوند را با حمد خودت تسبیح کن . امری به حمد ننمود چون شأن پیامبر این است که بعد از این فتح و نصر ، حمد کند ولی تأکید کرد که حمد را با تبسیح و استغفار خاص اجرا کن!
oمحتمل است امر به تسبیح به خاطر تعجب باشد چون سبحان الله را در موارد تعجب می گویند
oامر به استغفار بعد از تسبیح و حمد نشانه مورد قبول شدن این استغفار است
oاینکه استغفار را عطف به تسبیح کرده و در جواب اذا آورده کاشف از این است که یک نوع استغفار خاص اراده شده یعنی استغفار پایان عمر پیامبر ص والا استغفار معمولی همیشه مأمور به است.
oتقدیم تسبیح برای منزه کردن خدا از صفات سلبی است و تقدیم حمد بر استغفار برای ثناء خدا به خاطر نعمتهایش است و تأخیر استغفار هم به جهت این است که عبد بعد از حمد و تسبیح ربش ، نقص خودش را بیان کند
oاضافه شدن حمد به رب از جهت این است که فتح خدا از باب ربوبیت اوست و این نعمت را باید سپاس گفت و اضافه شدن رب به ضمیر مخاطب هم اشاره دارد به اینکه این نصر و فتح نعمت خدا به توست که باعث تکریم و عنایت به توست
oکلام با واستغفره تمام شد و انه کان توابا تعلیل برای استغفار است!
oانه کان توابا 4 تأکید دارد و دلالت بر شدت توبه پذیری او دارد
oاز جمله توابا استفاده می شود که او کسی که بسیار می بخشد، برای تحویل گرفتن کسانی که زندگیشان سراسر خدمت در راه خدا بود، آماده است پس وفات پیامبر ص نزدیک است !
oکان دلالت بر ذاتی بودن این صفت برای خدا دارد.
oاینکه به جای غفار از کلمه تواب استفاده کرد به جهت این است که اولا با پیامبر ملاطفتی کند و ثانیا وزن فواصل و پایان آیات نزدیک تر باشد
4. روش تفسیری:
· تفسیر آیه به آیه .
· سوال محور. یعنی از طاهر کلمات می گذرد و به سوالاتی که جای بحث دارد پاسخ می دهد
نظرات شما: نظر
التحریر و التنویر
مراحل و روش کار التحریر:
مقدمات:
اسم سوره
ایشان برای شناخت اسماء سوره از شیوههای مختلفی بهره میبرند:
- از کلام گذشتگان
سمیت هذه السورة فی کلام السلف «سورة إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْح
عن ابن مسعود أنها تسمى «سورة التودیع»
- از روایاتی که اسم این سوره برده شده و نیز از کتب روایی
(مثل: روى البخاری: «أن عائشة قالت: لما نزلت سورة إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُالحدیث)
و هی معنونة فی «جامع الترمذی» «سورة الفتح»
- از مصاحف و قرآنهای سابق.
- از تفاسیر قدیمی.
(مثل این تعبیر ایشان: و سمیت فی المصاحف و فی معظم التفاسیر «سورة النصر»)
بحث مکی و مدنی بودن
سبب نزول
در این سوره بحث بیشتر روی زمان نزول است که از روایات مختلف استفاده میکند.
سور قبل و بعد آن در نزول
که از روایات بهره میبرد مثل:
و عن ابن عباس أنها آخر سورة نزلت من القرآن فتکون على قوله السورة المائة و أربع عشرة نزلت بعد سورة براءة
عددالایات
نکاتی خاص در بعضی سور
اغراض
برای رسیدن به اغراض سوره از محتوای آیات، روایات حول سوره و گزارشهای تاریخی استفاده میکند. (مثلا گوید: البشارة بدخول خلائق کثیرة فی الإسلام بفتح و بدونه إن کان نزولها عند منصرف النبیء صلى اللّه علیه و سلم من خیبر کما قال ابن عباس فی أحد قولیه)
محتوای سوره:
رفع ابهامات اولیه هرآیه
مثل:
اذا اسم زمان مبهم یتعین مقداره بمضمون جملة یضاف إلیها هو. ف إِذااسم زمان مطلق، فقد یستعمل للزمن المستقبل غالباو یستعمل فی الزمن الماضی و إِذاهنا مضمنة الشرط لا محالة لوجود الفاء فی قوله:فَسَبِّحْ
لغات
شیوه ایشان در لغت استفاده از لغتنامه ها البته بدون ذکر منبع میباشد و خودشان مستقلا از استعمالات استفاده نمیکنند؛ ولی ویژگی ایشان این است که معنای لغوی را با فضای آیات مرتبط کرده و توضیح مختصری میدهند.
مثل: والنصر: الإعانةعلىالعدوّ. ونصراللّهیعقبهالتغلبعلىالعدو.
که بعد از بیان معنای لغوی نصر، توضیح میدهد که در آیه که نصر را به الله اضافه کرده، نتیجهاش پیروزی بر دشمن میباشد.
المعنی
که به بیان نکات تفسیری آیات میپردازد.
