سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نزدیک است که حکیم، پیامبر گردد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 

 

 

تطهیر با جاری قرآن

 

 

 

استاد: یعنی جمله را میگوید که فعلیه است یا اسمیه، یک برخورد ساده را داشتیم که وقتی میگویید ولا انتم عابدون ما اعبد یعنی شما ثابتید تغییری در شما اتفاق نخواهد افتاد. ثبوت دارید.

 

ولی اگر باب را باز بگذاریم که این ولا انتم عابدون، این اسناد دادن. این ها آیا وجه دیگری میتواند داشته باشد؟ جد اقل راه برای تامل کردن باز است.

 

یک بحث هم این بود که اگر پذیرفتیم ثبوت ببینیم چرا ثبوت؟ این ثبوت به کجا برمیخورد؟ چرا و لا انتم عابدون ما اعبد؟ علتش چیست؟ تحلیلش چیست؟

 

در سوره به این ها میشود اشاره هایی برایش پیدا کرد که علتش چیست.

 

دانشجو: 1:05:45

 

استاد: برداشت شما را من ندیدم.

 

دانشجو: یک نگاهی به سوره قبل داشتم و معیارهایی که قبلا گفته بودیم سعی کردیم دسته بندی کنیم 1:6:30

 

سئوال اولی که مطرح شد برای شروع سوره و جلسه قبل هم مطرح کردید شما اینکه چرا در این سوره پیامبر باید در برابر کفار موضع بگیرند و چرا خداوند موضع نگرفته است؟ آیا این نحوه شروع توسط خداوند نشانگر مقام قرب است یا اینکه این کلام برای ناامیدی از درخواستشان است.

 

استاد: وقتی صدر سئوال را عوض کردید دیگر ذیلش با این نمیخواند. وقتی این شد که چرا پیامبر باید در برابر کفار موضع بگیرد بقیه اش بهش میخورد؟

 

دانشجو: قسمت اولش نه ولی قسمت دومش بیشتر مدنظر ماست.

 

استاد: خب ببینید بعدش که اینطور شروع شده این ادامه قل است. قل اهمیت دارد که اینطور گفته اند. درحالیکه وقتی بگویید اینجا پیامبر باید موضع گیری کند، اگر توضیحی داشتید که چرا پیامبر باید موضع گیری کند. دیگر داستان تمام میوشد و دیگر این احتمال هم در رابطه اش مطرح نیست. این احتمال اهمیت مقول، احتمالی در پاسخ به سئوال شما که چرا پیامبر باید موضع گیری کند نیست.

 

دانشجو: سئوال دوم بحث از اینکه چرا برای ندای کافران از ندای یا ایها که ندای دور است استفاده نموده؟ میتوانست از ندای نزدیک استفاده کند. ایا در اینگونه ندا برای کفار تحقیر است؟ یا برای دور بودن این ها از حقیقت است؟

 

استاد: البته تحقیر را از ایها به دست نمی آورند.

 

دانشجو: یکی از تفاسیر این احتمال را داده بود که اینکه از ندای دور استفاده کرده این است که خدا میخواهد با این تعبیر کفار را تحقیر کند.

 

استاد: یک بحثی داشتیم که وقتی سوالی را مطرح بکنید که کمک بکند ابهامی را رفع بکند الان «ایها» نهایت چیزی که شما بخواهید بهش برسید ،اولا ایها غالب است ادات غالب برای ندا است ،وقتی خداوند مثلا می گوید «یا أیها المومنون»یا «یا أیها النبی » این ادات قالب «أی »یا« أء»وقتی کسی بخواهد خیلی نزدیک یعنی فاصله نزدیک باشد یا قربی مطرح باشد اینجوری به کار برده می شود .

