سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه در خردسالی بپرسد، در بزرگسالی پاسخ دهد . [امام علی علیه السلام]
 

 

 

تطهیر با جاری قرآن

 

 دانشجو: ... صد تا کلید واژه خیلی مهم است

 

... یعنی سوره را باهاش مواجه شویم ببینیم چی دارد نمی‌خواهیم حذف کنیم یک جدول مثل مندلیف درست کنیم بگوییم مثلا اینها عناصر اصلی‌اند و بعد حالا هر جا سوره دیدیم عناصر اصلی است بر اساس کلید واژه کار می‌کنیم و اینطوری کار نمی‌کنیم. این هم توجه کنید که بحث کلید واژه ها بیشتر در سوره های کوچک مورد توجه است یک تفاوتی است بین سوره های کوچک و بزرگ و این است که در سوره های کوچک ایجاز و اختصار خیلی زیادتر است نسبت به سوره های بزرگ. سوره های بزرگ خیلی بازتر مطالب گفتگو می‌شود. هم به اقتضای موضوعی که می‌خواهند بهش بپردازند و هم به اقتضای اینکه یک محور جزئی مشخص در این سوره نیست مثلا سوره بقره می‌بینید و آل عمران که مجموعه ای را می‌خواهد گفتگو کند چیزهای مختلفی هم هست لذا سوره های بزرگ مقداری دست بازتر است برای اینکه بیشتر بپردازید به خود همان چیزی که در الفاظ دارد ارائه می‌شود ولی در سوره های کوچک این نیست و بیشتر سراغ کلید واژه ها می‌رود

 

دانشجو: ... مثلا می‌شوند هفتاد و هشتاد موضوع ... پژوهش های موضوعی به مخاطب بدهند که ... لیستی که تهیه می‌شود کنار این کلاسی که هست ...می تواند یک هم افزایی داشته باشد

 

ببینید در کار موضوعی تصور من این است که پیچیدگی های بیشتری است لذا اگر قرار است یک جایی کار ترتیبی انجام شود و کار موضوعی، باید یک مدت کار ترتیبی انجام شود تا این مهارت هایی که مثلا در عرصه لغت و ترکیب و طرح پرسش و تفکر کردن اینها لازم است یک تجربه ای شود یک حدیش حاصل شود بعد برویم سراغ کارهای پیچیده تر. مثلا در سوره وقتی می‌خواهیم پرسش طراحی کنیم خیلی کارمان سهل تر است تا وقتی که می‌خواهیم یک کار موضوعی طرح پرسش کنیم. در کار موضوعی یک وقتی یک سری کارهای کلیشه ای دارید یک بار هم با هم گفتگو کردیم یک سری سوالات کلیشه ای دارید مفهومش چیست عاملش مراحلش و آثارش چیست با این بخواهید جلو بروید یک حدی کارگشا است ولی یک حدی هم مشکل ساز است اما اگر بخواهید واقعا مناسب با آن موضوع طراحی پرسش کنید یک داستان دیگه ای می‌شود حتی طرح پرسشش مشکل می‌شود و بعد خود آیه ها را جمع آوری کردن و روایات را جمع آوری کردن کار دشواری است. بعد از آن مرحله ربط و نظام این مجموعه مفاهیمی که در آیات و روایات مختلف ارائه شده با هم دیگه باز کار دیگری است لذا کار موضوعی را نمی‌شود موازی انجام داد اما اگر منظورمان از کار موضوعی این باشد که بروید مطالعه کنید مثلا بروید واژه کفر را ببینید علامه در المیزان کجاها در موردش صحبت کرده

 

دانشجو: نه همین حد که کمک کند گفتیم فضا را بفهمیم

 

