سفارش تبلیغ
صبا ویژن
من پیشواى مؤمنانم و مال پیشواى تبهکاران [ و معنى آن این است که مؤمنان پیرو منند ، و تبهکاران پیرو مال چنانکه زنبوران عسل مهتر خود را به دنبال ] . [نهج البلاغه]
 

 

 

تطهیر با جاری قرآن

 

آثار هم که گفتم آثاری که مطرح می‌شود که محفوظ بمانیم آن هم دو جهت داشتیم بعضی از مواقع اصل اولی این است که آن اثر طبق همین سنت‌های الهی که طبیعی هست و انسان باید معرفتی در وجودش شکل بگیرد که اتفاق نمی‌افتد مگر مواقعی دلیل خاصی داشته باشد که تبدیل به خاصیت و اثر تکوینی می‌شود.

 

دانشجو: مثلا قضیه ازدواج ربطی به معرفت و این‌ها ندارد.

 

استاد: نه.

 

دانشجو: 1:03:30

 

یعنی لازم نیست ما از آن طرف بحث سندی را کار کنیم روی آن روایت‌هایی که اطمینان می‌کنیم به آنها، بعد بیاییم بحث کنیم که‌ این مثلا مرتبط هست بعد بیاییم تحلیل کنیم

 

استاد: این مسئله را جلسه دیگر هم اشاره کردم. ببینید ما اگر بخواهیم از این بیانات فقط یک احتمالاتی استفاده کنیم و بعد  این احتمالات زمینه اندیشه و تأمل در سوره بشود احتیاج به سند نداریم. هرکس دیگری هم این احتمال را مطرح کند ما به‌این احتمال توجه می‌کنیم نگاه می‌کنیم و اگر در سوره به‌ این نتایج رسیدیم که رسیدیم و اگر هم نرسیدیم می‌گذاریم کنار. اما اگر یک چیزی را بخواهیم خارج از محتوای سوره از روایت استفاده کنیم و به بررسی سند بخواهیم ارتباط بدهیم باید طبیعتا اینجا بررسی سندی هم داشته باشیم. اگر سند معتبر است توجه کنیم و اگر نیست بگذاریم کنار.

 

دانشجو: این آمار دسته‌های مرتبط را نمی‌شود از این نتایجی گرفت که چرا روایات تفسیری کم است و آن هم تاکید بر جاانداختن جایگاه سوره است...

 

استاد: فضایی که فضای گفتگوی ائمه هست فضایی است که بخواهد آن هدایت هایی که الان در دوره ما انتظار هست از سوره ها باز بشود و به آن برسیم آن دوره‌ها باز بشود. لذا وقتی سئوالی مطرح میشود متناسب با همان نیازها مطرح می‌شود. نگویید برای نسل‌های بعد چرا چیزی گفته نشده است. چون اصل قرآن هست و خودش محفوظ است که نسل‌های بعد استفاده کنند. ولی اینکه ائمه بیاناتی در مورد اینها داشته باشند آنها باید بیان بشود.

 

دانشجو: آدم احساس می‌کند کلش همه نیت داشته.

 

دانشجو: شما بیشتر وقتی روایات تفسیری را دنبال می‌کنید یا به آثار سوره است یا ...

 

استاد: طبیعی است کتابی که نازل شده برای قرن‌ها شما دارید این کتاب را در200 سال می‌‌بینید. روایات یعنی 200 سال. کتاب برای قرن‌هاست و در فضای 200 ساله‌ای دارد از این گفتگو می‌شود و بخش عمده‌ای از این هدایت‌هایی که در این هست میماند برای دوره‌های بعد.

