فضای سوره کافرون- جلسه استاد-
دانشجو: ... سوالات را برای اینکه ... هم بحث ادبیاتش هم بحث اینکه ... فضای سوره و بحث تفاسیر روایی. نسبت به سوالات که هم نسبت به ادبیات و هم ... نکته خاصی به ذهنمان نرسید ولی دو سه نکته بود که انگار اختلافی بود ... به نتیجه ای نرسید. یکی بحث اینکه چرا مخاطبین با تعریض کافران مطرح شده؟ یعنی مثلا فرض کنید میتوانست اینطور بگوید که ... بزرگان مکه یا سران قبایل، این که آمده با این عنوان که حالت قبحی دارد یا ... علتش چیست که آمده با این واژه ... که این مال آقای موذنی بود. یکی دیگه هم بحث چرا معبود را محور قرار نداده؟ یعنی اینکه بحث ما را مشخص و تعیین میکرد که چرا الله نیامده بود؟ این هم مال آقای قره باغی بود و یکی هم جمع مکثر بود به ذهنمان رسید ... مطرح نشد که اینجا بحث قالب های بیانی که گفتیم هم کافرون جا دارد و هم کفار. بین این دو تا و این که جمع سالم به کار میبرد علت خاصی دارد یا نه؟
در رابطه با سوال اول که بحث تعریض در جایی گفته میشود که اصطلاحش در جایی است که در بیانتان به نکته ای اشاره میکند که منفی است جنبه انتقادی دارد مستقیم نگویید غیر مستقیم است. ولی در اینجا اولا باید ببینیم تعریضی هست یا نیست. شما جمعی را دارید خطاب میکنید که عنوان این جمع در رابطه ای که با شما دارند یا رابطه ای که میخواهید با آنها برقرار کنید همین عنوان است. کافر. اینکه میگویند در رابطه شما چون جمعی که میخواهید گفتگو کنید گاهی عنوان قبیله ای خاصی دارند یا عنوان اجتماعی خاصی دارند شما با آن عنوانی که با شما ارتباط پیدا میکند صحبت میکنید. پیامبر خدا صلوات الله علیه و اهل دعوتی دارد با کسانی صحبت میکند که در برابر این دعوت موضعی دارند. طبیعتا باید به آن عنوان توجه کنید. نکته دیگه هم که هست این است که حتی پیامبر خدا صلوات الله علیه و اله وقتی میخواهد با کسانی که مخاطبش هستند گفتگو کند اگر بخواهد عنوانی را بیاورد باید آن عنوانی را بیاورد که برای گفتگوی با آنها موضوعیت دارد. تفاوتش با اولی چیست؟ یعنی میخواهید اولا با کفار صحبت کنید ولی از این جهت میخواهید صحبت کنید که شک و شبهه ای دارند روی آن میخواهید دست بگذارید طبیعتا ممکن است با این عنوان شک و ابهام داشتن با چنین عنوانی روبرو شوید. پس این طبیعی است که با آن عنوانی که با یک جمع مرتبط هستید گفتگو کنید. در رابطه با بحث کافران و کفار باز بطور کلی بگویم در سوالات چینشی یا ارتباطی دنبال سوالات کلیدی هستیم و اینرا مکرر هم گفتیم. سوالات ریزی که ممکن است مطرح شوند و نکته ای هم داشته باشند و در تفسیر ممکن است به آن بپردازید اینها اینجا مدنظر ما در طرح سوالات نیست. مثل اینکه مثلا در ... تفاسیر داشتیم که ... برای چیست هاش برای چیست کجا بکار برده میشود. اینها نکات ریزی است که ممکن است در کار تفسیری شما و نوشتن سوره بکار بیاید ولی اینکه به عنوان سوال کلیدی مطرح شود که از آن انتظار دارید تفکری در شما ایجاد کند و با آن تفکر به باز شدن و رفع شدن ابهاماتی