نکات تفسیری و مستند آنها:
1- مراد از فتح در آیه فتح مکه است نه فتح خیبر.
مستند:
لام الفتح لام عهد است و اشعار دارد به این که مراد از فتح، فتح معهودی است که در آیه إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِینا و نیز در آیه : ان الذی فرض علیک القرآن لرادک الی معاد و هچنین در آیه لتدخلن المسجد الحرام... آمده است.
2- جاء مجازا بمعنای حصل و تحقق است.
3- اذا شرطیه امر به تسبیح را مشروط به چه کرده است؟ فتح مکه یا غیر آن؟
طبق قول نزول سوره بعد از غزوه حنین یا در حجه الوداع، با توجه به این که فتح مکه قبل آن بوده است، معلوم میشود تعلیق بر مجموع فتح مکه و آمدن نصرتی دیگر از خدا و دخول فوج های مردم در دین بوده است.
و یحتمل على قول القائلین بأنها نزلت عقب غزوة حنین أن یکون الفتح قد مضى و یکون التعلیق على مجموع فتح مکة و مجیء نصر من اللّه آخر و دخول الناس فی الإسلام و ذلک بما فتح علیه بعد ذلک و دخول العرب کلهم فی الإسلام سنة الوفود.
ادامه متن به زود بارگذاری میشود...
نظرات شما: نظر
* * * |
* * * |
جلسه8 11/10 |
جلسه9 17/10 |
ج 10 24/10 |
ج 11 1/بهمن |
|
|
|
|||||||||
حضور غیاب |
تکلیف وبلاگ |
ح |
ت |
ح |
ت |
ح |
ت |
|
|
|
|
|
|
||||
1 |
قراباغی |
* |
* |
* |
* |
* |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
||
2 |
کاظمی |
* ت |
- |
- |
- |
* |
- |
|
|
|
|
|
|
|
|
||
3 |
علیزاده |
* |
* |
* |
* |
* |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
||
4 |
موذنی |
- |
- |
* |
- |
* |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
||
5 |
کی قبادی |
* |
* |
* |
* |
* |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
||
6 |
فتحی |
*ت |
* |
- |
* |
* |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
||
7 |
رضی |
* |
* |
* |
* |
* |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
||
8 |
مهدوی |
* |
- |
* |
- |
* |
- |
|
|
|
|
|
|
|
|
||
9 |
ابراهیمی |
* |
* |
* |
* |
- |
- |
|
|
|
|
|
|
|
|
نظرات شما: نظر
بسم الله الرحمن الرحیم
التحریر:
[سورة النصر (110): الآیات 1 الى 3]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ (1) وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً (2) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً (3)
شیوه تفسیر التحریر:
- بیان نکات کلی سوره
- غرض از نزول سوره و بیان روایات شان نزول
- تفسیر آیات همراه با کشف معانی لغات با استفاده از شاهد مثالهای از آیات دیگر و ادیبان عرب و تبیین.
نکات برداشتی:
- فإضافة نَصْرُ إلى اللَّهِ تشعر بتعظیم هذا النصر و أنه نصر عزیز خارق للعادة اعتنى اللّه بإیجاد أسبابه و لم تجر على متعارف تولد الحوادث عن أمثالها.
- و الرؤیة فی قوله: وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یجوز أن تکون علمیة، أی و علمت علم الیقین أن الناس یدخلون فی دین اللّه أفواجا و ذلک بالأخبار الواردة من آفاق بلاد العرب و مواطن قبائلهم و بمن یحضر من وفودهم. ... یجوز أن تکون رؤیة بصریة بأن رأى أفواج و فود العرب یردون إلى المدینة یدخلون فی الإسلام و ذلک سنة تسع، و قد رأى النبیء صلى اللّه علیه و سلم ببصره ما علم منه دخولهم کلهم فی الإسلام... .
- و دِینِ اللَّهِ هو الإسلام لقوله تعالى: إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ [آل عمران: 19]
- و الدخول فی الدین: مستعار للنطق بکلمة الشهادة و التزام أحکام الدین الناشئة عن تلک الشهادة.
- و التعریف فی هذه الآیة (و رأیت الناس...) للاستغراق العرفی، أی جمیع الناس الذین یخطرون بالبال لعدم إرادة معهودین معیننی و لاستحالة دخول کل إنسان فی دین اللّه بدلیل المشاهدة.
- فکان حمد اللّه على حصول النصر و الفتح و دخول الناس فی الإسلام شیئا مفروغا منه لا یحتاج إلى الأمر بإیقاعه لأن شأن الرسول صلى اللّه علیه و سلم أنه قد فعله، و إنما یحتاج إلى تذکیره بتسبیح خاص لم یحصل من قبل فی تسبیحاته و باستغفار خاص لم یحصل من قبل فی استغفاره.
- و یجوز أن یکون التسبیح المأمور به تسبیح ابتهاج و تعجب من تیسیر اللّه تعالى له ما لا یخطر ببال أحد أن یتم له ذلک، فإن سبحان اللّه و نحوه یستعمل فی التعجب.