این مقدار در ضمن سوره باید گفتگو شود و کاری که اتفاق می‌افتد این است که یک پژوهش اولیه انجام می‌شود یعنی کار موضوعی تام و تمام رخ نمی‌دهد یک پژوهش اولیه انجام می‌شود که ذهن مخاطب آماده شود که ببینید در بحث عبودیت این مطرح و در دین این مطرح است وقتی مثلا شما رابطه عبودیت و دین را می‌فهمید وقتی بحث دین می‌آید دین الا بالله دین الخالص، نکته در دین فهمیده شود که دین خالص فقط برای خداست یا مثلا وقتی جاهایی نفی عبودیت می‌شود یا طرح عبودیت می‌شود مخلصا له دینی مطرح می‌شود حتی همین آیه ها فقط جمع آوری شود ببیند در فضای دین چه چیزهایی گفتگو شده و در فضای عبودیت چه چیزهایی گفتگو شده اینها را کمک می‌کند که راحت تر در مورد سوره اندیشه شود و آدم بتواند سوره را بفهمد. لذا کار موضوعی تام نمی‌خواهد شود اگر می‌خواهیم مثلا در هر کدام از این موضوع ها یک کار جامعی شود دشواری خاص خود و زمان خاص خود را دارد

 

دانشجو: این بحث فضای سوره ... خروج از روند طبیعی ... در فضای سوره هنوز یک درهم ریختگی و اینها هست یعنی در فضای سوره بحث از کلید داریم

 

نه در فضای سوره سه تا واژه مشخص داریم یکی زمینه و دو مخاطب و سه فضاست. اینها را قبلا هم گفتگو کردیم وقتی می‌گویم زمینه با این پیشفرض است که وقتی یک حکیمی می‌خواهد حرف بزند باید شرایطی ایجاد شده باشد و یک زمینه هایی در مخاطب در شرایط اجتماعی مخاطب شکل گرفته باشد که این کلام را اقتضا می‌کند پس من اگر بخواهم این کلام را بفهمم باید ببینم این دانش آموزی که سر کلاس بود و معلمش اینطوری باهاش برخورد کرد چی گفته بود و چکار کرده بود تا این برخورد باهاش شده است. تا آن شرایط را و زمینه ها را نفهمم این را نمی‌فهمم. همین زمینه را به یک نگاه دیگه ای بهش توجه می‌کنید در واقع تعبیری در موردش فضا بکار برده می‌شود یعنی مجموعه شرایطی که چه درون و چه بیرون مخاطب وجود داشته و مخاطب در آن فضا بوده حالا آمده متکلم با آن بحث کرده است. از زاویه دیگه ای نگاه می‌کنید بیرون را کار ندارید فقط مخاطب را کار دارید یعنی آن کسی که این کلام برای او آمده فقط به مخاطب کار داریم لذا می‌گوییم مخاطب. لذا در این قسمت چهارم پرسش ها که می‌رسیم، سوم یا چهارم بود؟ سوم است. سوالات چینشی و ارتباطی و فضای سوره لذا می‌گوییم فضا های می‌گوییم زمینه و گاهی مخاطب

 

دانشجو: این سه تا تداخل ندارند؟ زمینه را گفتید مخاطب و شرایط که همان فضا می‌شود

 

ببینید به یک جهت دارد بهش نگاه می‌شود وقتی کلام را نگاه می‌کنید خود این تعبیر را از حاج شیخ نقل کردم گفتم خدا رحمت کند ایشان را یک وقت از جمکران بر می‌گشتیم نمی‌دانم چه بحثی در رابطه با تفسیر شد ایشان یک جمله گفت گفت ببین هر کلامی در یک زمینه ای سبز می‌شود همینطوری سبز نمی‌شود. تو تا آن زمینه را تشخیص ندهی کلام را نمی‌فهمی. از این زاویه که نگاه می‌کنیم به تعبیر آقایان فلاسفه علت معده آنچه که استعداد را فراهم کرده تا این کلام شکل بگیرد از آن زاویه دارید نگاه می‌کنید که چی بوده این کلام درش سبز شده. داری به این تعبیر زمینه ای نگاه می‌کنی. همین زمینه را اگر بخواهید از زاویه دیگه ای بهش نگاه کنید می‌بینید شرایط و مخاطبی است این شرایط هم درونی مخاطب است که باعث شده که اینطوری مخاطب مورد خطاب درمان قرار بگیرد تعبیر به فضا می‌کنید. منتهی از زاویه دیگه ای نگاه می‌کنید. وقتی اینها را کنار می‌زنید مثلا شرایط بیرونی را کنار می‌زنید می‌گویید که مخاطب، این سوره با چه کسی حرف می‌زند؟ می‌گویید با مخاطب. پس این سه واژه کلیدی هر کدام از یک برشی دارد آن شرایطی که کلام در او تحقق پیدا کرده را بررسی می‌کند البته این که می‌گویم تحقق پیدا کرده حواستان باشد نروید سراغ زمان و شأن نزول ببینید منظورمان از شرایط یعنی همان شرایط خاصی که این سوره نازل شده؟ نه. این را قبلا هم گفتگو کردیم که وقتی یک سوره از طرف خداوند تبارک و تعالی که محیط است و می‌خواهد همه را از اول صدر اسلام تا آخر پیامبرشان داشته باشد و با همه گفتگو کند وقتی می‌گوییم شرایط و زمینه ها، زمینه های خاص به عنوان قضیه خارجی نیست که این که در زمان پیامبر اتفاق افتاد تا این سوره نازل شد. منظور مثل یک پزشک است که یک بیماری را بطور کلی می‌بیند می‌گوید هر وقت این بیماری بود این دارو است. این مجموعه را می‌بهش می‌گوییم ...

