سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شیفته دانش داناترین مردم است . [امام علی علیه السلام]
 

 

 

تطهیر با جاری قرآن

 

دانشجو: مخاطب هم عرض کردم خیلی وقت ها اینطوری است یعنی در این سوره دو نفر

 

ببینید آیات قرآن بطور کلی غالبا مخاطبش مردم در گروه های مختلف با روحیات مختلف و اصناف مختلفند اما یک جاهایی مخاطبش خود پیامبر است حالا اینکه خود پیامبر مخاطب می‌شود گاهی بطور خاص با خود پیامبر دارند صحبت می‌کنند که تو اینطوری برخورد نکن یا اینطوری نباش گاهی یک دستور به پیامبر می‌دهند که اینطوری برخورد کن و در اینجا هم که به پیامبر دستور می‌دهند اینطوری برخورد کن مثل این سوره یا در آیات مختلفی با تعبیری که قل، بگو اینطوری است، اینجاها طبیعتا چیزی که باید بهش توجه داشته باشیم خود پیامبر صلوات الله علیه و آله است پیامبر بعنوان یک شخص خاص و گاهی هم به عنوان یک هادی و رهبر. اینطوری نگاه می‌کنیم که آیا این سوره برای پیامبر بعنوان شخص خاص یا یک رهبر، دارد یک رهنمود می‌دهد و مسیر مشخص می‌کند که در چنین شرایطی باید اینطوری برخورد کنی. حتی موضع گیریت انقدر قاطع و سریع باشد. بله در اینطور جاها این را هم حتما باید بهش توجه کنیم. یعنی در این سوره باید این را هم لحاظ کنیم که آیا برای خود پیامبر صلوات الله علیه و آله حتی در این سوره بحث مومنین هم مطرح است در ادامه بحث فضا که کمی آیات را باز کنید آنجا بحث خود مومنین هم مطرح است که آیا این بر مومنان هم کاری را مطرح می‌کند چون وقتی پیامبر می‌فرماید لا اعبد ما تعبدون و لا انا عابدون ما عبدتم، این محدود در خود پیامبر نیست این چیزی ویژه رهبر نیست چیزی است که باید در دیگران هم اتفاق بیفتد. مگر مومن ها با کفار چه رابطه ذهنی یا عاطفی ای عملی دارند که این باید حل شود و با این شکل بریده شود تغییر و تحول پیدا کند. اینها را در آیات نگاه می‌کنیم مثلا رابطه مومنین با کفار گاهی اینطوری است که فکر می‌کنند که آنها بر می‌گردند فکر می‌کنند آنها آسیب نمی‌زنند یا رابطه با کفار با مومنین این است که امید دارند برگردند امید دارند یک جوری با هم مصالحه کنند اینها مسئله است در این سوره ممکن است مخاطب اصلی کفار باشند ولی برای خطاب کفار باید پیامبر خدا صلوات الله علیه و آله یک موضع گیری داشته باشد و آن برای پیامبر هم یک هدایتی. لازمه این تعیین تکلیف با کفار این است که مومنان هم باید موضع گیری خاصی درشان اتفاق بیفتد.

 

دانشجو: یک سوال که جوابش هم به ذهنم می‌رسد ولی مطمئن نیستم اینکه این سوره که خطاب با ... این است که نتیجه ای ندارد مثل ... به مکر و حیله و اذیت پناه می‌برند ما همش در بحث هایمان می‌گوییم روش درمان چیست با این جنبش؟ درمانی و نتیجه ای هم صورت نمی‌گیرد

 

درمان دو طرف دارد دو کفه دارد. شما وقتی پیامبر به عنوان هدایتگر کار هدایتی می‌کند نتیجه اش الزاما پذیرش هدایت نیست دو کفه دارد در روشنایی که پیامبر ایجاد می‌کند شما یا به سمت درست یا غلط می‌روید رسالت پیامبر این است که روشن کند خیلی جاها پیامبر هدایت را ارائه می‌کندن به خوبی هم ارائه می‌کند هیچ ابهام و ظلمتی دیگه نیست و کاملا روشن است و طرف در عین روشنی بخاطر چیزهایی که دارد عقب نشینی کرده به سمت دیگه می‌رود پس وظیفه خداوند به عنوان رب و پیامبر به عنوان کسی که پیامبر آن رب را می‌آورد و هدایت و رسالت را دارد این است که بیاورد روشن کند ولی الزاما این نیست که طرف بیاید. ممکن است در عین این روشنایی راه دیگری انتخاب کند

 

دانشجو: ...