- و فی تقدیم الأمر بالتسبیح و الحمد على الأمر بالاستغفار تمهید لإجابة استغفاره على عادة العرب فی تقدیم الثناء قبل سؤال الحاجة
- فکان تعلیق الأمر بالتسبیح و بالاستغفار على حصول النصر و الفتح إیماء إلى تسبیح و استغفار یحصل بهما تقرب لم ینو من قبل، و هو التهیّؤ للقاء اللّه، و أن حیاته الدنیویة أوشکت على الانتهاء.
- و انتهاء أعمال الطاعات و القربات التی تزید النبیء صلى اللّه علیه و سلم فی رفع درجاته عند ربه فلم یبق إلا أن یسأل ربه التجاوز عما یعرض له من اشتغال ببعض الحظوظ الضروریة للحیاة أو من اشتغال بمهم من أحوال الأمة یفوته بسببه أمر آخر هو أهم منه ... أو من ضرورات الإنسان کالنوم و الطعام التی تنقص من حالة شبهه بالملائکة الذین یسبحون اللیل و النهار لا یفترون ... .
- و تقدیم التسبیح و الحمد على الاستغفار لأن التسبیح راجع إلى وصف اللّه تعالى بالتنزه عن النقص و هو یجمع صفات السلب، فالتسبیح متمحض لجانب اللّه تعالى، و لأن الحمد ثناء على اللّه لإنعامه، و هو أداء العبد ما یجب علیه لشکر المنعم فهو مستلزم إثبات صفات الکمال للّه التی هی منشأ إنعامه على عبده فهو جامع بین جانب اللّه و حظ العبد.
- و أما الاستغفار فهو حظ للعبد وحده لأنه طلبه اللّه أن یعفو عما یؤاخذه علیه.
- مقتضى الظاهر أن یقول: فسبح بحمده، لتقدم اسم الجلالة فی قوله: إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ فعدل عن الضمیر إلى الاسم الظاهر و هو رَبِّکَ لما فی صفة (رب) و إضافتها إلى ضمیر المخاطب من الإیماء إلى أن من حکمة ذلک النصر و الفتح و دخول الناس فی الإسلام نعمة أنعم اللّه بها علیه إذا حصل هذا الخیر الجلیل بواسطته فذلک تکریم له و عنایة به و هو شأن تلطف الرب بالمربوب، لأن معناه السیادة المرفوقة بالرفق و الإبلاغ إلى الکمال.
- إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً تذییل للکلام السابق کله و تعلیل لما یقتضی التعلیل فیه من الأمر باستغفار ربه باعتبار الصریح من الکلام السابق.
- فهذه الجملة بمدلولها الصریح و مدلولها الکنائی أو المجازی و مستتبعاتها تعلیل لما تضمنته الجملة التی قبلها من معنى صریح أو کنائی یناسبه التعلیل بالتسبیح و الحمد باعتبارهما تمهیدا للأمر بالاستغفار کما تقدم آنفا لا یحتاجان إلى التعلیل، أو یغنی تعلیل الممهد له بهما عن تعلیلهما ... .
نظرات شما: نظر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ (1) وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً (2) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً
کاظمی |
إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ
1-چرا نصر به الله اضافه شده است؟
الف: تعظیم هذا النصر
ب: أنه نصر عزیز خارق للعادة اعتنى اللّه بإیجاد أسبابه و لم تجر على متعارف تولد الحوادث عن أمثالها.
وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً
نکته تفسیری نیافتم.
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ
1- علت تقدم صیغه امر "فسبح بحمد ربک" بر امر"واستغفره": استغفار نوعی حاجت است. رسول اکرم(ص)قبل از درخواست غفران، خداوند را ثنا و حمد می کند تا مقدمه ای بر پذیرش استغفار و حاجتش باشد.همانطور که عرف عرب قبل از در خواست حاجت، شروع به ثنا گویی می کند.
2-علت اینکه تسبیح و حمد قبل از استغفار آمده است؟تسبیح: منزه کردن خدا از هر نوع نقصی است(صفات سلبیه). عبد، چه ارتباط انعامی برقرار شده باشد ویا نشده باشد او منزه از هر عیبی است. حمد: ثنای خداوند است به خاطر اِنعامی که بر عبد کرده است. خدایی را اثبات کرده که دارای صفات کمال است که می تواند انعام کند. حمد جامعی است بین جانب خدا و بهره عبد.به خلاف تسبیح که فقط توصیف جانب خدا بود. اما استغفار: فقط بهره عبد است چرا که او طلب می کند که خدا از مواخذه اش در گذرد.
برداشت شخصی از متن التحریر:خدایی که منزه است، اگر به من انعام نکرد عیبی و نقصی بر او نیست. حال اگر انعامی کرد، حمد می کنم و در نعمات هایی که داده من یقینا کوتاهی کرده ام و نیاز مندبه استغفار هستم تا من را مواخذه نکند. با این توضیح ارتباط تسبیح و حمد و استغفار به بیان نویسنده روشن می شود.
