مراحل دعوت پیامبر ص و مراحل رویارویی کفار با آن حضرت
این نوشتار حاصل جمعبندی و تحلیل مطالب چهار مقاله[1] مرتبط با این موضوع است.
مراحل دعوت پیامبر به دو قسمت کلی قبل و بعد از هجرت تقسیم میشود؛ دعوت پیامبرص قبل از هجرت نیز به سه مرحلهی دعوت پنهانی و فردی، دعوت خویشان و دعوت عمومی تقسیم میشود.
با توجه به این که احتمال نزول سوره کافرون در مکه بیشتر، و احتمال مدنی بودن آن بسیار کم است، به بررسی این رویارویی در مکه و قبل از هجرت میپردازیم.
عمدهی برخورد کفار با دعوت آن حضرت پس از علنی شدن دعوت رخ داد؛ با توجه به این که دعوت پیامبر با منافع آنان تقابل جدی داشت، از همان روزهای ابتدایی دعوت علنی مخالفتها و دشمنیهایشان را آشکار کردند. پشتوانه قدرتی که پیامبر داشتند (بواسطه شخص ابوطالب و حمایت بنیهاشم از ایشان، در گام نخست مانع برخورد جدی و تعرض به ایشان میشد؛ این مسئله کفار قریش را بر آن داشت که به اشکال مختلفی در 4 مرحله با دعوت پیامبرص مقابله نمایند؛ در ادامه به مراحل اقدامات مشرکین اشاره میشود:
1. تلاش برای انزوای اجتماعی پیامبرص و نابودی پشتوانههای او
تلاش کفار قریش برای منزوی کردن پیامبر به هدف جلوگیری از گسترش دعوت او و فراهم نمودن امکان مقابله مستقیم با ایشان بود. اقدامات آنان در این مرحله (حدود سالهای 3تا5 بعثت) به سه شکل ذیل بوده است:
مذاکره با ابوطالب
طبق نقلهای تاریخی این مذاکره در دو نوبت صورت گرفت. در دفعه اول جناب ابوطالب (ره) با جوابی نغز آنان را بازگرداند و بار دوم نیز به نتیجهای نرسید. پیشنهاد کفار در مراجعه دوم به ابوطالب جایگزینی پسری بهجای پیامبر برای او و در نهایت تهدید ایشان بود.
تمسخر پیامبر
عملکرد دیگر کفار قریش مسخره کردن پیامبر اکرم (ص) بود. آنان پیروی محرومان و دعوت به نعمتهای بهشت و ... را مورد تمسخر قرار میدادند. خداوند حکیم نیز پیامبر خود را در برابر این جهالت دشمنان دلداری میدادند[2].
بعضی نقل کردند که پیشنهاد پرستش خدای یکدیگر در راستای سیاست تمسخر بوده است.
از نظر برخی مورخان، ارائه پیشنهاد «پرستش خدای یکدیگر» با برنامه ای از پیش طراحی شده و در راستای سیاست استهزای پیامبر(ص) بود.[3] البته این تحلیل برخی از مورخان است و نقل و نص تاریخی ندارد.
تهمت به پیامبر
کفار قریش علاوه بر تمسخر، راهکار برچسب زدن را در پیش گرفتند. برخی از تهمتهای آنان عبارت است از جنون، جنزده و ... . این کار آنان به صورت پراکنده صورت میگرفت تا این که قبل حج در جلسه خود به صورت هماهنگ روی تهمت سحر تمرکز کردند.
2. تلاش برای ایجاد انحراف در اهداف و جهتگیری پیامبر(نفوذ)
قریش پس از بینتیجه بودن اقدامات خود در انزوای اجتماعی پیامبر(ص)، تلاش کرد تا با نفوذ در حرکت پیامبر، به اهداف خود برسد و این حرکت و گفتمان جدید را در خود فضای حاکمیت خود حل نماید. آنان تلاش کردند تا با دادن وعدهی ثروت و قدرت و نیز پیشنهاد همراهی با پیامبر به شرط همراهی متقابل حضرت با آنان در پرستش بتها، درحرکت بالنده اسلام انحرافی از درون ایجاد نمایند.