 

دانشجو: 1:10:25

 

استاد: بله آنوقت این «أی»هم در جایی به کار می برند که در واقع الف لام دارد که ایشان گفتند که دیگر آنجا نا چارید بری این رابطه این دوتا «أی»را بیاورند .این پس یک پالایشی هم روی سوالاتتان قبلا در سوره های قبلا هم گفت وگو کردیم،سوال ها را باید یک پالایش بکنید ،سوال هایی که کلیدی اند ،سوال هایی که می توانند یک کمکی بکند جهت بدهند به فکر ما،یک تأملی بکنیم با آن تأمل به نکاتی برسیم ،خیلی دنبال تکثیر سوال هم که نیستیم ،که بیاییم حالا هی زیاد کنیم سوال هارا، ما اتفاقا باید دنبال این باشیم که هرچه می شود سوالات را پالایش کنیم سوالات مهم تر واصلی تر را مورد بررسی قرار دهیم ،اگر این سوال حالا اگراینجور مطرح بشود، بحث خطاب مطرح بشود نه این که چرا «أی» بحث این که چرا پیامبر باید این گونه با خطاب حرف بزند ،چون پیامبر  وقتی مأمور می شد تعیین موضعی بکند با کفار می تواند مثلا خطاب به مومنان در رابطه با کفارحرف بزند ،میتواند که بیان جوری بیاید که مثلا خطاب به کسی نباشد فقط این رابطه با کفار واین که هیچ رابطه ای نیست وعبودیت ها ازهم بریده است ،این را بیان بکند،میتواند بیاید خطاب کند چرا این موضع گیری به این شکل است که «یا أیها الکافرون»باید بیاید با خطاب برخورد کند با آنها .

 

این جای بحث دارد این بحثی نیست که بگوییم دور و نزدیک واین چیزها،ولی در نوع برخورد تحلیل دارد مثلا یک وقت می تواند نشانه ی مثلا قدرت باشد چیز دیگری باشد ،این جای تأملی دارد ،البته حالا در این که جزو سوالات اصلی است جای تأمل دارد ولی همی سوال ایشان را می شود در این قالب هم آورد ومطرح کرد .

 

دانشجو: یک سوالی هم مطرح شده بود این که چرا به جای تعدیل «الکافر»می توانست بگوید مثلا«الذین کفروا»،چه تفاوتی هست در این تعدیل ها ؟آیا به خاطر ثباتی که در درون کفر این افراد هست چنین تعبیری آمده و«الذین کفروا»یعنی یک درگیری داشتن واحتمالی که در این سوال آمده است؟

 

چون با اسم فاعل ذکر شده است .

 

استاد: باز جزو سوالاتی هست که باید بهش توجه داشته باشیم نکته ش هم درذهن ما باشد در کار تفسیر ایمان ،ولی سوال این نیست که حالا مثلا من بخواهم لااقل د رنگاه اول حالا ممکن است یک کسی  تأمل بیشتری بکند بگوید نه از این جهت می شود ...که آن وقت باید یک جوری این تأملش را هم در سوالش منعکس کند که متوجه بشویم ازاین جهت ،کلیدی است .سوال این نیست که در نگاه اول بگوید بله این سوال اگر باز بشود یک تأمل رویش بکنیم یک چیز هایی ر برای ما باز م یکند ،نکته ای که شما اینجا می خواهید بگویید تفاوت «ألذین»است با این جور چیزها که می گویید «ألذین »قبلا هم اشاره شده است که یک انتقال را بیشتر رویش تأکید می کند ولی «الکافرون»شکل گرفتن وثبات را دارد ازش گفت وگو می کند ،یک بار معنایی این جوری با خودش دارد ،یک نکاتی است که در تحلیل سوره وتفسیر حتما باید مد نظرما باشد ولی در مرحله ی سوال ما باید بیاییم به سمت سوال هایی که تفکر وتأمل در آنها کمک بکند که سوره باز بشود.

 

این جا اشاره بکنم قبلا هم این بحث شده است آن چیزی که بیشتر در را باز می کند برای فهم سوره، آن قسمت آخر است یعنی این سوالات ترکیبی و سوالات اعتقادی در فضای بعدی که فضای سوره است معلوم میشود حتی مثلا سوالات دقیقی هم که مطرح می کنیم وجواب هارا که ممکن است ازمنابعی مثل محاوراتمان ازمنابعی مثل استعمالاتمان از بررسی ترکیبات مختلف به دست میاوریم این ها در آن فضا بیشترفهمیده می شوند مگر یا باز بی جواب می ماندندیا در حد یک جوابی که نمی توانیم بازش کنیم.