برسید نمیشود سوال اینطوری را مطرح کرد. سوال دیگه هم داشتیم سوال دوم این بحث بود که قابل توجه است در این سوره البته تکمیل همان محور است که چرا محور عبودیت قرار گرفته و آن هم با این شکل که لا اعبد ما تعبدون. حرفی از خود معبودها و شناسه هایی که برای آن معبود است نشانه ای برایش نیست معبود بطور ابهام واگذار میشود فقط معرفیش به عابد است ما تعبدون و ما اعبد. همین که این هم میتواند محل تامل باشد در محور گفتگو جلسه قبل هم بود. تکمیل این بحث این میشود حالا باز یک جهتی که بحث را تقویت میکنیم این که حضرت وقتی نفی میکنند اثباتا دیگه صحبت نمیکنند که مثلا لا اعبد ما تعبدون بعد اثباتا بگویند مثلا اعبد الله ربی. اثباتی صحبت نمیکنند. این که گفتم ... میدانید اگر حضرت بخواهد صحبتی کند دیگه از آن محوریت عبودیت بیرون آمدیم معبود دارد ... میشود در حالی که در این سوره اصلا متعرض معبود نیستند فقط آن چه که دارد گفتگو میشود این است که آن چه شما عبودیت میکنید و من عبودیت نمیکنم و آنچه را من عبودیت میکنم شما عبودیت نمیکنید. خوب این سه نکته ای که در سوالات شما بود اما بطور کلی انتظارم این بود که ما گفتگوی جلسه قبل که انجام شد این بود که اولا سوره را بررسی کردیم محل هایی مواضعی که در سوره جای تامل داشتند و میشد ازش سوال بیرون بیاید جلسه قبل مشخص کردیم. در جلسه گذشته به این پرداختیم که حالا نقاط را بررسی میکنیم ببینیم از دل اینها چه خروج از روال طبیعی یا تنوع قالب هایی که در روال طبیعی هست و بر اساس آن خروج از روال طبیعی سوال مطرح کنیم. کاری که شما باید فردی و در جمع مقایسه تان انجام میدادید این بود که میآمدید باز همان نکات را مرور میکردید خروج از روال طبیعی را میدیدید یا تنوع قالب ها را که برای روال طبیعی میتوانست بکار برود آنها را میدیدید و بعد میگفتید این نکته با توجه به این خروجی که از روال طبیعی داشته من میتوانم چگونه سوال مطرح کنم. یعنی اینطور تمرینی را باید انجام میدادید نه اینکه فقط آن قالبی که من سوال طرح کردم چون خودم هم خیلی چیز نمیدانم فقط بر اساس خروج از روال طبیعی و اینکه ببینید چطور خروج از روال طبیعی میشود به سوال تبدیل شود. همان اگر بخواهد تکمیل شود باید کمی رویش کار شود. پس تمرینی که باید در این فاصله زمانی هفته گذشته تا الان انجام میشد این بخش بود که تمرین میکند و خودتان ببینید نکته ها و خروج از روال طبیعی مشخص است حالا طرح سوالش با شماست. ببینید چه سوالی میشود.
دانشجو: ... شما زحمت کشیدید دوباره این کار را نکنیم ... نکته دیگه به ذهن نمیرسید
هر دانش آموز اگر این را بگوید که شما انجام دادید ما انجام ندهیم یعنی نتیجه هیچی حاصل نمیشود
دانشجو: نه مباحثه شد ولی چیزی به ذهن نمیرسید
یک وقتی مباحثه درس خارجمان اینطوری بود که استاد یک چیزی فرموده بودند دو سه نفری مینشستیم حرف های استاد را تکرار میکردیم اینطوری و اینطوری گفت تمام میکردیم میرفت. این خروجیش چیزی نمیشد نهایتا نشان میداد که حرف استاد را فهمیدیم.