 

دانشجو: همان بخش خلاصه‌اش برای همان دوره ‌این روایات تفسیری واقعا کفایت می‌کند؟دانشجو: آن موقع این‌ها دغدغه نداشته‌اند. که بفهمند این آیه چه هدایتی دارد یک مفهومی از آن به دست بیاورند؟

 

استاد: ببینید. روایاتی که آمده فرد نیامده سئوال کند که من مثلا سوره کافرون چه می‌خواهد بگوید؟ حضرت بگوید ربع القرآن و شب‌ها بخوانیدش. ائمه توجه داشتند به ‌اینکه بعضی از محتواهای قرآن باید در جامعه مسلمین زیاد مورد توجه قرائت قرار بگیرد به جهت مشکلاتی که در جامعه درحوزه اندیشه و اجتماعی وجود دارد. لذا این بیانات را دارند که ‌این مثلا کجا خوانده بشود.

 

دانشجو: گاهی وقت‌ها فقط یک اشاره‌ای هست که کلید سوره است و سوره را باز می‌کند. مثلا راجع به سوره بلد که می‌گوید گله خدا از اصحاب یمین است. این مشکل است این را از سوره بیرون آوردن ولی با تأمل زیاد و فکر نهایتا به ‌این می‌رسیم که محتوای سوره همین است .

 

استاد: همین گفتگو که ما کردیم این سوره برائت از شرک است، ممکن است فرد یک نگاه ثوابی داشته باشد. ولی واقع این نیست. یعنی می‌تواند مثل همین بحثی باشد که‌ ایشان در رابطه با سوره بلد دارند نقل می‌کنند.

 

اینکه ما می‌آییم سراغ روایت که به همین جهت است که ائمه همان جایگاه سوره و نقشی که می‌توانسته در جریان زندگی مردم داشته باشد باعث شده فرمایشاتی درمورد سوره داشته باشند. روی یک نکاتی دست می‌گذارند که ‌این نکات ولی در حد یک ثواب است. ولی برای ما می‌تواند راه‌گشا باشد و ذهن ما را هدایت کند به سمتی که از این استفاده کنیم.

 

دانشجو: یک نکته‌ای که هست این که نقش اهل‌بیت نسبت به قرآن برای ما یک مقدار نامفهوم می‌شود به‌ این معنا که امام‌زمان ما که غایب‌اند و اهل‌بیت ما هم روایاتشان به‌ این شکل است و ما الان بخواهیم با قرآن برخورد کنیم کاری با روایات نداریم. یعنی نقش معصوم برای ما خیلی روشن نیست.

 

استاد: قران هدی للناس است بنا نیست متوقف بر معصوم باشد. بله یک بخشی بحث تلاوت است که با معصوم است. که الان معصوم نیست به دلیلی روندی که خود جامعه پیش رفته است. یک بخشی تفسیر است که‌ این در کلام ائمه هست. بحث تفسیر در حوزه احکام تلاوت.

 

یک بحث تعیین است که‌ این باز جایگاه خودش را دارد که معصوم مصداق‌های مشخصی را بیان کند.

 

یک بحث هم این است که متشابهات را مطرح کند که ‌این هم در حوزه 1:09:29

 

اگر جریان حرکت جامعه در جایی نیاز داشت آنجا می‌توانیم این بحث را بگوییم والا آنچه را که باید در اختیار بگذارند گذاشته‌اند.

 

دانشجو: یک نکته‌ای که در فرمایشات شما بود. وقتی آیات‌الاحکام را نگاه می‌کنیم گاهی روایت مثلا از یک 1:09:58 یعنی به آن شکل. نمی‌شود گفت دغدغه مردم درآن زمان پیرامون احکام بوده با توجه به تقابل مذاهب فکری؟ و اینکه اصلا دغدغه‌ای نبوده که مسئله‌ای مطرح بشود.

 

استاد: ببینید بیشتر مراجعین به ائمه جامعه مومنین بوده‌اند مومنین هم بخش عمده مشکلاتشان در عرصه احکام بوده. در حوزه کلامی می‌‌بینید بحث هایی که هست نسبت به حوزه احکام کمتر است، نسبت به کسانی است که مسئله داشتند یا تازه می‌خواستند وارد دین بشوند. ما این روایات را هم کمتر توجه کردیم در بحث کلامی.