 

دانشجو: این سوال «الذین کافروا»و«کافرون»هم دوجور می شود مطرح کرد یعنی  یک موقع سوال ادبی داریم ،فرق این سیاقت با این چه است؟ یک موقع هم سوال هم این است که1:15:07

 

می دانیم ولی چرا این را استعمال کرده است

 

استاد: این هم سوال ترکیبی وچینشی است،سوال چینشی یعنی این که ساختار وترکیب هایی که در جمله به کار برده شده است،ترکیب که می گویم منظورم ترکیب نحوی نیست ،چینش وساختاری که درجملات به کار برده شده است با دوملاک،یک خروج ازروند طبیعی اگر داشته باشد چرا،واگر همین روال هم هست ولی معادل ها دارد ،شکل های مختلفی دارد ،چرا به جای آن شکل این بکار برده شده است ؟حالا اگر این جا بگوییم روند طبیعی این بود که بگوییم«یا أیها الذین کفروا»است می گوییم چرا نگفت؟چرا گفت الکافرو؟این خروج ازروند طبیعی است اگر میبینیم نه خروج از روند طبیعی نیست ،روند طبیعی اش می تواند« یا أیها الکافرون» باشد می تواند یا «أیها الذین کفروا»باشد ولی بحث این است چرااین انتخاب شده است اینجا دوجهت مطرح است یک جهت این که آیا این سوال همین نکته ادبی که الان بهش رسیدیم باب دیگری را برای  ما باز می کند، اگر باز می کند باید یک جوری درآن سوال  تضمین اش بکنیم که در آن سوال معلوم بشود ما چه جهتی راداریم بهش توجه می کنیم والافقط همین که باشد  «یاأیها الذین»با «أیها الکافرون »تفاوتی که درش داریم این است  که این یکی یک تحمیلی را دارد می گویدو این یکی یک شکل گرفتنی را

 

دانشجو: این سوال جایش اینجا نیست،این بحث ادبی همانطور که شما اعراب را آن جا حل می کنید

 

استاد: نه این جزو سوالات ترکیبی وچینشی ما است ولی چون هم جواب گرفته است وهم کلیدی نیست ازش می گذریم ببینید سوال هایی که مثلا سوال ترکیبی در این است که می گوید مثلا که «الکافرون» این جا موقعیت اش چی است؟ ولی وقتی می اید سراغ تفاوت ها درد تفاوت ها که می توانست در ترکیب بیاید اینجا دیگر بحث چینش است

 

دانشجو: یعنی دوجور میشود مطرح کرد که شما یک موقع سوالتان این است چرا باتوجه به این که« الذین کفروا» و«الکافرون» دو امکان درواقع ترکیبی برای ما ایجاد می کند ،چرا این انتخاب شده است به جای آن؟این بااین فرق داردکه میگوییم فرق این دوتا باهم چی است؟

 

استاد: نه،چرا ...جواب اولیه شان فرق است.

 

دانشجو: فرق دارد این که جواب نمی گیردوقتی...خب فرق داشته باشد،چرا حالا آن انتخاب شده است؟

 

استاد: خب جواب اول وساده اش این است :به دلیل این تفاوت این انتخاب شده است ،یعنی مخاطب کسانی بوده اند که به یک ثباتی رسیده اند

 

دانشجو: این اضافه است دیگر، این که می فرمایید مخاطب، این برگشت به همان نکته ی ادبی است.

 

استاد: تطبیق همان نکته ادبی است. این سئوال، سئوال چینشی هست چرایی به کار بردن. ولی به دلیل یک لزوم جوابش که ما حتما باید بهش توجه داشته باشیم و کلیدی نبودنش میگوییم پالایشش کنید اینجا نیاورید.

 

در جاهای دیگر از این استفاده کردیم منتها یک وقت هایی اول سئوال است چون به تدریج که کار تفسیر میرود جلو بعضی از سئوالها دیگر کنار میروند چرا چون جواب گرفته اند. مثلا ببینید در سوره بقره داریم که (ها انتم اولاء) این اولش یک سئوال که یعنی چه؟ ولی وقتی در سوره بقره این را گفتگو کردیم و به جوابش رسیدیم و ازش استفاده کردیم دیگر از این به بعد این سئوال را نمیکنیم چون جوابش برایمان معلوم است. ولی ازش استفاده خواهیم کرد. یک بخشی از سئوال های ما اینطوری اند که بخاطر جواب گرفتن و روشن شدن از پاسخشان استفاده خواهیم کرد و.