 

دانشجو: ... روش برداشت به معنای دیگه ای بکار بردند علاوه بر زمینه سوره ها. می‌گویند مخاطب را مطرح می‌کنند و اینکه سوره چطوری زمینه سازی می‌کند تا اینکه مخاطب برخورد کند آنجا به آن معنا بکار می‌رود

 

یک مرحله در بحث روش برداشت ازش گفتگو می‌کنند و یک مرحله یک شکل تقریبا جمع و جور تر و منقه تر که دیگه کاملا می‌آید به این عرصه ای که باید به شکل آموزشی و عملیاتی بهش پرداخت. متمرکز می‌شوند این را در تطهیر یک در آن مقدمه می‌آورد

 

آنجا زمینه اصلا ندارد موضع و جایگاه دارد

 

بله آن چیزی که آنجا ازش گفتگو می‌شود بعد در سوره های مختلف در این سوال چهارم که قرار می‌گیرد گاهی به فضا تعبیر می‌شود و گاهی مخاطب و گاهی به زمینه تعبیر می‌شود اینطوری که نگاه کنیم تعبیر موضع هم اگر آنجا دارند بلحاظ همان آیه است که کلام باید در موضع خودش باشد ولی این موضع را شما مثلا سوره بقره را سوره های مختلف را نگاه کنید وقتی می‌آیند سراغ بخش چهارم به تعبیر خودشان می‌خواهند به فضای سوره بپردازند از همین واژه ها استفاده می‌کنند یا چیزهایی که زیرمجموعه این واژه است یعنی گاهی می‌گویند فضا زمینه و گاهی مصداق های اینها را بهش اشاره می‌کنند که این هم قبلا اشاره کردیم وقتی ... می‌گوییم همیشه نگویید فضای سوره چیست مخاطب سوره کیست ببینید چه مقدار اینها را می‌توانید جزئی و مصداقی تر کنید اینگونه سوال مطرح کنید این پس اصطلاح کلی شد ولی ایشان اشاره کردند که در بحث چینشی و ارتباطات یک روالی را گفتگو کردیم اینجا چه می‌شود؟ کلیش همین چیزی است که از این واژه ها به دست می‌آید. من می‌خواهم ببینم این کلام در چه شرایطی فهمیده می‌شود یعنی وقتی برای یک کسی پیامبر خدا صلوات الله علیه و آله می‌خواندند خیلی راحت هم می‌فهمیدند چون نکته تلاوت و اینکه آیه برای مخاطب خودش خوانده شود این است که تا می‌خواندن چون کاملا در شرایط است و نیازش است تا برایش خوانده می‌شود پیام را می‌گیرد و می‌فهمد و منتقل می‌شود ولی من در حجابی قرار دارم و این است که فاصله دارم با فضا و شرایطی که او درش است. آنچه که باعث می‌شود این قسمت را طرح کنیم به تعبیر قرآنیش این است که موی خواهیم موضع آیه را بفهمیم که تعریف از موضع نشود به تعبیر عامش می‌خواهیم بگوییم این است که سخن در فضایی صادر شده و در همان فضا فهمیده می‌شود ما می‌خواهیم راه پیدا کیم به آن فضا. ولی این را توجه دارید که متکلم ما اینجا مثل یک استاد دانشگاهی که در جلسه ای تاریخ ایران ساعت فلان سخن گفته نیست که بگوییم آنجا فضایی گفتگویی در سالن بوده و یک فضای اجتماعی هم حاکم بوده همان را به دست آوریم می‌فهمیم. نه، مخاطب متکلم ما متکلمی است که دارد در دوره های مختلف صحبت می‌کند این دوره های مختلف را مشترکاتی را می‌بیند این آدم ها با این شرایط هستند بر اساس آنها در فضایی گفتگو می‌کند که هر کدام در آن شرایط قرار می‌گیرند در هر دوره ای، از این سوره می‌توانند بهره مند شوند و البته بهره مندی هم همه یکسان و در یک حد نیست هر کسی بیشتر به این شرایط نزدیک شده باشد بیشتر بهره می‌برد این هم در سوره توحید ازش گفتگو شده بود