طبری چنین نقل میکند:
ابنعباس گوید: سران قوم فراهم آمدند و به پیامبر وعده دادند که مالى بدو دهند چنانکه توانگرترین مرد مکه شود و هر که را خواهد به زنى او دهند، گفتند: «اى محمد! این چیزها از آن تو باشد که خدایان ما را ناسزا نگویى و به بدى یاد نکنى و اگر این را نمىپذیرى، چیزى دیگر به تو عرضه مىکنیم که به صلاح ما و تو باشد.» پیامبر خدا گفت: «آن چیست؟» گفتند: «یک سال تو خدایان ما، لات و عزى را بپرست، ما نیز یک سال خداى تو را پرستش مىکنیم» پیامبر گفت:...»[4].
با توجه به این گزارش تاریخی، این احتمال که پیشنهاد پرستش خدایان یکدیگر در راستای پروژه نفوذ و ایجاد تغییر جهت و انحراف از دعوت در پیامبر باشد قویتر است. دلیل این مطلب این است که مشرکان در موضع پیشنهاد جدی مال و مقام بودند و احتمال این که بلافاصله بعد از آن به استهزاء پیامبر بپردازند بسیار ضعیف است. این مطلب نیز که بعضی این پیشنهاد را امری اتفاقی دانستهاند به نظر پایهای ندارد. در نتیجه پیشنهاد کفار را در راستای ایجاد انحراف در پیامبر و نفوذ به قلب دعوت مخالفین خود میدانیم. این نحوه عملکرد از سوی هر دشمنی، زمانی رخ میدهد که سه شرط موجود باشد:
- طرف مقابل از جهت قدرت و جایگاه اجتماعی به قدری رشد یافته باشد که قابل اعتنا بوده، و به راحتی نتوان آن را به حاشیه راند. در غیر این صورت، باج دادن و پیشنهاد همراهی و همکاری در مقابل دشمن ضعیف منطقی نخواهد بود.
- دعوت طرف مقابل با اصل حاکمیت دشمن در تضاد باشد.
- کوتاه آمدن طرف مقابل و همراهی او باعث غلبه جبهه دشمن شود.
از میزان پیشنهاد دشمن نیز میتوان به عمق خطری که احساس میکند و نیز نگاه او به استحکام طرف مقابل خود پی برد. آنان از طرفی ریاست بر کل مکه و بالاترین ثروت را پیشنهاد کردند و از طرفی کوتاه آمدن از پرستش بیقید و شرط خدایان خود و رها کردن احتراز از خدای پیامبر را پیشنهاد دادند؛ در واقع چیزی را پیشنهاد دادند که بالاتر از آن نداشتند و این حاکی از استحکام پیامبر و قوت موضع اوست.
شیوهی پیامبر در برخورد با این پیشنهاد مخالفین در چنین فضایی دوری از کوچکترین مداهنه و کوتاه آمدن و همراهی است. او مامور میشود تا با نحوهای از بیان به آنان بفهماند که حتی فکر همراهی پیامبر را از سر خود بیرون کنند.
3. مقابله فرهنگی با پیامبر(جنگ نرم)
دشمنان پیامبر پس از ناامیدی از ایجاد انحراف در دعوت پیامبر و همراه کردن او با خود و حل کردن او در فضای حاکم به مقابله فرهنگی روی آوردند. آنان جنگی فرهنگی را در سه زمینه آغاز نمودند:
- درخواست معجزات مختلف و متعدد و ناتمام از جمله تقاضای جابجایی کوههای مکه و هموار کردن زمین آن و ... .
- مقابله علمی با کمک یهودیان شبه جزیره و طرح سوالات مختلف برای به زانو درآوردن حضرت.
- مقابله با دعوت ایشان از طریق نقل داستان اساطیر ایران و ... .
4. مقابله خشن و سلبی (جنگ سخت)
پس از ناموفق بودن سه مرحله بالا، دشمن تصمیم گرفت تا به صورت خشن وارد مبارزه با دعوت پیامبر شود؛ آنان تا زمان حضور پیامبر در مکه در سه مرحله دست به اقدامات خشنی زدند که سومین آن منجر به هجرت پیامبراکرم ص به مدینه شد. سه اقدام آنان عبارت است از:
الف) فشار خشونت آمیز و شکنجه ضعیفان
در این مرحله شروع کردند به شکنجه اطرافیان پیامبر، مخصوصا بردگان و کسانی که از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار نبودند. خود پیامبر نیز از این خشونت و تحقیر بینصیب نماند ولی شخصیتی چون حمزه در دفاع از او کاری کرد که این برخورد با پیامبر تکرار نشد.