 

دانشجو: شما چرا سئوالهای ترکیبی یا بلاغی را از آنها جدا کردید؟ فقط بخاطر اینکه آنها روشنند؟ چون سئوالهای پیچیده ای هست ولی اینجا بحث ادبی است. با فراغت از آنها باید اینجا بیاییم یعنی ...

 

استاد: بخشی از سئوال های چینشی ما ادبیات جواب میدهد ادبیات یعنی صرف نحو معانی بیان و 1:19:22

 

سئوالهای چینشی ما هستند ولی با وجود آنها جواب میدهند. پس چون جوابشان آنجا هست این دیگر سئوال چینشی نیست؟

 

دانشجو: فقط با ادبیات صرف شما چطور میخواهید این را جو.اب بدهید که ...

 

استاد: با ادبیات صرف ادبیات را میاورند تطبیق میدهند.

 

دانشجو: همین را میخواهم عرض کنم

 

استاد: تطبیق که دیگر کار جدیدی نیست که درش سئوال مطرح بشود. من با نکته ادبی جواب سئوالم را میدهم چطوری؟ با تطبیق. یعنی میگویم اینجا به دلیل اینکه مخاطب کسانی بودند که در کفر استمرار داشته اند و هرچه باهاشان رفتند تغییری نکردند. الکافر 1:19:56

 

دانشجو: از کجا متوجه شدید که اینها مخاطب هستند؟

 

استاد: از همین ترکیبی که به کار برده این بیان این را نتیجه میدهد. یعنی این که به جای الذین این را به کار برده این را نشان میدهد. مثل اینکه شما بگویید که وقتی جمله اسمیه به کار برده نشان میدهد، میگویید ثبوت را از کجا آورده اید؟ میگوییم از همین جمله اسمیه. حالا ممکن است قرائنی از جاهای دیگر هم باشد. قرائن خارجی که اصلا از کل فهم قرانی مان داریم. یا از آیات دیگر به طور خاص داریم آن قرائن هم به ما کمک میکنند..

 

دانشجو: سوال بعد اینکه چرا از معبود کفار تعبیر ما آورده؟ درحالیکه امکان استفاده از من نیز بود. 1:20:50

 

استاد: این را گفتگو کردیم. من فکر میکنم الان یک مشکلی که ما در طرح سئوال ها داریم این است که بیشتر متاثر از تفاسیریم یعنی نگاه میکنیم در تفسیرها که خوانیدم چه چیزهایی محل بحث بوده، ذهنمان تحت تاثیر آنهاست. و سئوال مطرح میکنیم. ما از تفاسیر باید جدا بشویم و با سوره مانوس بشویم تمام این سوره در ذهنمان باشد. من سئوالهای شما که میبینم آن رنگ تاثیر تفاسیر هست. نکات را رویش فکر کنیم ببینیم این جایی که محل تامل است را مشود ازش سئوالی به دست آورد یا نه؟ و این سئوال را در چه قالبی مطرح کنیم؟

 

دانشجو: 1:22:45

 

استاد:چرا این آفتش است. ولی این بحث ها این را دارد یعنی اینکه یک مقدار هم تفسیر را ببینیم با یک ذهن خالی هستیم.

 

تفاسیر یک کار اساسی میکنند و تقریبا حرفهایی که در رابطه با سوره هست و اطلاعاتی را که در رابطه با سوره هست را در اختیار ما میگذارند. ولی یک کاری هم که میکنند این است نقاطی که محل تامل بوده ذهن مارا با آن درگیر میکنند از آن جا آفت میشود. اگر ما اطلاعات را نداشته باشیم و همینطور با سوره مواجه بشویم مشکل بوجود میاید. ساده ترین چیزها را هم زیر سئوال میبریم. بیش از اینی که در فضای تفسیری تفاسیر فکر کردیم بیایم در سوره فکر کنیم این هم با آن اشاره ای که در جلسه قبلی کردم. یک مراجعه ای بکنیم به سوره های قبلی ببینیم چطور طرح کرده. مثلا ببینیم در سوره بقره در مقاطع مختلف چطوری سئوال طرح کرده. این ها یک تلنگرهای در ذهن میزند بیاییم نگاه کنیم این سوره کجاهایش سئوال دارد؟

وصل الله علی محمد و اله الطاهرین...  





  • کلمات کلیدی :

  • ::: چهارشنبه 94/11/7 ::: ساعت 10:42 صبح :::   توسط علی کاظمی 
    نظرات شما: نظر