 

دانشجو: ... همان شرایط قرار بگیرد آن سوره کاملا مفهوم است و در جای خود می‌نشیند ضمن اینکه آدم ها بهره شان یکسان نیست کمی جمع کردن این

 

جمع کردنش به این است که خداوند تبارک و تعالی دارد با یک نسل ها و حلقه هایی از مردم صحبت می‌کند یک راه این است که بیاییم خیلی جزئی کنیم مثلا این مخاطب را فقط یک نسخه دهیم که فقط برای خودش به درد می‌خورد یک شبهه ساده در توحید دارد فقط یک نسخه دهیم. این راه باعث می‌شود یک حجم بسیار عظیمی از محتوی باید شکل بگیرد یک وقت می‌گویید این آدم است صد تا هزار تا گروه دیگه هم مثلا ین است که دیگه صحبت به این سادگی نیست شبهات پیچیده تری دارند ولی یک قالب کلمه می‌شود بکار گرفت که هم شبهه این را جواب می‌دهد هم چند هزار گروه دیگه که با این مشترکند. وقتی این قالب کلامی بکار گرفته می‌شود دنبالش این حرف پیش می‌آید که پس آن که شبهه ساده دارد یک بهره ای از سوره توحید در زمینه توحید می‌برد و آن که شبهه ای پیچیده تر دارد یک بهره دیگه. در آیات اجتماعی که مطرح می‌شود آن که در جامعه بدوی زندگی می‌کند یک حدی از نیازش را خواهد داشت و آن هم که در جامعه متمدن یافته مدنیت چطوری شکل می‌گیرد یک بهره دیگه یا خواهد داشت. یعنی این باز متکلم است که با توجه به این رویکردی که انتخاب کرده که مثلا صلاح این است که یک حجم مختصری از بیانات مطرح شود به عنوان یک اعجاز که پاسخگوی گستره زیادی باشد با توجه به این و با توانمندی و قدرتی که دارد که می‌تواند عرصه های مختلفی از نیازهای هم سنخ را در یک جا پوشش دهد بیاید یک بیانی دهد که همه بتوانند استفاده کنند منتهی استفاده هر کس بسته به این است که آن نیاز برایش شکل گرفته باشد. لذا مثلا قرن اولی یک نیاز شکل گرفته از آن آیه چیزی استفاده می‌کند قرن دهمی نیاز پیچیده شکل گرفته

 

دانشجو: قرن اولی احساس نمی‌کند که چیز اضافه ای دارد

 