بیش از هشتاد نفر از مسلمانان برای نجات از این فشارها در سال پنجم بعثت در دو نوبت به حبشه مهاجرت نمودند.
ب) فشار اقتصادی
پس از اینکه قریش از شکنجه مسلمین بهرهای نبرد و از بازگرداندن مهاجرین به حبشه عاجز شد اقدام به محاصره اقتصادی مسلمین نمود و آنان را تا سه سال یعنی تا سال دهم بعثت در شعب ابی طالب محصور نمود.
ج) اقدام به قتل
پس از آنکه با معجزه الهی مسلمین از فشار اقتصادی رهیدند؛ پیامبراکرم ص در سال یازدهم بعثت برای تبلیغ به طائف رفتند. ایشان در بازگشت به مکه رویکرد تبلیغی خود را تغییر دادند و بیشتر متوجه مردم بیرون مکه شدند. هرچند قبل از این نیز افرادی از قبایل دیگر به اسلام دعوتمی شدند - مانند ابوذر غفاری که پس از پذیرش آیین اسلام، جهت هدایت قبیله خود به میان آنها رفت و بسیاری از آنان را مسلمان نمود- ولی بیشتر تبلیغ پیامبر متوجه قریش بود و دعوت دیگران به صورت جنبی انجام میگرفت. پس از سفر طائف ، دعوت سایر قبایل به صورت گسترده و جدی شروع شد. در موسم حج که قبایل دیگر به مکه روی می آورند، به اسلام دعوت میشدند. اولین پیمان پیامبر موسوم به پیمان عقبه[5] که زمینه ساز هجرت به یثرب شد در این برهه در سال دوازده بعثت بسته شد.
وقتی مشرکین ناکامی خود و رشد روزافزون پیامبر را دیدند و از ارتباطهای او با خارج مکه باخبر شدند تصمیم گرفتد کار را یکسره کرده و پیامبر را بکشند. این نقشه وناکامی آن با فداکاری علی ع و هجرت پیامبر به مدینه، پایان تلاشهای مشرکین مکه در 13 سال قبل از هجرت بود.
منابع برای تحقیق بیشتر:
1. پایان نامه رفتار پیامبر با مشرکان و اهل کتاب.
http://ahlebeitpedia.com/thesis/2013
2. دانشنامه سیره پیامبر نشر دارالحدیث.
http://www.qhu.ac.ir/?fkeyid=&siteid=2&fkeyid=&siteid=2&pageid=270&newsview=359
[1] - مقاله ای از تفسیر موضوعی پرتو قرآن آیهالله مکارم،
http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=254739&typeinfo=25&catid=22857
و مقاله ای از مرکز پژوهشهای صدا و سیما
http://www.irc.ir/article/index/show/+758/type/article
و مقاله ای با عنوان شرایط تاریخی نزول سوره کافرون در مکه
http://www.shiastudies.net/article/farsi/Article.php?id=7427
و مقاله روشهای تبلیغی پیامبر ص جناب آقای حسینی بلخابی.
http://rasoolnoor.com/modules.php?name=Maghaleh&pa=showpage2&pid=1024
[2] (فاصدع بما تومر و اعرض عن المشرکین انا کفیناک المستهزئین)
[3] - مقالهی «شرایط تاریخی نزول سوره کافرون در مکه» به نقل از « سیرترسولالله،ج1،ص353؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج4، ص 887».
[4] - مقالهی «شرایط تاریخی نزول سوره کافرون در مکه» به نقل از «أنسابالأشراف،ج1، ص151؛ تاریخ طبری،ج3، صص879 و 880».
[5] - پیمان عقبه نخستین پیمانی است که محمد در شبانگاه سیزدهم ذیحجه سال دوازدهم بعثت با جمعی از اهالی یثرب که از قبایل اوس و خزرج بودند بست. در این دیدار که در بلندای عقبه در دامنهکوه منا صورت گرفت هفتاد و پنج زن و مرد یثربی با پیامبر اسلام عهد بستند که همانطور که از همسر و فرزندانشان حمایت می کنند محمد و دین اسلام را مورد حمایت قرار دهند. سایت ویکی پدیا به نقل از: تاریخ تحلیلی صدر اسلام، محمد نصیری، تدوین نهاد نمایندگی مقام رهبری در دانشگاهها، انتشارات دفتر نشر معارف.
نظرات شما: نظر