سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کشت در دشت هموار می روید و نه درسنگلاخ ؛ همین گونه حکمت در دل فروتن آباد و بارور می شود، نه در دل متکبّر سرکش . [امام کاظم علیه السلام]
 

 

 

تطهیر با جاری قرآن

 

فضای سوره:

 

نکات قابل تامل:(در برخورد هدف، طرف، شرایط ملاک هست. )

 

  1. ایا کافرین نسبت به همه مصادیق کافر است؟ یا مخاطب سردمداران کفر بودند که تاثیر زیادی در اجتماع داشتند و نگاه و توجه مردم به برخورد سردمداران ایمان و  کفر با هم بوده است. آنها چه روحیه و چه موانعی برای هدایت داشتند که این چنین برخورد می شود؟

  2. وضعیت حضرت رسول در چه موقعیتی بوده است که این چنین سخن می گوید؟ چرا که ما صلح حدیبیه هم داریم و برخوردهای پیامبر با کفار متفاوت است. این برخورد نسبتش با آن برخوردها چیست؟

  3. این محکم سخن گفتن و مرزبندی برای چه نوع برخورد با کفار است؟

  4. ایا این سوره برای درخواست کفار نسبت به حضرت رسول بیان شده است؟

 


سورة الکافرون‏ من تفسیر البرهان(مباحثه با آقای مهدوی و ناجی)

فضلها

 

11955/ [1]- محمد بن یعقوب: عن أبی علی الأشعری، عن محمد بن عبد الجبار، عن صفوان بن یحیى، عن یعقوب بن شعیب، عن أبی عبد الله (علیه السلام)، قال: «کان [أبی (صلوات الله علیه)] یقول: « (قل هو الله أحد) ثلث القرآن، و (قل یأیها الکافرون) ربع القرآن».

 

آثار قرائت

 

11956/ [2]- و عنه: عن عدة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد، عن إسماعیل بن مهران، عن صفوان بن یحیى، عن عبد الله بن سنان، عن أبی عبد الله (علیه السلام) أنه قال: «من قرأ إذا أوى إلى فراشه (قل یأیها الکافرون) و (قل هو الله أحد) کتب الله عز و جل له براءة من الشرک».

 

این سوره اعلان برائت است. معنای برائت: التباعد من الشی‏ء و مزایلته.   برائت نوعی مرزبندی است. زمانی است که در طرف مقابل نقصی می بینم و در شناخت و احساس و رفتار نسبت به آن متنفرم و اظهار برائت می کنم. همچنین زمانی است که احساس می کنم هیچ ارتباطی بین من و او نیست.

 

11957/ [3]- ابن بابویه: باسناده، عن الحسن، عن الحسین بن أبی العلاء، عن أبی عبد الله (علیه السلام)، قال: «من قرأ (قل یأیها الکافرون) و (قل هو الله أحد) فی فریضة من الفرائض غفر له و لوالدیه و ما ولد، و إن کان شقیا محی من دیوان الأشقیاء، و أثبت فی دیوان السعداء، و أحیاه الله تعالى سعیدا، و أماته شهیدا، و بعثه شهیدا».

 

11958/ [4]- الطبرسی: عن شعیب الحداد، عن أبی عبد الله (علیه السلام)، قال: «کان أبی یقول: (قل یأیها الکافرون) ربع القرآن، و کان إذا فرغ منها قال: أعبد الله وحده، أعبد الله وحده».

 

در بیان فضل معمولا همراه با سوره توحید است که می توان این چنین توضیح داد که: توحید در سوره قل هو الله احد، توحید در نظر و اندیشه است و در این سوره نوع توحید را در رفتار و عملکرد بیان می کند که نوعی خط کشی و مرز بندی با معبودهای دیگر است. و این دو کنار همدیگر مکمل همدیگر در وجود انسان است. و در زندگی، مرگ و پس از مرگ انسان اثر گذار است.