ممکن است احساس کند ولی راهی بهش ندارد اگر بخواهد تامل کند ممکن است آن آدم های آن دوره هم به یک تعمق هایی برسند ولی اساس قضیه این است که دیدید تفاسیری که آن دوره هست آن که باعث می‌شوند سراغ قران بیایند خود نگرش به قران همه اینها مهم است حتی ممکن است عصر اولی نگرشش با آن که در قرن ده زندگی می‌کند به قران متفاوت باشد چون اصلا فکر نمی‌کرده انسان ها این همه تنوع داشته باشند قرن اولی فکر می‌کرد من هستم و شتر و اسب و الاغی دارم تا آخر هم همین است فکر نمی‌کرد یک دوره ای بیاید با این همه تنوع و تکنولوژی. لذا من نگاهم به قرآن طوری است که آن یکی متفاوت است با آن دوره اولی. همینطور حتی بیاناتی که در رابطه با قران از معصومین علیه السلام صادر می‌شده ممکن است برایشان مفهوم نبوده. مثلا ممکن است یکی ... شمس و القمر این را بفهمد که دستورات پیامبر دستورات همیشگی است از اول بوده تا آخر هم خواهد بود نه اینکه هدایت ها و لایه های مختلف هدایت را بفهمد. پس ببینید همین نگرش به قران مهم است که این در تنوع دوره ها و تجربه تحول هایی که بشر دارد باعث می‌شود حتی اینها فهمیده شود. ببینید بعضی از فرمایشات معصومین را مخاطب نمی‌فهمند نه که اصلا نمی‌فهمند سطح ساده ای ازش می‌فهمند چون ندیدند. معصوم یک افق بلندی را می‌بیند که اینها باهاش غریبند در مخیله شان هم نمی‌آید لذا فاصله دارد پس آن نگاه به قرآن مهم است برای اینکه انسان عصر اولی بفهمد. شکل گیری نیاز در خودشان مهم است که نیاز داشته باشند وقتی نیاز ندارد ممکن است حتی وقتی نیاز ندارد بگوید خیلی خوب گفت همین ها را می‌خواست بیشتر نمی‌خواست واقعا هم همین است. الان هم می‌بینیم حتی در تفاسیر متاخر تر، البته آنجا علت دیگه ای هم پیدا می‌کند آن علت بیشتر به ذهنم می‌آید این اجتناب کردن از اینکه در رابطه با تفسیر وارد شدن و حرف زدن در رابطه با قرآن بخاطر آن روایاتی که نهی شده و تهدید شده که ... خیلی با احتیاط سراغ قرآن می‌روند این احتیاط هم بروزش این است. می‌بینید وقتی یک مفسری می‌خواهد حرف بزند سعی می‌کند حرف های قبلی ها را نقل کند بخواهد حرف جدیدی بزند براحتی نیست چه برسد به اینکه بخواهد نگاه دیگری را مطرح کند

 

دانشجو: ... در متکلم غیر حکیم فهمیدن شرایط ... خیلی ساده و منطقی است که مخاطبش چه کسی بود ... شرایطی که درش حاکم است چی بوده. الان ... متکلم غیر حکیم ... چقدر ممکن است؟

 

صد در صد ممکن است. شما باید سوال کنید راه های کشفش چیست؟ این را در جلسات قبل هم اشاره کردم یک مقدمه کلید ارد که شما اصلا فضای دین خصوصا دین اسلام را بفهمید. ببینید در این دین به هستی چطوری دارد نگاه می‌شود به جریان هستی به انسان چطوری نگاه می‌شود این یک نگاه کلی است این نگاه باید پس زمینه ذهنمان باشد اگر نداشته باشیم خیلی از جزئیات درست متوجه نشویم منتقل نشود. این یک بحث است یک فضای کلی کلام را باید انسان در اختیار داشته باشد یک مرحله پایین تر می‌آید که شما مثلا در فضای آیات و روایات و اینها آشنا باشید.

 

دانشجو: تسلط داشته باشیم

 

بله مثلا وقتی با قرآن مواجه می‌شوید فرض کنید بحث هایی مثل کفر و دین و ایمان و تقوی و اینها را می‌بینید.