دانشجو: شما حرف ما را زدید
اگر این باشد دیگه کامل است عذرتان پذیرفته است. به عنوان یک کار تمرینی که میخواهید انجام دهید باید در طول فاصله زمانی جلسه قبل تا الان حتی دغدغه ذهنی تان باشد ببینید چی میشود از این بیرون آورد ذهنتان را هم عادت دهید که اگر یک حرفی مطرح شد در قالب آن حرف نمانید آن را کنار بگذارید، یعنی اگر سوالی مطابق با این خروج از روال طبیعی مطرح شد دیگه ذهنتان نشود که این خروجی از روال طبیعی بود این هم سوال. عادت دهید ذهنتان را و اینطوری تمرین دهید که بتوانید این را کنار بگذارید جدای از آن حرف ها دوباره روی مسئله فکر کنید. یک مسئله هم این است که آیا برای پاسخ به این سوال های چینشی و ارتباطی چه منابعی داریم و چطور باید تامل و تفکر کرد که قبلا گفتگو کردم فقط الان اشاره کردم به گفتگوهای قبل مراجعه کنید برای مرحله بعد که میخواهید به پاسخ سوال ها بپردازید دوباره به آنها توجه و تامل کنید یا اگر نیاز بود باز هم گفتگو میکنیم. اما در رابطه با فضای سوره که مرحله بعد از این کار ما که سوال های چینشی و ارتباطی مطرح شد حالا به این رسیدیم که فضای سوره و سوالی که میخواهیم اینجا مطرح کنیم چیست. یک راه این است که بیاییم تجربه گذشته خودمان را در سوره هایی که پشت سر گذاشتیم و گفتگو شد را ببینیم چه راه هایی است. در سوره معوضتین به اینجا رسید که داستان سوره پناه است و ما باید کلید واژه پناه را محور قرار داده ببینیم پیرامون پناه چه مسائلی مطرح است و چه راه حل هایی مطرح شده است و بعد قرن در رابطه با این مسئله و مسائلی که پیرامون پناه مطرح است چه راه حلی را اشاره دارد. این همان بحث کلید سوره بود که در سوره های دیگه هم این را داشتیم. اگر این روال را برویم پس میتوانیم به این نتیجه برسیم که برای نزدیک شدن به فضای سوره بیاییم واژه هایی مثل، اگر یک واژه را تشخیص دادیم که کلید سوره است مثل پناه مثلا در معوضتین همان را بررسی کنیم. در اینجا که واژه های متعددی داریم میتوانیم به این واژه ها بپردازیم همینطور که در سوره نصر این کار انجام شد در واژه های مختلفی بود اینجا هم سه واژه اصلی کفر و عبودیت و دین میتواند مورد بررسی قرار بگیرد منتهی در هر کدام از اینها باید این توجه را داشت که وقتی به یک موضوعی مثل کفر یا عبودیت یا دین میپردازیم در واقع یک کار موضوعی میخواهیم انجام دهیم و در سوره های قبل هم این را اشاره کردیم. میخواهیم یک کار موضوعی انجام دهیم ولی نمیخواهیم یک کار موضوعی تام و تمام انجام دهیم چون اگر بخواهیم کار موضوعی تام و تمام انجام دهیم خودش یک کار مفصلی است. روشش و مراحلش طی شود. فقط میخواهیم زمینه هایی در این موضوعات پیدا کنیم که با آن زمینه هایی که از این موضوعات پیدا میکنیم بتوانیم به فضای سوره و مخاطب سوره نزدیک شویم. این توضیحی که دادم کار موضوعی میشود کلید کار موضوعی این است که شما بیایید ببینید در رابطه با موضوعی مثل کفر یا عبودیت یا دین، چه پرسش هایی مطرح است؟ یک وقت کار موضوعی مثلا کفر یا عبودیت را بطور کلی یا عام میخواهید انجام دهید طبیعتا پرسش ها هم میرود در قالب کلی، یعنی مخصوص یک سوره و یک فضا نیست و یک وقتی در این سوره میخواهیم کار را بررسی کنیم با توجه به مطالعه و آشنایی که با این سوره داریم و محتوایی که این سوره دارد در رابطه با کفر چه سوال هایی میتواند اگر به پاسخ برسد کمک کند به ما که این سوره را بفهمیم. آیا مثلا مراحل شکل گیری کفر میتواند موثر باشد یا ریشه های کفر میتواند موثر باشد؟ نسبتی که بین کافران و مومنان برقرار است میتواند موثر باشد؟ الان دیگه ما کفر را بطور کلی نمیبینیم. یک محورهای خاصی که در این سوره ممکن است اگر اینها حل شود بتواند به ما کمک کند. من اگر بدانم مراحل شکل گیری کفر چیست شاید این زمینه به من کمک کند که این مخاطب که اینجا در سوره داریم یا ایها الکافرون طبیعتا مطلق کافرها نیستند. کافرهایی که هنوز جای گفتگو باهاشان هست. این چه مرحله ایست و چه گروهی هستند؟ پس قدم اول برای کار موضوعی در هر کدام از اینها این است که یک سری پرسش هایی را مطرح کنیم. منتهی چون نمیخواهیم برویم در کار تفسیر موضوعی و روش طرح سوال و روش جمع آوری و تحلیل آیات، دیگه این را نمیخواهیم بگویید مثلا من رفتم این سوالات را آوردم یک جلسه سوال مطرح کنیم یک جلسه آیات را مطرح کنیم که خودش یک کاری شود. در همین حد که بروید دنبال آیات و روایاتی که مربوط به کفر است چند سوالی که اگر جوابش را بدانید در فهم سوره به شما کمک میکند. این سوالات را مطرح کنید و بعد با آن سوالات بروید سراغ آیات و روایات. چون خودش داستانی دارد کار تفسیر موضوعی خودش کاری است و کار سنگین تر از کار تفسیر ترتیبی است شاید این نوع کار های واژه ای که انجام میدهیم در سوره نصر داشتیم کمی در سوره معوضتین هم مختصری این کار را داشتیم شاید اینها زمینه شوند که فرصتی مفصل تر به این پرداخته شود ولی فعلا اگر سراغ آن برویم سفره جدیدی را باز کردیم که هم از این کار اصلی میمانیم و هم آن را نمیتوانیم جمع کنیم. در بحث عبودیت هم همینطور است که اگر مثلا شما در رابطه با عبودیت چه سوال هایی را جواب دهید میتواند به شما کمک کند در اینجا و هم چنین در دین. این ها که میگویم ممکن است در بحث عبودیت که میآیید ارتباط این عبودیت با دین بتواند برای شما کارگشا باشد. یعنی دو واژه را دارید عبودیت را دارید ارتباط این سوال برای شما میشود که باید بتوانید به آن به عنوان یک موضوع دنبالش بگردید و به آیاتی دست پیدا کنید که بتواند این مسائل را روشن کند. پس این یک راه بود که بیاییم در مواجهه با این سوره برای رسیدن به فضا یا زمینه ای که سوره درش مطرح میشود کلید واژه هایی مثل کفر و عبودیت و دین را مورد بررسی قرار دهیم من اینجا کلید واژه دیگه هم نوشتم نه به این مناسبت که در سوره ها آمده ولی میتواند مدنظر باشد بحث برائت است. چون کسی که با این سوره برخورد میکند شاید اولین چیزی که از این برداشت میکند برائت است را فقط به عنوان یک چیز فرعی در نظر داشته باشید یک رویکرد دیگه که در بررسی این سوره میتوانیم داشته باشیم همان رویکرد تاریخی است رویکرد تاریخی به این معناست که ببینیم که در مسیر تاریخی که پیامبر اسلام صلوات الله علیه و اله طی کردند و در این مسیر با یکی از گروه هایی که مدام برخورد داشتند بحث کافران بوده، چه روندی اتفاق افتاده؟ کفار چه موضع گیری هایی در برابر دعوت پیامبر داشتند و از این طرف پیامبر خدا صلوات الله علیه و آله چه شیوه ای را در برابر برخورد آن کار بکار گرفته در مراحل مختلف. این هم میتواند به ما کمک کند مثلا اگر بفهمیم شیوه های کفار این بوده و برخوردهای پیامبر با هر کدام از شیوه ها این بوده و بعد هم مجموعه روند برخورد کفار و شیوه پیامبر را میدانیم و هم اینکه این سوره کجای این قرار میگیرد در چه مقطعی این سوره مطرح شده است. شاید این را توجه کرده باشید در تفسیر مجمع در بحث