3-چرا از ضمیر استفاده نکرد و بجای بحمده، بحمد ربک فرمود؟ رب یعنی سیادت و آقایی که ارفاق کرده و شخص را تا کمال رسانده است و این تکریم وعنایت و شان تلطف رب به مربوبش است.و اگر ضمیر استفاده می کرد این جنبه تلطف رب به مربوبش روشن نمی شد.
إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً:
1:جمله چهار تاکید دارد ان، کان، صیغه مبالغه، تنوین تعظیم همه نشان گر این است که فالمعنى: هو شدید القبول لتوبة عباده کثیر قبوله إیاها.
2-این جمله، تعلیل امر به استغفار است. که موجب این می شود که طالب غفران، رغبت به اجابت در خواستش کند. حال اینکه تسبیح و مد نیاز مند به تعلیل ندارند چرا که آها انشاء تنزیه و ثناء هستند.
3-فعل کان به این معناست که این اتصاف از گذشته بوده است. همچنانکه در توبه حضرت آدم نیز وجود داشته است.
4-چرا توابا فرمود و حال اینکه مناسب با استغفار این بود که غفارا می فرمود؟
الف: یک نوع تلطفی است به رسول الله.زیرا اگر غفارا می آمد نشان از این بود که رسول اکرم(ص) گناهی مرتکب شده و نیاز مند بخشش و غفران خداوند است.
ب: همچنین به خاطر این است که حرف"ب" در تواب با حرف"ج" در افواج خیلی با هم سازگارند زیرا هر دوی اینها از حروف شدید هستند به خلاف حرف"ر" در غفار که از حروف مابین شدت و رخوت است.
3
نظرات شما: نظر
پرتوئی از قرآن
مراحل و روش کار پرتو:
مقدمه
شامل عدد آیات
ترجمه
ترجمه براساس کار تفسیری شان
دربحث لغت
- اولا دنبال واژه متناسب ومعادل است.
- شیوه اش جمع اوری معانی است نه تعیین اصلی.
- بیشتر مفسرین بدنبال بیان معانی ولی ایشان به استعمالات توجه دارد ودرتفسیر از آن استفاده می کند.
تفسیر
1. ابتدا به تفسیر تک تک آیه ها می پردازد که در آن به نکات ذیل توجه می کند:
- درذهنش ترکیب ها را زیر سوال برده وبه جواب آن می پردازد.پس سوال محوری غالب است و به ترکیب ها دراین سوالات توجه دارند.
- علاوه بر ارائه گزاره ها به تحلیل آنها می پردازد
- برای فهم سوره به نیازهای عصر خودش توجه دارد وگفتیم که اگر به دنبال نیازهایت باشی وسوالاتت را دنبال کنی وبه جنبه ی هدایتگری قرآن توجه کنی به مطالبی می رسی.
2. بعد از تفسیر تک تک آیه ها به نگاه کلی به سوره می پردازد که در آن ...
o نام های سوره با وجه تسمیه
o روایات (بیان آن ها و تحلیل آن ها و جواب شبهه های محتمل درباره آنها)
o ارتباط سوره با سور قبلی (تلاش برا ی فهم ارتباط منطقی)
o توجه به آهنگ سوره در سوره ها ی کوچک یعنی سعی می کند هماهنگی آهنگ ومحتوی را توضیح دهد البته مجمل وسربسته است
- نکته کلی :
"ایشان هم توجه به تفسیرآیه به آیه دارند والبته این درالمیزان بارزتر است ولی درهمانجا هم درباره ی همهی آیات این کار نشده.
"ویژگی خاص ایشان تحلیل است.
یک نقد ایشان ایشان این است که به فضای سوره توجهی نکردند .
نکات تفسیری و مستند آنها:
1- نصرالله - انتساب نصرت به حضرت باری به دلیل آن است که فتح مکه با کمک های او حاصل شد، چون اسباب و شرایط آن از او بود، از اصل رسالت و شیوه تبلیغ گرفته تا هجرت و اجتماع مومنان همه از جانب او بوده است.
2- آوردن فعل «رایت» دلالت بر تحقق عینى وعده خداوند دارد که رسول خدا (ص) در انتظار آن بود.
3- مقصود از «الناس» همان مردم جزیرة العرب بود که اگر تسلیم نمیشدند، اسلام از دیوارهاى سخت تعصب آنها بیرون نمیرفت. چنان که پس از روى آوردن آنها به دین خدا، هم اسلام خود پیش رفت و هم وسیله پیشرفت آن شدند.
4- افواجا،حالبراىضمیریدخلوناستواشعارداردبچگونگىاسلامآنمردمپیشازآمدننصروفتح،کهپنهانىوپراکندهبود. وپسازآن،گروهگروهوآشکارابهاسلامگرائیدند.
5- این امر به تسبیح و استغفار که در پىآمدن نصر و فتح آمده، اشعار و اشاره به انجام رسالت و پایان زندگى آن حضرت دارد.