 

بله اگر کافر را در نظر بگیریم مشخص کنیم چه مرحله ای. اگر بگوییم مرحله ایست که کافر، نه همه شان، بخشی از اینها هنوز در صف کفر ماندند. به این امید که اینها نه، یک چیزی‌اند که قابل جمع‌اند می‌توانیم با هم مصالحه کنیم یا به این نگاه که اصلا اشتباه اتفاق افتاده ما هم خدای آنها را می‌پرستیم. تفاوت در اسم گذاری است مصداق یکی است. اینها احتمالاتی است که مطرح است وقتی این مطرح می‌شود بیان وقتی قاطع می‌آید که نه اینطور نیست نه من آنچه را شما می‌پرستید می‌پرستم نه شما آنچه را که می‌پرستید می‌پرستم. خوب این می‌تواند برای بعضی ها تکلیف را روشن کند بیایند این طرف و بعضی ها هم تکلیف را روشن کند بروند آن طرف به یأس برسند یعنی آنها که با مومنین راه می‌آمدند به این امید که برگردند و یک جوری رخنه کرده داستان را متوقف کنند یا حتی سوار بر داستان شوند کسانی که این امید را داشتند امیدشان تبدیل به یأس می‌شد بعد از این یأس دیگه حالا باید تصمیم بگیرند در برابر این روند چه کنند. یکی از نکاتی که باز در یک دو تا از روایات شأن نزول مطرح است همین است که می‌گویند بیا تو بپرست و ما هم می‌پرستیم، تعبیر یک جاهایی مشارکت را دارد و جاهایی چیز دیگه. با هم شریک شویم مسئله قدرت است. تو بیا هم ما هم تو قدرت داریم فکر می‌کنند الان کسی که این پیشنهاد را می‌کند اینطور توهمی در ذهنش است که اینها هم عمق هدایت الهی را نمی‌دانند که این رسالت تا کجاست و به کجاها دارد می‌رود می‌گوید اگر مثلا پیامبر به قدرت برسد داستان حل است دیگه با هم مشترکا می‌خوریم دیدید بازاری ها می‌گویند بازار را به هم نزن با هم می‌خوریم. عین همین نکته در این روایت شأن نزول است

 

دانشجو: ... بگوییم که دسته دیگه ای از مخاطبین هستند که مستقیما طرف نیستند ... نظاره گر این صحنه‌اند این درگیری بین

 

عرض کردم در این سوره حتی مومنین هم می‌توانند مخاطب باشند به این لحاظ که تصور آنها با کفار این است که اینها ممکن است برگردند می‌توانیم با هم مصالحه ای داشته باشیم مشترکا با هم زندگی کنیم گاهی برای مومن هم این روشن نیست که این باید مرز داشته باشد.

 

دانشجو: ... اما اینکه مثلا با ....

 

اگر برای پیامبر خدا صلوات الله علیه و آله شد دو حالت دارد یا پیامبر خطاب گرفته به عنوان جایگاه رسالت خود بطور خاص یا به عنوان جایگاه رهبری خوب یا نه چیزی است که اگر پذیرفته شد محدود پیامبر نیست این نیست که پیامبر اعلام کند لا اعبد ما تعبدون مومنین آزاد بگویند نه اعبد ما تعبدون.

 

دانشجو: ...