 

دانشجو: این همان کلید واژه ها

 

نه بحث کلید واژه را ندارم الان. شما با یک ادبیات خاصی اینجا آشنایید. این خودش است این مقداری عمومی تر است یعنی مخصوص متکلم حکیمی که خداوند تبارک و تعالی باشد نیست به این معنا که شما مثلا وقتی با یک نویسنده یا گوینده مواجه می‌شوید سبک گفتگویی او را آشنایید فضای گفتگو، فضای کلی منظورم است، فضای گفتگویی را آشایید و این هم یک سطح است

 

دانشجو: این همان چیزی است که ...

 

بله. یک مرحله دیگه هم بر میگردد به خود سوره یعنی سوره نشانه هایی از مخاطبش دارد همانطور که هر نسخه ای از بیمار یک نشانه هایی دارد یعنی وقتی نسخه ای را دست دکتر می‌دهید می‌گوید این بیمارش اینطوری بود حالا نگوید بیمار اینطوری بوده می‌گوید تشخیص دکتری که این نسخه را نوشته این بوده که بیمار اینطوری است هرچند تشخیص اشتباه بوده باشد. خود هر نسخه ای بیانگر مشکلی که در مخاطب وجود دارد است. این هم کمک می‌کند منتهی این تشخیص

 

دانشجو: این برای مخاطب خوب است برای شرایط خوب است؟

 

مخاطب وقتی می‌گوییم از طرفی یعنی مخاطب چه ویژگی هایی روحی روانی دارد و این مخاطب در چه فضای فکری گفتگو می‌کند. وقتی می‌گوییم فضا منظور فضای خارجی اجتماعی نیست

 

دانشجو: ...

 

خودش نگاه و شرایطش چطوری است. خوب از این می‌شود پی برد. ایشان هم روش برداشت را نگاه کنید در چند نمونه حتی گفتگویی که دوستان آمدند اینها را گفتند بعد اینطوری شد جمع بندی کردید که مخاطب این است سوره قیامت است بعضی ها گفتند مخاطب این ویژگی ها را دارد بعد رسیدیم به اینکه نه، مخاطب انسان است. اینطوری هم می‌شود. در مثلا سوره که سوره کافرون است می‌بینید خود سوره مخاطب دارد قل یا ایها الکافرون. اما بحث این است که این ایها الکافرون، کفر اگر به عنوان یک روندی جریان نگاهش کنید مراحلی دارد سطوحی از کفر و نوع برخورد را دارد این در چه مرحله ای از کفر و در چه مرحله برخوردی ما با کافر باید مطرح شود. این هم یک راه است در سوره های کوچک هم گفتیم خود کلید واژه ها کارگشا هستند سوره معوضتین کلید واژه پناه خیلی کارگشا بود که بفهمیم سوره چه می‌خواهد بگوید چرا سوره اینطوری شکل گرفت.

 

دانشجو: ... حالا فضای مخاطب و مراحل گفتگو و یک بحث دیگه اینکه روحیاتمان مخاطبی ... می‌خواهیم تعمیم دهیم که نوع برخورد ... برخوردهای تربیتی در روحیات طرف موثر است روحیات را هم باید بدانیم و تشخیص دهیم.

 

یک وقت حوزه تربیت را شما می‌خواهید با کسی برخورد کنید می‌رود در حوزه تربیت و روحیه را باید بشناسید. بحث های دیروز هم گفتگو شد در بحث های تربیتی آن ها را هم باید بدانید ولی الان کار تربیتی ندارید می‌خواهید از این سوره هدایت یابید. این سوره برای کیست مخاطبش کیست با این مخاطب چرا اینطوری صحبت شده. اینطوری دارید برخورد می‌کنید خودتان مخاطبی ندارید و نمی‌خواهید بچینید بگویید این سوره را دارم این هدایت را گرفتم الان این شرایط را دارد می‌خواهم باهاش برخورد کنم. در مرحله تطبیق که می‌افتد می‌خواهد کار تربیتی هدایتی کنید باید چیزهای دیگه ای مهارت های دیگه ای هم ضمیمه شود. حالا بحث قبلی که اشاره کردم چطوری می‌توانیم فضا را کشف کنیم یکی از نکته هایی که ایشان رویش تاکید دارد این است که وقتی مخاطب را شناختید فضا را شناختید بعد ببینید که خودتان با این فضا و مخاطب چه راه حلی دارید یعنی الان گفتید مخاطب کافری با این ویژگی ها. من نسخه ام برای این چیست؟ این طرح راه حل کردن باعث می‌شود شما آنچه که داری خودت عرضه کنی و بعد به عمق کلام بیشتر پی ببری که بفهمی چه اتفاقی افتاده گاهی ایشان تعبیر می‌کنند در بعضی جاها وقتی راه حل خودتان را مطرح می‌کنیم و بعد می‌رویم سراغ قرآن که چه راه حلی دارد آنجا تازه می‌فهمیم که چه اعجازی در این سوره اتفاق افتاده است. چقدر ظریف و دقیق با این مخاطب برخورد شده است