 

11959/ [5]- و عن هشام بن سالم، عن أبی عبد الله (علیه السلام)، قال: «إذا قلت: لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ فقل:و لکنی أعبد الله مخلصا له دینی، فإذا فرغت منها، فقل: دینی الإسلام ثلاث مرات».

 

مرزبندی و فاصله ها را کاملا حفظ کردن است.

 

11960/ [6]- و من (خواص القرآن): روی عن النبی (صلى الله علیه و آله) أنه قال: «من قرأ هذه السورة أعطاه الله تعالى من الأجر کأنما قرأ ربع القرآن، و تباعدت عنه مؤذیة الشیطان، و نجاه الله تعالى من فزع یوم القیامة، و من قرأها عند منامه، لم یتعرض إلیه شی‏ء فی منامه، فعلموها صبیانکم عند النوم، و من قرأها عند طلوع الشمس عشر مرات، و دعا بما أراد من الدنیا و الآخرة استجاب الله له ما لم یکن معصیة یفعلها».

 

تباعدت عنه موذیه الشیطان: در ارتباطات معمولا برائتمان ضعیف است و زمینه برای این فراهم است که دست از دین برداریم و بگوییم می شود جمع کرد بین این حرف و حرف مقابل و شیطان وسوسه و اذیت دارد و با این سوره مرزها را محکم بیان کردن است و مانع اذیت و وسوسه شیطان می شود.

 

منام: قبل از خواب یک دور فضای اعتقادات مرور می شود و متذکر به این مطلب که حاکم و معبود من کیست را مرور می کنم. که رها و ول خواب نروم.

 

نجاه الله:  شرک، ترس و دو گانگی می آورد و توحید  دژ محکم است و همیشه نجات را به دنبال می آورد.

 

11961/ [7]- و قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): «من قرأها تباعدت عنه مؤذیة الشیطان، و نجاه الله من فزع یوم القیامة، و من قرأها عند النوم لم یعرض له شی‏ء فی منامه و کان محروسا، فعلموها أولادکم، و من قرأها عند طلوع الشمس عشر مرات، و دعا الله، استجاب له ما لم یکن فی معصیة».

 

11962/ [8]- الطبرسی: روى داود بن الحصین، عن أبی عبد الله (علیه السلام)، قال: «إذا قلت: قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ فقل: یا أیها «1» الکافرون و إذا قلت: لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ، فقل: أعبد الله وحده، و إذا قلت: لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ فقل: ربی الله، و دینی الإسلام».

 

شان نزول

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ- إلى قوله تعالى- لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ [1- 6]

 

11963/ [1]- علی بن إبراهیم، قال: حدثنی أبی، عن محمد بن أبی عمیر، قال: سأل أبو شاکر أبا جعفر الأحول، عن قول الله عز و جل: قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ فهل یتکلم الحکیم بمثل هذا القول و یکرره مرة بعد مرة؟ فلم یکن عند أبی جعفر الأحول فی ذلک جواب، فدخل المدینة، فسأل أبا عبد الله (علیه السلام) عن ذلک، فقال: «کان سبب نزولها و تکرارها أن قریشا قالت لرسول الله (صلى الله علیه و آله): تعبد آلهتنا سنة، و نعبد إلهک سنة، و تعبد آلهتنا سنة، و نعبد إلهک سنة، فأجابهم الله بمثل ما قالوا، فقال فیما قالوا: تعبد آلهتنا سنة: قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ، و فیما قالوا: نعبد إلهک سنة: وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ و فیما قالوا: تعبد آلهتنا سنة: وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ و فیما قالوا: نعبدک إلهک سنة: وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ». قال: فرجع أبو جعفر الأحول إلى أبی شاکر فأخبره بذلک، فقال أبو شاکر: هذا حملته الإبل من الحجاز، و کان أبو عبد الله (علیه السلام) إذا فرغ من قراءتها یقول: «دینی الإسلام» ثلاثا.

   





  • کلمات کلیدی :

  • ::: شنبه 94/10/19 ::: ساعت 11:18 صبح :::   توسط علی کاظمی 
    نظرات شما: نظر