 

دیگه اصلا نیاز به خود سوره نیست داستان عبودیت وقتی مرزهایش مشخص می‌شود این مرز مشترک است یعنی اینطوری نیست که چون دارد سوره می‌گوید عبودیت این طرف با آن جمع نمی‌شود پس مومن هم اگر آن عبودیت را تن داده نمی‌تواند با عبودیت دیگه ای جمع شود. یک نکته هم باز اشاره کنم یا ایها الکافرون می‌شود یک نگاه دیگه ای هم بهش داشت به عنوان احتمال در ذهنتان باشد کافر را گاهی سنخ خاصی می‌دانیم که در برابر دعوت پیامبر ایستاده و دیگه در صف کفر قرار گرفتند و گاهی کافر را یک طیف می‌دانیم که در بین مومنین هم این کفر وجود دارد. اگر اینطوری نگاه کنیم باز این مطرح است که هر مقدار که شما به کفر نزدیک می‌شوید و از حق فاصله می‌گیرید به همان مقدار دیگه عبودیت شما عبودیت همراه عبودیت پیامبر نیست. به همان مقدار عبودیت شما دیگه عبودیت حق نیست این را به عنوان احتمال می‌گویم چون بنای من قبلا

 

دانشجو: .... ولی با توجه به اسمی و فعلی بودنش

 

نه اسمی و فعلی به این ربطی ندارد. این را به این جهت گفتم که قبلا هم در گفتگوها داشتم که در تفسیر هر احتمالی را همینطوری رد نکنید تن بهش ندهید و نپذیرید ولی همینطوری ساده هم کنار نگذارید گاهی همین احتمال ها یک راه را برای شما باز می‌کند. تفسیر روایی را بپردازیم چند دقیقه ای صحبت کنیم

 

عرض کنم در حوزه تفاسیر روایت بگذاری اشاره ای کنیم برای جلسه بعد، یک بحثی در تفاسیر روایی بود که روایات را باید دسته بندی ازش داشته باشیم بنظرم می‌آید دسته بندی روایات را ذیل سوره توحید یک بار گفتگو شده. سوره توحید به این لحاظ که حجم روایات نسبت به حجم سوره خیلی زیاد است فکر کنم 100 روایت ذیل این سوره داشته باشیم و باز ویژگی دیگه اینکه در سوره توحید روایت تفسیری هم متعدد داریم. آنجا گفتگویی شد که روایات ذیل سور چه دسته بندی می‌شوند. نمی‌دانم ...

 

دانشجو: ...

 

پس باید خودم برگردم دوباره این را، چون آن موقع که گفتگو می‌کردیم با آقای حاجی آبادی بود فکر نکنم چیزی داشته باشند. جلسه ای باهاش داشتیم. چیزی که به ذهنم است آنجا این بحث بود مثلا دسته بندی می‌کنم روایاتی مثلا آثار برای سوره می‌گویند یک روایاتی آداب می‌گویند و یک روایاتی هستند که تفسیر یا شأن نزول می‌گویند. روایاتی هستند که فضیلت را می‌گویند. یک روایاتی را باید دسته بندی داشته باشیم اگر دسته بندی هم کردیم مثلا گفتیم این روایت دارد ادب می‌گوید یا اثر می‌گوید باید دید که آیا از آن نکته که به عنوان یک اثر دارد برای سوره مطرح می‌شود می‌شود استفاده تفسیری هم کرد یا خیر. مثلا در این روایت که از امام صادق علیه السلام عبدالله سنان از ایشان نقل می‌کند که من قرأ اذا علی فراشه قل یا ایها الکافرون و قل هو الله احد کتب الله عزوجل له برائتا من الشرک. اگر نتواند کمکی کند در این که من سوره را بهش نزدیک شوم چی می‌خواهد بگوید پیام سوره چیست یا مثلا در روایت بعدی است که باز از امام صادق هست که می‌فرماید من قرأ اذا علی فراشه قل یا ایها الکافرون و قل هو الله فی فریضه من الفرائض قصر له و لوالدیه و ما ولد و آن کان شقیقی. این یک بحث است غفران ولی این غفران برای خودش و پدر و مادرش و فرزندانش بود ولی بعد یک چیزی را فقط برای خودش می‌گوید و آن کان شقیا موهی من دیوان الاشقیا و اثبت فی دیوان سهدا و احیاء الله تعالی سعیدا و اماته شهیده و بعته شهیدا. این امحایی که اتفاق می‌افتد و اثباتی که اتفاق می‌افتد داستانش چیست؟ یک اعجاز است اثر معجزه گونه این سوره است یا نه، وقتی این سوره قرائت می‌شود یک تحول معرفتی باید رخ دهد. اگر بپذیریم که یک تحول معرفتی باید رخ دهد یعنی قرائت به این نیست که فقط سوره را قرائت کرده رفته، این سوره برش خوانده شده رفته، این برش خوانده شده رفته یک تعبیر فقهی مطرح است که می‌گویند اگر آیه ... بر فلانی خوانده شده بود این دیگه معذور نیست. این سوره برش خوانده شده یک جریانی برش شکل می‌گیرد که باعث می‌شود این اتفاق بیفتد. اگر این احتمال نمی‌خواهم بگویم حتما است، این احتمال در ذهنش باشد یا قرائنی برش پیدا کنیم آیا این روایت می‌تواند کمک کند به فهم سوره؟ این دو سه نمونه که مطرح می‌کنم به این جهت است که در روایت ببینیم چه دقتی باید داشته باشیم که کمک تفسیری که از روایت می‌توانیم بگیریم به دست بیاید. مثلا در روایت دیگه که از امام صادق نقل می‌شود حضرت می‌فرمایند که کان ابی لقول قل یا ایها الکافرون ... قرآن. حالا این هم داستان همین جا فقط سربسته بگویم این ... که در سوره ها اتفاق می‌افتد که این سوره ثلث قرآن است این را می‌دانید با هم نمی‌خورد در یک دسته بندی نیستند که توحید ثلث و کافرون ربع قرآن است دو دسته بندی متفاوت در جاهای مختلف است که داریم این خودش بحث است که اگر یادتان باشد در تفاسیر که می‌خواندیم یک تفسیری احتمالات مختلف را مطرح کرده بود خودش جای تامل دارد که به لحاظ هدف است به چه لحاظی است؟