مستند:
چون غیر از تسبیح و حمد همیشگى آن حضرت بوده که در آیات دیگر به آن امر شده، اشعار و اشاره به انجام رسالت و پایان زندگى آن حضرت دارد. چنان که پس از نزول این سوره، آن حضرت از پایان عمرش خبر میداد و کسانى چون ابن عباس نیز همین اشاره را دریافتند
6- وجه امر به تسبیح و استغفار و ارتباط آن با فتح:
براى شکر این نعمت نبوده است.
مستند:
ابن مسعود گفته: که چون این سوره نازل شد رسول خدا «ص» بسیار میگفت:
«سبحانک الهم اغفر لى انک انت التواب الرحیم». ام سلمه گفته: رسول خدا «ص» نمىایستاد، نمىنشست، نمیرفت، نمىآمد مگر آنکه میگفت: «سبحان اللَّه و بحمده استغفر اللَّه و اتوب الیه».
پس امر به تسبیح و استغفار که در این سوره و بعد از رسیدن نصر و فتح آمده براى شکر این نعمت نبوده. این امر پس از انجام رسالت و گسترش و پایه گرفتن آن، در واقع امر به برگشت آن حضرت بافق درخشان جلال و عظمت بوده
7- وجه امر به استغفار:
نگرانی پیامبر درباب رشد اسلام بعد از نزول سوره کافرون.
مستند:
پس از اعلام و فرمان مؤکد و قاطع سوره الکافرین که راه هر گونه تفاهم و نشاندادن روى تسامح و سازش با کافرین را بست و گویا رسول اکرم (ص) را درباره پیشرفت سریع اسلام آن چنان که مورد انتظارش بود نگران نمود (شاید امر باستغفار اشاره به همین باشد)، این سوره افق آینده و آمدن نصر و فتح را مینمایاند.
8- صداى حروف و حرکات آیات این سوره، باز شدن این افق و پیوستگى نصر و فتح، و امتداد حیات و ابدیت رسول خدا (ص) و دعوتش را مینمایاند.
مستند:
هر یک از آیات این سوره سه ایقاع «فصل کلمات» دارد: «إِذا جاءَ- نَصْرُ اللَّهِ- وَ الْفَتْحُ. وَ رَأَیْتَ النَّاسَ- یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ- أَفْواجاً. فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ- وَ اسْتَغْفِرْهُ- إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً- طول هر آیه و ایقاعات آن نسبت بسابق بیشتر، و فصل آخر هر آیه بتناسب جو معانى متغیر است. فصل آخر اولین آیه، با وزن فعل «فتح» منظرى را میگذراند تا نظر وسیع دیگر «وَ رَأَیْتَ النَّاسَ ...» را بنمایاند که به فصل ممتد افعالا «افواجا» منتهى میشود. آیه سوم با آهنگ دو امر انگیزنده، و امتداد آخرین ایقاع «- انه کان» و فصل «فعالا ... توابا» افق حیات ممتد و بىپایان را مىنمایاند.
گزارش محتوای این تفسیر:
بعد از ترجمه بعضی از نکات تفسیری که ذکر شد را به طور مفصل توضیح داده ازجمله:
- جریان اسلام گروهی کفار و زمینه ایمانشان.
- اشاره آیات به پایان زندگی پیامبر و نقل احادیث آخر عمر پیامبر و نجوای حضرت با صدیقه طاهره سلام الله علیها.
- سیر مراحل سه گانه سلوکی ( الی الله و الی الخلق و الی الله)
نظرات شما: نظر
|
|
جلسه8 11/10 |
جلسه9 17/10 |
ج 10 .../10 |
|
|
|
|
|||||||||
حضور غیاب |
تکلیف وبلاگ |
ح |
ت |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||||
1 |
قراباغی |
* |
* |
* |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||
2 |
کاظمی |
* ت |
- |
- |
- |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||
3 |
علیزاده |
* |
* |
* |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||
4 |
موذنی |
- |
- |
* |
- |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||
5 |
کی قبادی |
* |
* |
* |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||
6 |
فتحی |
*ت |
* |
- |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||
7 |
رضی |
* |
* |
* |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||
8 |
مهدوی |
* |
- |
* |
- |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||
9 |
ابراهیمی |
* |
* |
* |
* |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||
10 |
درودی |
- |
- |
- |
- |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||
11 |
احسانبخش |
- |
- |
- |
- |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
نظرات شما: نظر
مراحل تفسیر پرتوی از قرآن
1. ترجمه
2. در سوره های قبلی طرح لغات هم داشت که در این سوره ندارد
3. تفسیر آیات
a. مفسر محترم با بررسی نکات نحوی و پرداختن به فضای تاریخی سعی در استخراج نکات تفسیری دارد
4. بررسی شأن نزول سوره و تحلیل روایات مربوط به سوره و جمع بندی سوره
a. با پرداختن به احتمالات تاریخی دیگری که در سوره ممکن است مطرح باشد و با پیش کشیدن آیات دیگری که در مورد آن وقایع هست سعی در مشخص کردن واقعه اصلی دارد
b. از اینکه این سوره در سالهای پایانی حضرت رسول بوده است و دستوری که در آیه آخر سوره هست استفاده ای کرده و به جمع بندی دوره های مختلف زندگی حضرت پرداخته است
5. صدای حروف و حرکات آیات
نکات تفسیری سوره نصر در پرتوی از قرآن:
1. توضیح فتح:
با اشاره به انتظار مردم عرب در آن زمان و واقعه فتح مکه تحلیل خوبی از چرایی اقبال گسترده مردم به اسلام مطرح می کند و فتح را توضیح می دهد
2. دلالت سوره بر پایان زندگی حضرت:
این امر به تسبیح و استغفار که در پىآمدن نصر و فتح آمده، چون غیر از تسبیح و حمد همیشگى آن حضرت بوده که در آیات دیگر به آن امر شده، اشعار و اشاره به انجام رسالت و پایان زندگى آن حضرت دارد.