 

یک نکته هم باید در بحث روایات زید و صور بگوییم اینکه اولا ممکن است همه روایاتی که به سوره ها و آیات مربوط باشد جمع‌آوری نشده باشد. هرجا مثلا سم سوره برده شده یا آیه آمده، و بعضی روایات جامانده است.

 

 یک بحث هم این است که فرمایشات ائمه گاهی می‌‌بینید بدون به اشاره به‌ آیه، دارد آیه را مطرح می‌کند که در یک روایتی یک نکته‌ای بیان شده که اگر از خود حضرت سئوال کنیم می‌‌فرماید فلان آیه. ولی ما چون استناد داده نشده و خود ما روی این کار نکرده‌ایم ربطش را نمی‌دانیم.

 

پس اینطور هم نیست که ما نداشته باشیم آنچه که جمع‌آوری شده این است.

 

این هم بحث تفسیر روایی.

 

در رابطه با بحث بعدی که بحث فضای سوره بود من یک توضیح بدهم.

 

 اشاره هم کردم که اولا باید ما سئوالاتی داشته باشیم که وقتی با این سئوالات سراغ آیات می‌رویم بتوانیم گزینشی‌تر با آیات برخورد کنیم و سریعتر به مقصود خودمان برسیم.

 

این سئوالات که مثلا در کاری که آقای کاظمی داشته‌اند سه سئوال مطرح کرده‌اند. ویژگی دین حضرت رسول. لوازم تن دادن به دین اسلام و موضع‌گیری انسان در مقابل دین.

 

این ها را سئوال هم مطرح نکرده‌اند سه محور مطرح کرده‌اند.

 

این بخش را من جلسه قبل هم گفتم که خیلی به طور فنی نمی‌خواهیم سئوال طرح کنیم ولی همان گامی که می‌خواهید برداریم وجه داشته باشید شما با یک سوره‌ای مواجه هستید که در این سوره سه عنصر دارید. عبودیت دارید. دین دارید و کفر دارید.

 

این سه عنصر در اینجا هستند می‌خواهید از این‌ها کمک بگیرید برای اینکه به فضی سوره نزدیک بشوید. مثل اینکه شما یک جایی وارد می‌شوید می‌‌بینید یک سری چیزها کنار هم چیده شده است این ها بی‌ربط‌اند. ولی وقتی هر کدام از این جزءها را می‌شناسید که چه هستند می‌گویید اینکه‌ این‌ها کنار هم آمده‌اند به هدف این کار است. این جا هم ما اینطور کاری می‌کنیم. می‌خواهیم دین چه چیزهایی در موردش برای ما آشکار بشود که اگر این دین با آن تبیین که درموردش داریم کنار کفر و عبودیت قرار بگیرد نزدیک می‌شویم که کنار هم آمدن این‌ها چه معنایی دارد.

 

این طور اگر نگاه کنیم باید یک سئوال‌های خاصی در رابطه با دین مطرح کنیم. حالا در خصوص دین این نکته در آیه آخر لکم دینکم و لی دین این می‌تواند محور برای من قرار بگیرد که به چه سئوالاتی را توجه کنم یا روی چه چیزهایی را متمرکز بشوم و دنبال این باشم که روایاتی باید در رابطه با دین را پیدا کنم که جوابگوی آن سئوال های من باشد.

 

پس یک مقدار سئوال ها باید مشخص تر باشد.

 

دانشجو: 1:15:06 یعنی خودشان را فی نفسه کار نداریم نسبتشان با هم.