 

دانشجو: ... بردن کافرون و توحید چند روایت است اینها ربطشان به آن است

 

بعد دارد که و کان اذا قلق منها قال اعبد الله وحده. خوب این تاکید بر توحید در برابر شرک چه نکته ای را دارد؟ در این سوره که حضرت می‌فرمایند وقتی این را گفتی اینطوری بگو حالا این را مقایسه می‌کنیم با روایت قبلی که آنجا بحث این بود که کتب الله، برایش برائت نوشته می‌شود. خو این برائت از شرک هم نکته ایست بحث این نیست که توحید برای شما نوشته می‌شود. برائت از شرک نوشته می‌شود یعنی در این داستان چیزی که دارد اتفاق می‌افتد برائت از شرک است.

 

دانشجو: کلید واژه هم ...

 

چیزی در ذهنم بود می‌خواستم بگویم. حالا این نکته که در بعضی روایات است که حضرت می‌فرمایند وقتی می‌خواندند قل یا ایها الکافرون می‌گوید خودت بگو، بعد بقیه سوره را دیگه نمی‌گوید بگو. ولی می‌گوید خودت بگو قل یا ایها الکافرون. این یعنی چی؟ وقتی قرآن را دارید می‌خوانید قرائت می‌کنید وقتی می‌گویید خود امام خفیه می‌گفت قل یا ایها الکافرون و شما می‌گویید قل یا ایها الکافرون بعد وقتی به این آیه رسیدی این را تو بگو به آیه فلان رسیدی این را بگو یعنی چیز دیگه ای باید رخ دهد قرائت دیگه ن. خودت انشای خطاب باید کنی. قل یا ایها الکافرون تو داری انشای خطاب می‌کنی کافران در برات و تو داری انشای خطاب می‌کنی بعد آیه های بعد که مطرح می‌شود در جواب آن آیه ها چیزی را مطرح می‌کنی عروجیت حق را مطرح می‌کنی یا دین خالص را مطرح می‌کنی اینها نکاتی است که جای توجه دارد که در روایات تاملی کنیم ببینیم چه نکاتی را می‌توانیم به دست آوریم برای این که در سوره بشود استفاده کرد. حالا این نکات حتی احتمالش هم به درد ما می‌خورد چون نمی‌خواهیم مستند کنیم که روایت این را می‌گفت همین که احتمال به ذهن ما باز کند با آن احتمال می‌رویم سراغ سوره ببینیم این احتمال چقدر جا دارد توانستیم با این احتمال در سوره تقویت کنیم که تقویتش می‌کنیم نتوانستیم می‌گذاریم کنار پس خیلی دنبال این نباشید که روایت را حتما از حیث دلالت همه اینها را می‌خواهد بگوید حتما هم سندش فلان باشد. یک احتمال برای ما باز کرده است.

