شکلهای کفر
ارتباط شکلهای کفر با ریشه های کفر:
ریشه های کفر چون متنوع بودند بنابراین انواع و شکلهای کفر متعدد هستند و بعد از ریشه های کفر باید از انواع و شکلهای آن صحبت به میان آورد. این ریشه های محکم میوه های زیادی خواهند آورد که کفر در برابر ایمان است.
بیان می کنند که کفر در برابر ایمان است پس شکلهای کفر نیز مثل ایمان خواهد بود.
سیر شکلهای کفر:
کفر به انسان ، کفر به خدا، کفر به لقای او، کفر به روز دیگر، کفر به وحی، کفر به وحی، کفر به غیب، کفر به آیات
سپس مثال زیبایی برای کفر به ّآیات بیان می کنند و بعد از آن بیشتر توضیحشان روی کفر به آیات است.
زمانی که انسان کافر می شود هستی برای او غایت است نه آیت ونشانه خدا
زمانی که ذهنیت انسان متفاوت شد زاویه دید او به خودش و هستی متفاوت می شود.
زمانی که انسان استعدادهای عظیم خود را با ادراکات بلاواسطه اش توجه کرد، حضور خدا و استمرار وجود خودش و ضرورت دیدار و لقای خدا خواهد رسید و با این ذهنیت زاویه دید او به زیبایی و حق و اجل هستی متفاوت می شود.
حضرت رسول می آید تا انسانی که ذهنیتش فقط به همین دنیاست را تذکر دهد و راه بی نهایت اورا به او متذکر شود و انسان در برابر این تذکر چشم پوشی می کند و با کفر به لقای پروردگار، به اینجا می رسد که نعمت های خدا را نیز تبدیل می کنند.
آثا کفر:
بعد از شکها بیان کردن آثار طبیعی است که شکلهای کفر موجب اثاری در فرد و ارتباطاتش می شود.
هنگامی که انسان به نور پشت می کند و جهت و هدف را از دست می دهد، ....
نکته روشی : اینجا مرحوم صفایی به عبارتی دیگر کفر را بیان میکنند که با آن آثار کفر را به خوبی انسان همراه او با تحلیلهایشان می رسد. این بیان عبارتهای مختلف در جایگاههای متفاوت از کفر به نظر می رسد به خاطر این است که کاملا کفر را با ابعاد و جوانب مختلف و ارتباطش با ایمان را فهمیده اند و به همین خاطر می توانند به بیانهای مختلف مطلبی که در ذهن دارند را به خواننده منتقل کنند
آیات:
سپس ایاتی که به نظر ایشان اثرکفر است را به همدیگر مرتبط می کنند.
سوال: آیا در این قسمتهایی که می خواهیم یک نوع دسته بندی ارایه دهیم علاوه بر تحلیل وجودی و سیر شکل گیری اش در وجود انسان که جلسه قبل مطرح شد می توان معیار سیر نزول را نیز بیان کرد. به این معنا که بگوییم این آیات سیر نزولش کدام بوده است و بر اساس همان تحلیل کنیم؟
تحلیل سیر طبیعی آثار کفر :
سپس تحلیل طبیعی از حیرت و شکست خوردن را مطرح می کنند:
انسان ضعیف است تکیه گاهی می خواهد اگر به موجودی متغیر تکیه دهد دچار سرگردانی و حیرت می شود و شکست خوردنش موجب این شکستن خود او می شود.
بعد تحلیل خستگی است:
او از دنیا طالب لذت است اما قدر او و نقش او با ساخت خود او و دنیا سازگار نیست و میوه لذت هیچ زمانی از این دنیا چیده نمی شود. بنابراین با تنوع و سرگرمی نمی تواند لذت و عیش و نوش را بپروراند اینجاست که در اوج لذت، خود آگاهی و فکر انسان، رنج فردا را دارد و ترس جدایی و عذاب و رنج از دست دادن را.
آثار قطعی کفر:
آثار قطعی کفر را دسته بندی م یکنند و سپس بیان علامت کفر در وجود خودمان را بیان می کنند. ما مىتوانیم از مقدار حیرت و دلتنگى و از مقدار درد و رنجمان و عذابمان به مقدار کفرمان برسیم که ما به اندازهى رنجمان کافریم و به اندازهى کفرمان در عذابیم .
ارتباط آثار با هم:
سپس ارتباط آثار با هم را توضیح می دهند.
نظرات شما: نظر