3. جهت امر به تسبیح:
پس امر به تسبیح و استغفار که در این سوره و بعد از رسیدن نصر و فتح آمده براى شکر این نعمت نبوده. این امر پس از انجام رسالت و گسترش و پایه گرفتن آن، در واقع امر به برگشت آن حضرت بافق درخشان جلال و عظمت بوده،
4. توضیح برتری پیامبران بر فرشتگان:
همین انصراف از عالم نور و جلال و تنزل و دمسازى با خلق، گناه آنها و همین نیز طریق تکامل و حرکت از خلق آنها میباشد و با این نزول و صعود از فرشتگان که جایگاه ثابت و معلومى دارند برتر میگردند
5. حقیقت امر به تسبیح:
و از گرد گناهى که در فرود آمدن بسوى خلق و اندک غفلتها، بر چهره روح تابناکشان مىنشیند خود را میزدایند
6. از مجموع آیات و اشارات این سوره چنین برمىآید که سراسر حیات رسول خدا «ص» و مراحل آن مورد نظر خاص خداوند بوده و در هر مرحله وظیفهاى داشته که با انجام آن و قیام برسالت و هدایت، زندگیش پایان یافته.
مراحل زندگى روحى آن حضرت، پس از چهل سالگى به سه دوره تنظیم یافته و مشخص شده:
1. نخست دوره انعزال و تفکر و تقرب و آمادگى براى تجلى وحى.
2. دوم دوره قیام برسالت و هدایت خلق.
3. سوم تسبیح و استغفار و آمادگى براى بازگشت بسوى پروردگار.
7. چه زمانی برای تقاعد مناسب است:
بعد از انجام اینگونه فرائض عمومى است که دوره برکنارى و تقاعدش میرسد و باید یکسر روى بخدا آرد و به تسبیح و استغفار پردازد و چشم امید به محصول کوشش و کارش داشته، و در انتظار دعوت پروردگارش باشد.
با این تنظیم و ترتیب هر انسانى میتواند از سرمایه عمرش بهره بردارد و رسالتى را انجام دهد. انسان براى همین به دنیا مىآید و از آن رخت برمىبندد.
نظرات شما: نظر
بسم الله الرحمن الرحیم
المیزان
آنچه سابقا در باره روش کار المیزان گفته شد:
مراحل و روش کار:
1. بیان:
· گاهی نگاه کلی به سوره می کندو بیان غرض از سوره می کند ویا مرور موضوعی به آیات می کند. و گاهی جزء به جزءتوضیح می دهد.
· مکی یا مدنی بودن را در نظر خودش بیان می کند.
· لغت وتفسیر ونکات بلاغی که یا هم می آید وجدا نمی شود.
· در ترجمه لغات کار لغوی نمی کند به این معنا که از استعمالات عرب معنا را کشف کند.بلکه نقل از کتاب لغت می کند.معمولا روش ایشان نقل است . غالبا از مفردات راغب وگاهی از صحاح نقل می کند. در بین راه گاهی مصادیق را هم ذکر می کند.
2. بحث روائی:
· روایات را به صورت انتخابی به تناسب نکات شأن نزول ،تفسیر و توضیح آیات را ذکر می کنند
· سعی می کنند که هم عامه وهم خاصه را در نقل روایت مورد نظر قرار دهد
· از حیث موضوعی گزیده ای از روایات را ذکر می کند
روش تفسیری:
المیزان از حیث روش به دنبال رفع ابهام از ذهن مخاطب است که با لغت وتفسیر واستفاده از آیات دیگر این کار را انجام می دهد.
بالاتر از این اگر برای مخاطب شبهه یا سوالی مطرح شود ، بر طرف میکنند
در سوره نصر :
مرحوم علامه چهار مرحله را طی می کنند:
1. بیان :
به چهار سوال پاسخ می دهد:
1. مراد از فتح چیست؟
2. مراد از دین و افواجا چیست؟
3. وجه امر به تسبیح و استغفار چیست:
a. وظیفه پیامبر بعد از این نعمت بزرگ
b. وظیفه دائمی عبد در برابر خدا .که بعد از فتح مکه و فراغت ، باید انجام بگیرد
4. جایگاه انه کان توابا
بحث روائی:
1. به نقل از مجمع ، جریان گریه عباس را بیان می کند و همچنین روایات دیگری هم نقل می کند و جریان فتح مکه را بر اساس روایات نقل می نماید.
