بسم الله الرحمن الرحیم
معیارهای طرح سوال:
1. باید سوال کلیدی برای تفکر باشد پس باید به گونه ای طراحی شود که جهت فکری بدهد و سوال مبهم نباشد.
2. خروج از روال طبیعی در بیان و محتوا باشد.
3. طرح سوال همراه با بیان یک احتمالی باشد که در پاسخ به این سوال داده میشود.
4. در طرح سوال باید تحلیلی از دلیل طرح این سوال موجود باشد.
5. ادبیات طرح سوال نباید تکراری باشد و سعی شود در قالبهای متفاوتی ارائه شود.
طرح سوالات:
سوالات چینشی:
1. چرا در این سوره پیامبر باید در برابر کفار موضع بگیرد و چرا خود خداوند موضع نگرفته است؟ آیا این نحوه شروع از طرف خداوند نشان از اهمیتی در مقول قول دارد یا اینکه این کلام برای ناامیدی کفار از درخواستشان است؟
2. چرا برای ندای کافرون از ندای یا ایها که برای ندای دور است استفاده فرموده و از ندای نزدیک مانند یا و ای استفاده نفرموده؟ آیا در اینگونه ندا برای کفار تحقیر است یا برای بیان دور بودن آنها از حقیقت است؟
3. چرا الکافرون فرمود و با تعبیر الذین کفروا مطرح نشد؟ آیا به خاطر ثبوت مخاطبین پیامبر در کفر اینگونه آمده است؟
4. چرا از معبود تعبیر به (ما) آورده است در حالی که امکان استفاده از (من) نیز بود؟ آیا در آوردن لفظ ما ابهام انگیز بودن خدا و اعتقادات کافران نهفته است؟
5. چرا در نفی عبادت پیامبر نسبت به معبودهای آنان، دو نوع تعبیر اسمیه و فعلیه آمده است؟(لا اناعابد، لا اعبد) اما در مورد نفی عباد کفار نسبت به معبود پیامبر فقط جمله اسمیه (لا انتم عابدون ما اعبد) استعمال شده است؟ غیر از تفاوت در حدوث و ثبوت که تفاوت جمله اسمیه و فعلیه است نکته دیگری مانند مایوس کردن کفار از درخواستشان به پیامبر مقصود است؟
6. در آیه پایانی چرا تعبیر دین به کار رفته نه لکم الهکم ولی الهی؟ آیا این تعبیر نشان از اختلاف نظام فکری کفار با پیامبر دارد یا اختلاف فقط بر سر معبودهاست؟
سوالات ارتباطی:
1. ارتباط تعابیر مختلف آیات این سوره با هم و تکرار آنها چیست؟ آیا این تعابیر و تکرارها نشان از لجاجت کفار بر پوشاندن حق است؟
2. ارتباط آیه لکم دینکم و لی دین با آیات قبلش چیست؟ آیا بیان نتیجه است یا علاوه بر نتیجه غرضی دیگر مانند مایوس کردن کفار از همراه شدن پیامبر با آنان در کار است؟
3. بین کفر و عبودیت و دین چه ارتباطی هست؟ آیا لب دین عبودیت است؟
فضای سوره:
این سوره در چه فضایی و برای چه نوع مخاطبینی نازل شده که یک مطلب به چند تعبیر تکرار شده است؟
آیا این نشان از لجاجت مخاطب این سوره دارد؟ در چه مرحله از برخورد پیامبر با کفار چنین عمل کرده است؟
آیا در جایی که تمام حجت ها انجام شده بود و آنها بر کفر خویش پایدار بودند؟
تفسیر روایی البرهان:
در تفسیر البرهان فقط یک حدیث آن در شان نزول سوره کافرون و دلیل تکرار آیات آن آمده است که راوی از امام صادق پرسیده و حضرت در پاسخ تکرار خواسته کفار را بیان میکنند:
علی بن إبراهیم، قال: حدثنی أبی، عن محمد بن أبی عمیر، قال: سأل أبو شاکر أبا جعفر الأحول، عن قول الله عز و جل: قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ
فهل یتکلم الحکیم بمثل هذا القول و یکرره مرة بعد مرة؟ فلم یکن عند أبی جعفر الأحول فی ذلک جواب، فدخل المدینة،
فسأل أبا عبد الله (علیه السلام) عن ذلک، فقال:
«کان سبب نزولها و تکرارها أن قریشا قالت لرسول الله (صلى الله علیه و آله): تعبد آلهتنا سنة، و نعبد إلهک سنة، و تعبد آلهتنا سنة، و نعبد إلهک سنة،
فأجابهم الله بمثل ما قالوا،
ü فقال فیما قالوا: تعبد آلهتنا سنة: قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ،
ü و فیما قالوا: نعبد إلهک سنة: وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ
ü و فیما قالوا: تعبد آلهتنا سنة: وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ
ü و فیما قالوا: نعبدک إلهک سنة: وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ».
ü قال: فرجع أبو جعفر الأحول إلى أبی شاکر فأخبره بذلک، فقال أبو شاکر: هذا حملته الإبل من الحجاز،
و کان أبو عبد الله (علیه السلام) إذا فرغ من قراءتها یقول: «دینی الإسلام» ثلاثا.[1]
نظرات شما: نظر