 

دانشجو: الان در بحث فضای سوره ... روش که مشخص و روشن است طرح سوال است این فاکتور را در نظر گرفت بر اساس آنها مطرح کرد فرمودید سه اصطلاح زمینه و مخاطب و فضا داریم توضیح دادید که چی هستند. چند چیز دیگه هم اینجا داشتیم بحث محور یا کلید سوره و یکی بحث کلید واژه ها یا بقول شما مفاهیم مهمی که در سوره مطرح شده، نسبت اینها با هم و در نهایت نحوه طرح سوال. یک نکته دیگه هم راجع به مخاطب است مخاطب اینجا دو طرف دارد یکی خود رسول است که مخاطب او را مخاطب قرار می‌دهد و یکی هم کفار است یعنی خود رسول هم اوضاع و شرایطش مهم است که اینجا رسول هم مخاطب قرار گرفته، ای رسول، قل، این هم ظاهرا باید در نظر گرفته شود که مخاطب همیشه کافرین صرفا نیستند.

 

عرض کنم که سوال کلیشه ای ما در این قسمت آخر این است که فضای و مخاطب سوره چیست و یا زمینه های متناسبی که این سوره درش شکل گرفته کدام است؟ اما کاری که باید کنیم این است که بیاییم فضا را یا مخاطب را یا زمینه ها را مصداقی تر کنیم یعنی مثلا وقتی می‌گوییم فضای سوره در این سوره ببینیم که چه چیزی مطرح است. مثلا شاید فضای سوره تبدیل شود به اینکه مثلا در چه مرحله ای با جریان کفر چنین برخوردی می‌شود شما بجای اینکه می‌گویید فضا می‌گویید کفر است یک جریان است پیامبر دارد با یک جریانی برخورد می‌کند بحث این می‌شود که در چه مرحله ای. این چه مرحله ای با توجه به آن زمینه قبلی که شما دارید که پیامبر و خداوند در قران برخوردهای مختلفی با کفار دارد. از اینجا که مثلا یک فرصت دهد فرصت فهمیدن دهد فرصت دهد برای اینکه مثلا رفت و آمد حتی به مسجد الحرام داشته باشند تا جایی که امر به قتال می‌شود و برائت خوانده می‌شود برخوردهای مختلفی دارند این زمینه را داریم این برخورد کجاست؟ لذا می‌تواند از فضا تعبیر به مرحله شود. یا مثلا در رابطه با مخاطب، شما مثلا در قرآن در رابطه با کفار یک جاهایی را دارید که تعبیر به این می‌شود که دل و گوششان بسته شده زبان ندارند، سواء علیهم ... یک تعبیرهای دیگه ای هم دارید که مثلا می‌گویند که ما بیاییم علایق خود را رها کنیم؟ در حالی که پدران ما اینطوری بودند. می‌شود اینها در چه مرحله ای هستند؟ در مرحله ای هستند که دلها دیگه بسته شده یا مرحله ای هستند که ریشه های قابل درمان اینطوری دارد وقتی مثلا پدر و مادر را مطرح می‌کند قران می‌گوید ولو اینها اشتباه کرده باشند ولو جاهلانه چنین گفته باشند و اینطوری باهاشان برخورد می‌کند. پس ما با توجه به سوره یعنی محتوایی که در سوره داریم می‌توانیم این سوالاتمان را خردتر کنیم که من در یکی دو جلسه قبل هم گفتم وقتی فضا است دیگه به همین سوال کلیشه ای اکتفا نکنیم. ببینیم اینجا چه چیزی می‌تواند باز کند آن فضا را؟ باز کند یعنی سوال های جزئی تری می‌شود نه اینکه فضا را توضیح دهد. شما بر اساس این گفتگو که در این سوره است سوال های خردتری بخواهید مطرح کنید چه سوالاتی می‌توانید ارائه دهید. این هم یک راه حل است که مثلا فرض کنید ... باز شود این است که ما وقتی چیزی در قرآن مطرح می‌شود یکی از راه ها این است که جدای از بحث قرآن و جدای از بحث هدایت و ایمان و مفاهیم خاص دینی، بیاییم عام تر نگاه کنیم مثلا اگر بخواهید بحث کفر را نگاه کنید بحث عام ترش این است که اگر یک حقی در جایی مطرح بود، یک حق اجتماعی حقی برای یک کسی این مطرح بود و این کسی که حالا صاحب این حق بود و مدعی این حق بود می‌آید دعوت به این حق می‌کند چه برخوردهایی از جامعه انتظار می‌رود و این برخوردها در چه مراحلی ممکن است رخ دهد. مثلا اگر شما بین دو کشور یکی ادعا کند اینجا مال من است ولو به حق، چه برخوردهایی در مواجهه باهاش شکل می‌گیرد؟ اینکه ما از این فضاها بیرون بیاییم ببینیم در روند طبیعی ما چه اتفاقی می‌افتد. این بررسی روند طبیعی حتی این مرحله ها که ممکن است اولا بی توجهی کنند به صرف رد کردن اکتفا کنند بعد بیایند راه هایی بگذارند حیله ای مکری کنند بعد راهی پیش ببرند که مصالحه ای کنند بعد که نشد بیایند مثلا سراغ اینکه مخاصمه ای داشته باشند حتی این نوع نگاه به بحث ممکن است به ما کمک کند که حالا فضای سوره را می‌خواهیم باز کنیم چیست کجا داستان این اتفاق می‌افتد؟ پس ما این سه موضوع را داریم واژه فضا و مخاطب و زمینه و با کمک گرفتن از هر کدام از اینها می‌توانیم جزئیش کنیم. مثلا مخاطب را می‌توانیم بپردازیم سوال هایی که ریز می‌کنیم با توجه به ویژگی های مخاطب ریز کنیم می‌توانیم با توجه به محور زمینه ها این را ریز کنیم یک بحث دیگه که اشاره کردند بحث کلید و کلید واژه و اینها کجا می‌رود. این کلید واژه اساسا راهی بود برای همان خرد کردن فضا. یعنی بجای اینکه بگویید مثلا سوره قل اعوذ برب الناس در چه فضایی فهمیده می‌شود یا در چه زمینه ای شکل گرفته است می‌توانید سوال را خرد کنید. پناه برای چه کسانی مطرح می‌شود؟ و از چه چیزهایی مطرح می‌شود؟ یا انسان از چه چیزهایی پناه می‌برد؟ شما چون دیدید آن سوره در مورد پناه گفتگو می‌کند برای اینکه به فضا نزدیک شوید منتقل به این شدید. پس رابطه بحث کلید سوره یا کلید واژه ها با بحث فضا همین رابطه خرد کردن قضیه است شما بجای اینکه بگویید فضای سوره کافرون چیست می‌آیید به این می‌پردازید که کفر چه مراحلی و روندی دارد. یا مثلا عبودیت چه مراحل و روندی دارد. اینها واژه هایی می‌شوند که شما را به آن نزدیک می‌کنند یا حتی بحث سوال ها و پرسش ها و شبهاتی که ممکن است برای شما مطرح باشد و احتمال می‌رود این سوره بتواند در آن زمینه ها مطرح شود راه هایی هستند که شما بتوانید به فضای سوره نزدیک شوید.

  





  • کلمات کلیدی :

  • ::: چهارشنبه 94/11/7 ::: ساعت 10:58 صبح :::   توسط علی کاظمی 
    نظرات شما: نظر