پرتوی از قرآن :
آنچه از این تفسیر سابقا گذست:
روش و مراحل کار
1. مشخصات(مکی مدنی بودن ،تعداد آیات )
2. ترجمه
3. شرح لغات- کار لغوی نمی کند بلکه از لغت نامه ها می آورد.
در بخش لغات، معادل یابی دارند که برای تفاسیر غیر عربی لازم است واین ویژگی با دقتهایی همراه است.این معادل یابی در بخش ترجمه بیش تر دیده می شود
ایشان از جمله مفسرینی هستند که در باب لغات به جمع آوری معانی بسنده می کنند ولی تفکیکی بین معنا وملازمه آن ندارد. در عین حال توجه به استعمالات دارند.
4. تفسیر- هم رفع ابهام دارد و هم اشاره به استعمال الفاظ و تجزیه وترکیب می کند.
5. جمع بندی آیات و روابط اهنگی و اوزانی وارتباط الفظ.و اشاره مفصلی به ارتباط این سوره با سوره قبل می کند.
اینکه ایشان به تراکیب کلامی اشاره می کند و از دل آنها معانی و مقصود متکلم را به دست می آورد نشانگر اینست که سوالهایی از کلام ایجاد کرده است وسوال محور جلو رفته است.
ویژگی مهم دیگر این تفسیر تحلیل کردن مضامین و تحلیل کردن شأن نزول است . همچنین شرائط زمان نزول را به خوبی تبیین می کند و از اینجا توجه به نیاز و مشکل ما می کند.بنابر این سوال محوری در کلام ایشان غالب است.
6. کار ویژه دیگر ایشان توجه به آهنگ سوره مخصوصا سوره های کوچک است. یعنی فراز وفرود های واژه هارا مورد توجه قرار می دهند و از آن برای فهم معنا استفاده می کندرابطه آهنگ با معنا و رابطه آهنگ با روان مخاطب را کشف می کنند
7. ذکر کلمات خاص سوره می نماید.
آنچه در این سوره انجام می دهند:
1 . مدنی بودن و تعداد آیات
2 . ترجمه
- در این بخش ضمن بیان ترکیب و تجزیه ، اشاره به وجه اعراب ها می کند
- به سوالاتی هم پاسخ می دهند . مراد از الناس چیست؟ وجه لزوم تسبیح و استغفار؟
- مراحل کار پیامبران و وجه برتری آنها از ملائکه و سه مرحله ای بودن زندگی انبیا
- رابطه سوره کافرون و سوره نصر
- از آهنگ و وزن کلمات برای نشان دادن فضای سوره استفاده می کند
- تنها فعلی که بر وزن و هیأت خاص در این سوره آمده بیان می کند.
نظرات شما: نظر
ترجمه تفسیر المیزان |
تفسیر پرتویی از قرآن |
عناوین نکات تفسیری بیان شده |
- |
زیرا اصل رسالت و چگونگى ابلاغ آن و هدایت مردم و تربیت مردان مؤمن و مجاهد و تمرکز مسلمانان در مدینه، همه با هدایت وحى بود. |
وجه اضافه شدن نصر به الله
|
- |
مقصود از الناس همان مردم جزیرة العرب بود که اگر تسلیم نمیشدند، اسلام از دیوارهاى سخت تعصب آنها بیرون نمیرفت |
مراد از الناس
|
راغب در مفردات مىگوید کلمه" فوج" به معناى جماعتى است که به سرعت عبور کنند، و جمع این کلمه" افواج" مىآید «1». و بنا به گفته وى معناى" داخل شدن مردم در دین خدا افواجا" این است که جماعتى بعد از جماعتى دیگر به اسلام در آیند |
اشعار دارد بچگونگى اسلام آن مردم. پیش از آمدن نصر و فتح، که پنهانى و پراکنده بود. و پس از آن، گروه گروه و آشکارا به اسلام گرائیدند |
نکته ای که تعبیر ا فواجا می رساند |
- از آنجایى که این نصرت و فتح اذلال خداى تعالى نسبت به شرک، و اعزاز توحید است، و به عبارتى دیگر این نصرت و فتح ابطال باطل و احقاق حق بود، مناسب بود که از جهت اول سخن از تسبیح و تنزیه خداى تعالى برود، و از جهت دوم- که نعمت بزرگى است- سخن از حمد و ثناى او برود، و به همین جهت به آن جناب دستور داد تا خدا را با حمد تسبیح گوید .
