2- ارزشعبودیت
آنچه از خداست، (نعمت هایی که به ما داده است.)
-
معیار افتخار ما نیست
-
و ارزش آفرین نیست،
-
که دادههاى خدا هر چقدر بیشتر باشند، بازدهى بیشترى مىخواهند.
-
و این دادهها به شهادت سورهى فجر، نه اکرام است و نه اهانت، که فقط ابتلاء است.
آنچه ما بر روى این نعمتها انجام مىدهیم و آن سعى و عمل و عبادتى که مىآوریم
-
با نیتمان
-
وبا حدود و سنت خدا
-
وبا اهمیتها محاسبه مىشود
معیار ارزش چیزى جز عبودیت نیست. نه نعمتهاى خدا و نه عمل و عبادتما، بل عبودیت ما ارزش آفرین است.
هنگامه مشخص شدن عبودیت، شرک و خلوص ما:
-
بلا
-
و امتحان
-
فتنه ها
-
و کوره ها
چون عبودیت ارزش بالایی دارد:
-
در شهادت به رسالت محمد (ص) عبودیت پیش از رسالت مطرح مىشود؛
-
انبیاء، با معیار عبودیشان از یکدیگر سبقت مىگیرند و به رفعت بیشتر مىرسند و از قرب خداوند بهره مىبرند.
-
همین حقیقت است که هدف خلقت مىشود، نه عبادت. «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْانْسَ الَّا لِیَعْبُدُونَ»،[1]
-
همین عبودیت را مطرح مىکند که صراط مستقیم و نزدیکترین راه تا قرب خداست.
مسیر طی شده تا عبودیت:
-
خدا انسان آزاد را آفرید تا با سختىها از عبودیت دیگران جدا شود
-
و انسان
-
با معرفت
-
و محبت خدا، به عبودیت و اطاعت او برسد و از معبودهاى دیگر ببرد،
-
در این حرکت انتخاب شدهى آزاد، این ارزش نهفته است؛ چون در خداوند نامحدود نمىتوان هدف و غرض را مطرح کرد. او با خلقت اینها به چیزى نمىرسد.
هدف و غرض از خلقت:
-
به خدا باز نمىگردد که او احاطه دارد و نامحدود است،
-
بل به خلق باز مىگردد که اینها از عبودیت حق
-
بهرهمند مىشوند
-
و پر مىشوند
-
و از دست نمىروند،
-
در ارتباط بادیگرانى که محتاج و محدود هستند و مثل او هستند خالى مىشوند و کم مىآورند.
-
هنگامى که فهمیدیم:
-
رجحان خلقت و آفرینش را
-
اینکه این خلقت راجح، محتاج هدفى است
-
هدف با ترکیب و خلقت او باید
-
هماهنگ باشد
-
و او را سرشار کند.
-
این هدف عبودیت خدامی شود که عبد در مراحل عبودیت به شئون الهى مىرسد و از آنچه که خدا دارد بهرهمند مىگردد.
نظرات شما: نظر