 

استاد: ببینید اگر بخواهیم در رابطه با دین بگوییم درست است خواستگاه اولی که ما در این سوره با بحث دین مواجه می‌شویم همین است که لکم دینکم ولی دین. این بریده شدن این دو دین از همدیگر است. اولا برای این که ‌این برای من روشن بشود من باید یک مفهومی از دین داشته باشم که دین یعنی چه؟

 

یک چیزی را در رابطه با ضرورت دین داشته باشیم برای کلیات البته. و اینکه باید بدانم دین چرا در جامعه بشری مطرح می‌شود. ضرورت دارد یا نه. منظورم این نیست که ضرورت وحی و یک مکتب آسمانی. نه یک روند و جریانی که هر بشری حتی اگر تنها هم باشد ناچار است که آن را داشته باشد و با آن زندگی می‌کند و بدون آن قدم برنمی‌دارد. حالا ممکن است زاییده توهمات و تخیلاتش و ممکن است زاییده اندیشه‌اش باشد یا تجربه تاریخی باشد و ممکن است از ارتباط آسمانی به دست آمده باشد. اگر دین چنین ضوررتی درد یا نه؟ خود این نکته اگر برای ما مشخص بشود که دین را چطور نگاه می‌کنیم و چه ضرورتی دارد. خیلی توجه ما را در بحث این سوره عوض می‌کند. اگر مثلا پذیرفتید که دین یک ضرورت اجتناب ناپذیر است اگر این پذیرفتید، آن وقت باید ببینید که چطور در زندگی آدم تحقق پیدا میکند. یعنی اگر قرار شد یک فردی حتی بریده از آسمان و تجربه، می‌خواهد بیاید راه بیفتد برود او باید یک دینی داشته باشد. یعنی یک مبنایی برای تعاملش با محیط خودش داشته باشد. یا این مبنا به توهم باشد.

 

چون هر اقدامی که می‌خواهد کند ناچار از این است. یعنی شما وقت می‌خواهید اقدام کنید به یک تصور از فلان چیز رسیده‌اید و یک تصوری از میحط رسیده‌اید بر اساس آن تصور یک اقدامی را انجام می‌دهید و یک روشی را به کار می‌گیرید و با تجربه به‌ این می‌رسید که‌ این روش غلط بود و روش را تکمیل‌تر می‌کنید. این فقط در بحث با طبیعت است. در بحث ارتباط با جامعه مطرح است اگر یک نگاه گسترده‌تر داشته باشید اصلا نگاهتان این باشد که با هستی چه چیزی دارم. یعنی دین را یک مقدار باز نگاه کنید یک چیزی می‌شود که هیچ کس از این جدا نیست. در این نگاه هم که لکم دینکم ولی دین، یک اینطور چیزی باید نگاه کرد. یعنی حتی یک بت‌پرست هم دارد هبل را می‌پرستد او هم یک مجموعه‌ای را دارد بر اساس همان بتی که می‌پرستد.

 

دانشجو: از این عبارت لکم دینکم ولی دین آدم متوجه می‌شود که یعنی کسی‌که غیر خدا را می‌پرستد هم تعبیر دین را دارد. چیزی که من در ذهنم بود آدم احساس می‌کند یک نوع درگیری هست که‌ اینها یک روشی را داشتند و زندگی می‌کردند، بعد دین حضرت رسول آمده و مطرح شده و درگیری اتفاق افتاده. یک سئوال هم پیش آمد که ما بخواهیم این فضا را بیشتر متوجه بشویم باید ببینیم این دین خودش چه ویژگی دارد و نوع تعامل انسان با این دین تا اینکه ‌این فضا بهتر متوجه بشویم.

 

استاد: همین فهم شما را می‌خواهیم عمیق‌تر نگاه کنیم. چرا وقتی دین مطرح می‌شود درگیری دنبالش میاید؟

 

اولا باید یک بحث داشته باشیم که دین را چطور انتخاب می‌کنیم. یک بحث بعدی داشته باشیم که دین ها قابل جمع‌اند با هم یا خیر.

 

الان بحث ما این بود که فضای سوره چی هست. رویکردهایی را مطرح کردیم که با این رویکردها می‌توانیم به فضای سوره نزدیک بشویم. نمی‌خواهیم تا تمام شد بگوییم فضای سوره فلان است.

 

ما عناصری در این سوره داریم و می‌خواهیم یک تبیینی از این عنصر داشته باشیم و یک تعبیری از عنصر دیگر و عنصر دیگر، بعد بفهمیم که ‌اینها چطور کنار هم قرار گرفته‌اند در این سوره. این فهم در آن فضا اتفاق می‌افتد.