روایی متنش را داریم اشاره میکنند نکته ای که در شأن نزول مطرح میکند این است که میگوید وقتی مشرکین برخوردی که در روایت آمده انجام دادند و این سوره بر پیامبر نازل شد و این سوره را پیامبر بر کفار خواندند نتیجه این شد که کفار مأیوس شده و شروع کردند به ایضاع پیامبر و اصحاب پیامبر صلوات الله علیه و آله. خو این میتواند نشانی باشد از یک مقطع تاریخی که در آن مقطع تاریخی هنوز پیامبر قدرت پیدا نکرده در شرایطی هستند و وقتی کفار مأیوس میشوند دیگه برخوردشان ایضاعی میشود. این را فقط از این جهت گفتم که اگر ما همین نکته را در تاریخ داشته باشیم و نسبتی بین محتوای سوره و برخورد پیامبر داشته باشیم میتوانیم تشخیص دهیم آن مقطع تاریخی چی بوده و چرا کفار به اینجا رسیدند و چرا پیامبر در شیوه برخوردش در این مرحله چنین اقدامی را کرد. پس آن بررسی تاریخی جریان کفر و شیوه برخورد پیامبر هم میتواند رویکردی باشد که ما را به فضای سوره نزدیک کند
دانشجو: ... ما اگر بخواهیم همچین کاری کنیم به چه منابعی مراجعه کنیم؟
منابع تاریخی دیگه. حتی اگر همین عنوان را سرچ کنید در بعضی کارهای تاریخی همین عنوان برخوردهای پیامبر یا واژه های اینطوری، یک سری چیزهایی ممکن است به دستتان، بعضی ها جمع کردند مثلا کفار در یک مرحله دنبال تطمیع بودند و در یک مرحله تهدید کردند در یک مرحله برخوردهای مصالحه ای داشتند اینها را میتوانید ببینید البته نه به این جمع بندی که دیگران آوردن اکتفا کنید از آنها راه پیدا کنید که ما در تاریخ بینیم چه وضعیتی پیدا میشود. رویکرد سومی که میتوانیم اینجا داشته باشیم بحث شبهات است. یکی از رویکردهایی که در برداشت و فهم آیات به ما جواب میدهد این است که ببینیم چه سوالها و پرسش ها و شبهاتی مطرح است که مرتبط با این سوره است و فهم آن شبهات و پرسش ها میتواند ما را به فضای سوره نزدیک کند. این را در کدام سوره تجربه کردیم؟ در سوره توحید. در سوره توحید اگر کسی شبهات و مشکلات را نداند شاید خیلی از سوره نتواند استفاده کند ولی وقتی شبهات را میبیند بعد به فضای سوره که چرا اینطوری صحبت میکند نزدیک میشود. حالا در این فضا چه شبهاتی را داریم؟ شبهاتی که در حوزه نگاه به دنی مطرح میشود مثل بحث تکثر گرایی یا بحث صلح کلی و تساهل و تسامح، یا آن بحثی که آقای ... مطرح میکرد عقلانیت و معنویت یا شاید این بحث به عنوان خاصی نشد باشد اینکه ما بتوانیم از آیین ها و دین های دیگه بهره گیری کنیم برای زندگی خودمان. این بیش از این هم میتوانید پیدا کنید چیزهایی که به ذهنم آمد اینها بود مسائلی است که یک مقطعی هم زیاد مطرح بود الان کمرنگ شده شاید یک دهه قبل این بحث های تکثر گرایی و تساهل و تسامح زیاد پررنگ بود البته عقلانیت و معنویت فقط از طرف ایشان مطرح شده یک مقدار هم در مجلات پیرامونش گفتگو شده است. اما بحث صلح کلی بحثی است که تاریخی تر است سابقه تاریخی بیشتری دارد بعضی مسلک های صوفیه یا عرفا مشی شان همین مشی صلح کلی است مشکل ندارند همه را در این حد میدانند که خیلی خوب رابطه برقرار کنند و مشکلی با هیچ پیرو عقیده ای نداشته باشند. ما اگر این سوالات را داشته باشیم و بعد با این سوالات بخواهیم سراغ این سوره بیاییم آیا میتوانیم نزدیک این سوره شویم یا خیر؟ این هم یک محور است. این سه تا رویکرد را میشود بهش توجه کرد حالا نمیخواهم بگویم الزاما هر سه رویکرد اینجا رویکرد مناسبی است ولی فقط به این جهت که ما آنچه در سوره های قبل دیده بودیم بیاییم یک جا خودمان بکار بگیریم و بتوانیم تمرینی داشته باشیم آیا در رابطه با این سوره این شیوه جواب میدهد یا نه؟ شاید هم به این نتیجه برسیم که هر سه شیوه خوب است و مکمل همند و میتوانید هم تقسیم کنید یعنی بگویید سه نفر با این رویکرد کار را انجام دهند و دو سه نفر هم رویکرد دو و یک گروه هم رویکرد سه را انجام دهند که یک کار در هر سه محور انجام شده باشد و بعد حاصل کار را بسنجیم ببینیم چه مقدار میتواند ما را به فهم سوره برساند
دانشجو: رویکرد سوم بر اساس آن حدیثی بود که سوره توحید ... چه شبهاتی در ذهنشان است بر اساس آن وارد بحث شدیم الان اینجا میبینیم که واژه دین اینجا آمده. میخواهم بگویم که اینجا این را میشود مطرح کرد؟ چون دین آمده بگوییم هر سوال و شبهاتی در مورد دین است را جمع و جور کنیم ببینیم این سوره میتواند پاسخگو باشد یا نه یا به صرف اینکه یک لطفی در سوره است آیا میتوانیم بگوییم شبهاتی که در سوره است پیرامون فضا را به دست آوریم یا خیر؟
اولا اینکه اشاره کردید روایت آمده بود فقط بحث آن روایت نیست بطور کلی هر کس به اندازه ای از قرآن هدایت میگیرد که به نیازش رسیده باشد به پرسش و سوالش رسیده باشد. مثلا قرآن برای سالکی که مراحلی را طی کرده و اوجی گرفته حرف هایی دارد ولی من که در آن مقام نیستم میتوانم این حرف ها را بفهمم. قرآن برای کسانی که در حوزه های مختلف دچار مشکل شده و سوال و مسئله دارند حرف دارد ولی من که هنوز در آن حوزه مشکلی پیدا نکردم سوالی ندارم این حرف نمیتوانم بگیرم. شاید بیان روایی کلیش این باشد که ... الشمس و القمر. شمس و قمر جریان دارند قرآن هم جریان دارد. شمس و قمر در هر زمانه ای مقداری که آن مردم میخواهند بهره ببرند و نیاز دارند ازش استفاده میکند قرآن هم همینطور است. آن روایت یک نکته است یک نمونه است برای این شیوه قرآن.
دانشجو: نه میخواهم بگویم کجا میتوانیم معیار داشته باشیم؟ مثلا در سوره ابی لهب در مورد برخورد ایشان با همسرش است ... یا مثلا همسرش این کار را کرده میتوانیم بگوییم اینجا برخورد زن و شوهر چه سوالات و شبهاتی است ...
... زن و شوهر نیست اصلا. نکته دوم که میخواستم بگویم اینجاست. که در این سوره فقط بحث دین نیست که چون کلمه دین آمده. 4 تا آیه مطرح شده بعد میفرماید که لکم دینکم ولی دینی. اگر ربطی بین دین و عبودیت بدانی با همین مقدار که از سوره میدانی من معبود شما را نمیپذیرم آنچه شما میپرستید من نمیپرستم و شما هم آنچه را من میپرستم نمیپرستید پس لکم دینکم ولی دین. این حداقل برداشت این است که ترجمه ساده اش این است که دو تا دین را جدا میکند میگوید دین شما مخصوص شما و دین من مخصوص من است این چیزی است که حاصل سوره است حالا حتی به حاصل سوره بودن هم توجه نکنیم یک آیه است که در سوره مطرح شده و میتواند روشنگر باشد که داستان چیست و آن رابطه است که رابطه بین دو دین است که این حوزه را پیش میآورد همانطور که در سوره توحید میبینید دارد از توحید صحبت میشود و در این سوره شبهاتی مطرح است این سوره چطوری میخواهد آنها را جواب دهد؟ پس فقط بواسطه کلمه دین نیست مثلا در سوره ابی لهب که میگویید اینطوری نیست که سوره دارد رابطه زن و شوهر یا همکاری زن و شوهر میپردازد که کجا همکاری کنند و کج همکاری نکند اینطوری چیزی از سوره کسی نمیفهمد. لذا نمیآییم بگوییم باید ببینیم در حوزه روابط زن و شوهر چه سوالاتی است بعد بیاییم به سوره نزدیک شویم ولی در این سوره بلحاظ نفی و اثباتی که در حوزه عبودیت اس و آخر که میفرماید لکم دینکم و لی دین این مسئله ارتباط با این حوزه حداقل به عنوان یک احتمال مطرح میشود ما هم گفتیم سه تا رویکرد گفتیم الزاما اینطوری نیست که هر سه اینجا به درد بخورد ولی به عنوان یک کار مطالعاتی میشود انجام داد و باید دید که حالا در این سوره چطوری جواب میدهد