 

دانشجو: اینجا ...

 

بعضی جاها بله یعنی بعضی جاهایی که می‌خواهیم استناد کنیم الان چیزی که من گفتم این بود یک احتمال از روایت استفاده می‌کنیم بعد با این احتمال می‌رویم در سوره فکر می‌کنیم اگر توانستیم با این احتمال در سوره تایید شود خود سوره مستند است به جای دیگه نمی‌خواهد استناد شود ولی گاهی جاها هست که می‌خواهم به روایت مستند شوم مثل اینکه می‌خواهم ثواب بگویم آنجا که می‌خواهم مستند شوم روایت باید سندش درست شده باشد هرچند که در بحث ثواب ... اهل سنن هم داریم. پس برای جلسه بعد تفسیر روایی را کاری انجام دهید کارتان هم اگر کم است نگویید برای جلسه بعد کار نداریم بحث فضا را گفتگویش را شروع کنید و تامل روی همین سوالات که مطرح شده، تامل هم نه به این معنا که یک ساعتی یک جایی بنشینید آن بجای خود، ولی ذهنتان درگیر باشد در وقت هایی که هست مشغله ذهنتان شود

 

دانشجو: سوالات چینشی دیگه

 

بله مجموعه سوالات باید در ذهنمان باشد و بحث فضا را هم رویش کار کنیم تا آرام آرام به این برسیم که ...

 

دانشجو: ...

 

من حرفی ندارم فاصله هنوز نیم ساعت است ولی. ...

 

دانشجو: بحث فضا کلید واژه ها را هم دنبالش بچینیم؟

 

تقسیم می‌توانید کنید یک گروه برود واژه کفر و دین و عبودیت را بررسی کند یکی تاریخ و یک گروه هم سوالات و پرسش ها. بنظرم تقسیم کنید بد نیست. به این سمت هم بروید که می‌خواهید بنویسید سعی کنید در این گفتگو و مطالعاتتان نوشته داشته باشید.

 

دانشجو: ... این است که تحلیل می‌کند این که فرمودید کفر چیست از کجا شروع می‌شود در برخوردهای عادی چه اتفاقی می‌افتد بعد این را تطبیق می‌کند این تحمیل ها چطوری است؟ عرفی است که خودمان فکر کنیم مراحل ...

 

تحمیل ها یا به انسان یا جامعه انسانی بر می‌گردد یک بخش هایی به هستی بر می‌گردد وقتی شما در رابطه با انسان می‌کنید این تحلیل وقتی که با آیاتی یا روایاتی که مطرح می‌شود ... یعنی وقتی می‌گویید که ... پایه و پشتوانش این است خداوند برای انسان صحبت می‌کند و این انسان را کاملا می‌شناسد ... من هر چقدر به این انسان نزدیک شوم این کلمات را ... تحلیل های موضوع شناسی خیلی می‌توانند ... تحلیل های اجتماعی هم همین طور با نگاه به جامعه است وقتی جامعه را نگاه می‌کنیم می‌بینیم روندی را دارند ... انگار با این روند هستند

 

دانشجو: اگر تحلیلی کنیم بعد نخواند ...

 

معلوم است تحلیل اشکال دارد ...

 

دانشجو: شاید عملا به این نیاز دارد که در آن موضوع همه آیات و روایات دیده شود

 

یک تسلطی باید داشت اگر نیست یا کم است ... فضای خود موضوع شناسانه قرآن هم هست انسان در آیات و روایات چطوری دیده شده. نه اینکه کار موضوع شناسانه کنید مثلا وقتی قرآن از تفکر و تعقل حرف می‌زند انسان را اینطوری دیده که تفکر و تعقل درش است خود این فضا هم کمک می‌کند بهش.

  





  • کلمات کلیدی :

  • ::: چهارشنبه 94/11/7 ::: ساعت 10:59 صبح :::   توسط علی کاظمی 
    نظرات شما: نظر