 

دانشجو: به بیان شما کسی‌که بر اساس غریزه‌اش زندگی می‌کند خودش یک دینی هست.

 

استاد: بله. چون دین را در یک نگاه فقط دین‌های آسمانی را می‌گوییم. یک مقداری بازتر می‌شویم و مکاتب بشری را هم می‌گوییم دین و یک مقداری بازتر که می‌شویم می‌گوییم هرکسی هر نوع زندگی می‌کند...

 

دانشجو: اصلا دین ندارد.

 

استاد: بی‌دینی که مکتب نداشته باشد داریم البته.

 

بعضی می‌گویند لامذهبی هم خودش مذهبی است.

 

دانشجو: تعبیر فلسفه دارند.

 

استاد: یک بخشش فلسفه است. آن بخش اندیشه‌ای آن فلسفه است.

 

آن بخش مبانی است. دین یک مجموعه است از بخش مبانی شروع می‌شود تا می‌رسد به حوزه عمل و رفتار.

 

حالا این به عنوان یک نمونه‌هایی بود. شما وقتی می‌خواهید با این بروید سراغ قرآن ممکن است یک سئوال‌های دیگری هم در نظر بگیرید و ما هرکدام از این موضوعات را بخواهیم بررسی کنیم می‌توانیم دو نگاه داشته باشیم یک نگاه عام که کاری به‌این سوره نداریم می‌خواهیم موضوع شناسی کنیم موضوع دیدن را بررسی کنیم در آیات و روایات. یا کفر را مضوع شناسی کنیم.

 

یک نگاه داریم در این سوره. این که الان گفتگو کردیم. ما در مورد این سوه می‌خواهیم دین را مورد کنکاش قرار بدهیم لذا بحث عام دین هرچه در آیات و روایت آمده را نمی‌خواهیم گفتگو کنیم و سئوالات هم باید طوری باشد که با این سوره ارتباط داشته باشد.

 

دانشجو: می‌توانید یک مثال بزنید که در نگاه عام است ولی مرتبط با این سوره نیست مثلا بحث ضرورت دین را که مطرح کردید این ها عام نیست؟

 

استاد: وقتی می‌گویید عامی دارید و خاصی دارید حتما این خاص در آن عام هست. ولی بحث از این طریق که یک چیزهایی را شما می‌گویید که‌ اینجا نیست. البته ممکن است یک سئوال‌هایی اینجا مطرح بشود که در بحث کلی نداریم.

 

اما فرض کنید می‌خواهید این بحث مطرح بشود که حسن دین به چیست؟ «احسن دین» چیست؟ ممکن است شما اینجا از این ها گفتگو نکنید.

 

تاکید من این است که اولا با یک سئوالاتی را بیاوریم و ثانیا سئوالات ما مرتبط با محتوای سوره باشد.

 

البته در مجموع من کار شما و آقای علیزاده را که دیدم نسبت به کار قبل که ما می‌رفتیم در یک موضوعی جستجو می‌کردیم خیلی بهتر است. مثلا در کاری که شما کرده‌اید آمده‌اید ویژگی های دین را بررسی کرده‌اید تسلیم را و علم را مطرح کردن که نفی شرک است. یک سری این چیزها را مطرح کرده‌اید که باعث می‌شود نگاهتان محدود بشود و نروید در یک مجموعه‌ای از آیات و همه را بیاورید و ندانید با این آیات چه کار کنید

 

کار آقای علیزاده مناسب‌تر بود به لحاظ طرح سئوالهایی که داشتند. ایشان آمده‌اند چند محور معین کرده‌اند صفات و خصوصیات دین الهی که با بحث شما مشترک است. ارتباط عبودیت با دین و عکس العمل انسان در مقابل دین.

 

 

  





  • کلمات کلیدی :

  • ::: چهارشنبه 94/11/7 ::: ساعت 11:9 صبح :::   توسط علی کاظمی 
    نظرات شما: نظر