-البته در این میان وجه دیگرى براى توجیه و مناسبت این دستور هست، و آن این است که حق خداى عز و جل که رب عالم است، بر بندهاش این است که او را با صفات کمالش ذکر کند و همواره بیاد نقص و حاجت خود بیفتد، و چون فتح مکه باعث شد رسول خدا (ص) از گرفتاریهایى که در از بین بردن باطل و قطع ریشه فساد داشت فراغتى حاصل کند، دستورش داد که از این به بعد که فراغتت بیشتر است، به یاد جلال خدا- که تسبیح او است- و جمالش- که حمد او است و نقص و حاجت خودش، که استغفار است- بپردازد، و معناى استغفار در مثل رسول خدا (ص) که آمرزیده هست، درخواست ادامه مغفرت است، چون احتیاج به مغفرت از نظر بقاء عینا مثل احتیاج به حدوث مغفرت است، (دقت فرمایید). - و این استغفار از ناحیه آن جناب تکمیل شکرگزارى است، و ما در آخر جلد ششم این کتاب گفتارى در معناى آمرزش گناه گذراندیم . |
- یعنى در حال شعور به نعمت و جمال و سپاس پروردگارت او را تسبیح نما . -.. امر به تسبیح و استغفار که در این سوره و بعد از رسیدن نصر و فتح آمده براى شکر این نعمت نبوده. این امر پس از انجام رسالت و گسترش و پایه گرفتن آن، در واقع امر به برگشت آن حضرت بافق درخشان جلال و عظمت بوده، همان افق اعلایى که پیش از امر بقیام و دعوت، منجذب بآن و مستغرق در آن بود و اگر سائق وحى و فرمان رسالت نبود نمیخواست آنى از آن منصرف شود.... همین انصراف از عالم نور و جلال و تنزل و دمسازى با خلق، گناه آنها و همین نیز طریق تکامل و حرکت از خلق آنها میباشد و با این نزول و صعود از فرشتگان که جایگاه ثابت و معلومى دارند برتر میگردند. آنها پس از آنکه بندهایى را باز و بندیانى را آزاد کردند و راه خروج از دخمهها را گشودند، به خود و موطن اولى خود باز میگردند «1» و به تسبیح و حمد پروردگار مىپردازند و از گرد گناهى که در فرود آمدن بسوى خلق و اندک غفلتها، بر چهره روح تابناکشان مىنشیند خود را میزدایند: إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ ... إ -...این امر به تسبیح و استغفار که در پىآمدن نصر و فتح آمده، چون غیر از تسبیح و حمد همیشگى آن حضرت بوده که در آیات دیگر به آن امر شده، اشعار و اشاره به انجام رسالت و پایان زندگى آن حضرت دارد.
|
مراد از تسبیح بحمد و استغفار و چرایی امر به تسبیح و استغفار بعد از نصر وفتح |
- |
صفت مبالغه تواب بجاى غفار، آمادگى بسیار پروردگار را میرساند براى پذیرش توبه و جذب تائب.
|
چرایی ذکر تواب بجای غفار در انه کان توابا
|
- منظور از" نصر" و" فتح"- آن طور که بعضى «1» از مفسرین پنداشتهاند- جنس نصرت و فتح نیست، تا آیه شریفه با تمامى مواقفى که خداى تعالى پیامبرش را یارى نموده و بر دشمنان پیروز کرده منطبق شود، مثلا با ایمان آوردن انصار و اهل یمن هم منطبق گردد، چون با آیه" وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً" نمىسازد، زیرا اسلام آوردن انصار و اهل یمن و سایر مسلمانان که قبل از فتح مکه مسلمان شدند فوج فوج نبوده. -و نیز منظور آیه، صلح حدیبیه که خداى تعالى آن را در آیه" إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً" فتح خوانده نمىتواند باشد، براى اینکه آیه بعدى با آن انطباق ندارد، و در صلح حدیبیه مردم فوج فوج داخل اسلام نشدند. پس روشنترین واقعهاى که مىتواند مصداق این نصرت و فتح باشد، فتح مکه است، چون فتح مکه در حیات رسول خدا (ص) و در بین همه فتوحات، ام الفتوحات و نصرت روشنى بود که بنیان شرک را در جزیرة العرب ریشه کن ساخت. و مؤید این نظریه وعده نصرتى است که در ضمن آیات نازله در باره حدیبیه داده و فرموده:" إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقِیماً وَ یَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزِیزاً" «2»، چون بسیار نزدیک به ذهن است که منظور از فتح و نصر عزیز، همان فتح مکه باشد، چون تنها فتحى که مرتبط با فتح حدیبیه باشد همان فتح مکه است که دو سال بعد از صلح حدیبیه اتفاق افتاد. -و این نظریه به ذهن نزدیکتر است، تا آیه را حمل کنیم بر اجابت دعوت حقه از ناحیه اهل یمن و دخول بدون خونریزیشان در اسلام، پس نزدیکتر به اعتبار همان است که بگوییم: مراد از نصر و فتح، نصرت رسول خدا (ص) بر کفار قریش، ومراد از فتح، فتح مکه است. و نیز بگوییم این سوره بعد از صلح حدیبیه و بعد از نزول سوره فتح و قبل از فتح مکه نازل شده است |
. |
مراد از نصر وفتح و نقد اقوال دیگران |
و مراد از" دین اللَّه" همان اسلام است، چون خداى تعالى به حکم آیه" إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ" «2» غیر اسلام را دین نمىداند. |
|
مراد از دین الله |
نظرات شما: نظر