نتیجه مباحثه: کاظمی و مهدوی
آیه اول:
سه احتمال وجود دارد: 1-ریشه (در عزت و شقاق بودند.)، 2-پیامد،و(در عزت و شقاق هستند) 3-مقارنت کفر و شقاق و عزت
قرینه بر احتمال اول وجود دارد. چرا که فضای آیه نسبت به آیه قبل بیان علت کفر است که قرآن را نپذیرفتند.
ایه دوم:
سوال: ظلم و علو علت کفر خاصی است؟(یعنی جحد در حالی که به سختی به یقین رسیده بودند)آیا همه اقسام کفر را شامل می شود؟
ایه سوم:
آیات روشنی را نشان می دهد و به طور طبیعی باید ایمان می آوردند ولی کافر می شوند و سوال ایجاد می شود که چرا کافر شدند و در مقابل آیات روشنی که مطرح شده ایمان نمی آورندو ان الکافرون الا فی غرور بیان علت می باشد و جواب سوال از علت کفرشان.
ایه چهارم:
ایه پنجم:
از ایحسب می توان کفر را فهمید. چرا که آنها با اینکه نشانه هایی را دیده و فهمیده بودند باز فکر می کردند که قیامتی به پا نمی شود و مشکلشان در نفهمیدن وندیدن نبود بلکه در این بود که انسان می خواهد جلویش باز باشد.
فجر: شکاف وسیع است که می خواهد جلویش باز باشد و راحت گام بردارد.
نکته و سوال: اینجا بهتر است رهایی به عنوان ریشه باشد مگر اینکه بگوییم رهایی هم به راحت طلبی بر می گردد.
ایه هشتم:
آیه اشتباه است و صحیحش این است ما یکفر بها الاالفاسقون.
ایه نهم:
الَّذِینَ ءَاتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُوْلَئکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَن یَکْفُرْ بِهِ فَأُوْلَئکَ هُمُ الخَْاسِرُونَ(121)
سوال: این آیه بیشتر به نتیجه کفر اشاره دارد تا ریشه کفر؟
ایه دهم:
بِئْسَمَا اشْترََوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن یَکْفُرُواْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ بَغْیًا أَن یُنزَِّلَ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ عَلىَ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُو بِغَضَبٍ عَلىَ غَضَبٍ وَ لِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ مُّهِینٌ(90)
ترجمه:بد چیزى است آنچه خود را به آن فروختند که از روى حسد به آنچه خدا نازل کرده کفر مىورزند، [و معترضانه مىگویند:] چرا خدا از فضل و احسانش به هر کس از بندگانش که بخواهد [کتاب آسمانى] نازل مىکند، پس آنان به خشمى بر روى خشمى سزاوار شدند. و براى کافران عذابى خوار کننده است. (90)
سوال: چگونه ریشه کفر خودفروشی است در حالیکه آیه، ریشه کفر را بغی می داند.
آیه یازدهم:
برای چه چیزی کافر شده؟ برای بهره بردنش. باء سببیت.
ایه دوازدهم:
تکذیب آیات کفر است و کسانی که فسق و بدی انجام دادند به اینجا رسیدند.
ایه سیزدهم:
تقلید است.
آیه چهاردهم:
نظرات شما: نظر