دانشجو: رویکرد سوم ... شبهاتی که مطرح کرده اینطوری نمیشود مطرح کنیم که ... مختلف، یک رویکرد میتواند این باشد که ما با مشکلات و مسائل و پرسش های امروزی و آن حوزه که ... حوزه کفر و دین و عبودیت یا حوزه توحید در سوره ابی لهب فرض کنید بحث خسارت اگر بگویید در این حوزه ها ما چه پرسش و مسائل و مشکلاتی داریم؟ ... شبهه هم اسمش را نگذاریم
بله همین پرسش هاست منتهی ببینید تفاوتی است در عرصه هایی نمیگوییم چه پرسش هایی ما جدای از دین داریم. در عرصه هایی میبینیم اصلا خود دین آمده این توجه را دارد. مثلا بشر که دارد زندگی میکند در این زندگی شاید متوجه این بحث خسر و رشد نباشد که انگار من سرمایه ای دارم این سرمایه تعامل و معامله ای قرار میگیرد و در این معامله من دارم ضرر میکنم خود دین است که مطرح میکند آن وقت میبینید که حالا باید بفهمیم خسر کجا مطرح است از مفهوم خسر استفاده میکنید سرمایه ای باید باشد بازاری باشد بعد میروید در آن عرصه توضیح میدهید ولی یک جاهایی به این شکل است و البته این حرف درست است که ما میتوانیم خیلی از جاها پرسش هایی را مطرح کنیم که این پرسش ها برخاسته از نیازهای ما و جریان های اجتماعی ماست آن تاکیدی هم که کردم به آن روایت ... شمس و القمر به همین لحاظ بود. که در هر دوره ما نیازهایی داریم اما عمومیتش نمیدهیم که در هر سوره ای رفتیم باید اینطور رویکردی را داشته باشیم.
دانشجو: ... این چه موقعی به دست میید؟ بعد از اینکه کار تفصیلی میشود؟
نه نه. در همان سوره با یک مطالعه اولیه که سوره را داشتیم و تفاسیر را دیدیم کاملا مشخص بود آنجا چیزی که مطرح است یکی خسران و ثواب است که پیامدهایی دنبالش است تبت ... دنبالش میآید سیصلی نارا ... محور اصلیش ثواب بود لذا روشن بود ما آنجا باید به بحث ثواب و خسران بپردازیم. معمولا یک سوره یک مقدار مطالعه شود میشود به دست آورد البته نمیخواهم بگویم همینطوری میشود به دست آورد یک تمرین و مهارتی طبیعتا میخواهد نهایتش هم این شد من احتمال قوی میدهم این کلید باشد بر اساس این میروم اگر دیدم این جواب نداد ممکن است سراغ کلید دیگه ای بروم در بعضی سوره ها دیدیم تعدد واژه ها داشتیم مثل سوره نصر. اذا جاء نصر الله بحث نصر و تسبیح و حمد بود اینها بحث هایی بود که یک جهت هم این است مفاهیم به یک تعبیری درشت و کلی یا اساسی هستند در نگاه دینی. مثلا حمد و تسبیح خیلی جایگاه دارند هر جا میرویم این بحث تکبیر و تحلیل و تسبیح و تحمید را داریم 4 رکن مهمی که هستند
دانشجو: ... ظاهرا اهمیتش از آنها بیشتر است چون ...
بله در همان سوره بحث سوره بحثی است که در قرآن بخاطر اینکه حقیقت دین این است که گروهی دعوت میشوند به یک آیین و مسیری و بعد اینها میپذیرند وقتی پذیرفتند درگیری و تنازع ها و مشکلات شروع میشود بحث نصر مطرح میشود که نصر هم یک بحث اساسی است که در دین مطرح میشود. در این سوره هم باز یک بحث محوری که خود این واژه ها جدای از این بحث که نگاه کنید بحث کفر یک بحث محوری است در قرآن که نگاه میکنید بحث عبودیت و دین هم همینطور.
نظرات شما: نظر