سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با تحقّق اخلاص، دیدگان نور می گیرند . [امام علی علیه السلام]
 

 

 

تطهیر با جاری قرآن

معنای لغوی کفر و مصادیق آن[1]بر اساس فرمایش استاد که تفاوت معنا با مصادیق مشخص شود.
واژه «کفر» از نظر لغت‏ شناسان عرب یک معنای کلی دارد و آن "پوشاندن‏    "است.[2].[3]. [4]. معانی دیگر این واژه، مصداق‏هایی از همین معنای کلی می ‏باشند، از قبیل    :

 1.        کفر در برابر ایمان که به معنای پوشاندن و انکار حقایقی(که نفی و تعطیل هم معنا شده است[5].)، از قبیل خدا، قیامت، نبوت پیامبران، آیات نازل شده بر پیامبران و... است    .[6].[7].[8]

2.       کفران نعمت در برابر شکر نعمت، که به معنای نادیده گرفتن نعمت است    .[9].[10].

3.     کافر به معنای شب، که پرده سیاه [11]و ظلمت را بر همه اشیا می ‏افکند    .

4.     کفر به معنای کشاورزی، و کافر؛ یعنی کشاورز، که بذر را در زمین پنهان می ‏کند    .[12]

5.     کفر به معنای پوشیدن زره جنگی که سربازان بدن خویش را با آن می‏ پوشانند   .[13]

6.    کفر بکذا: تبرّأ منه. مصباح المنیر

7.    کفرته: سترته مصباح المنیر

8.    دریا و نهر عظیم:[14].[15]

9.    منطقه دوری که از انسانها پوشیده است و به آنجا نمی روند[16]

10.                      کفر اللّه عنه الذنب: محاه.مصباح المنیر

کافر مورد نظر در سوره کسی است که فهمیده خدا حق است و آگاهانه آن را انکار می کند و این شناخت و حق را می پوشاند. زیرا لغت کفر زمانی که به انسان نسبت داده می شود و در رابطه با خداوند است. در لغت[17] و در استعمال روایی[18]، جحود معنا شده است. جحود در لغت به معنای انکار مع العلم است. و کافر نسبت به خداو در مقابل ایمان به معنای جایی است که انسان حقانیت مطلبی را فهمیده است و سپس انکار می کند که معنای جحود چنین است.



[1] با کمک از نوشته "محمدحسن زمانى- طهارت اهل کتاب و مشرکان"

[2]أصل صحیح یدلّ على معنى واحد، و هو الستر و التغطیة،معجم مقاییس اللغه

[3](کَفَر) الشَّی‌ءَ إِذَا غَطَّاهُ وَ هُوَ أَصْلُ البَابِ مصباح المنیر

[4]مفردات ألفاظ القرآن؛ ص: 714الکُفْرُ فی اللّغة: ستر الشی‌ء،

[5](کَفَرَ) بِالصَّانِعِ نَفَاهُ وَ عَطَّلَ وَ هُوَ الدَّهرِىُّ و المُلحِدُ وَ هُوَ (کَافِرٌ) و (کَفَرَةٌ) و (کُفَّارٌ) و (کَافِرُونَ)مصباح المنیر

[6]کفر باللّه یکفر کفرا و کفرانا، و کفر النعمة و بالنعمة أیضا: جحدها.مصباح المنیر

[7]الکفر: ضدّ الایمان، سمّى لأنّه تغطیة الحقّ.معجم مقاییس اللغه

[8]التهذیب 10/ 193- قال اللیث: الکفر: نقیض الایمان، و قال اللیث: سمّى الکافر کافرا، لأنّ الکفر غطّى قلبه کلّه.

[9]کفر باللّه یکفر کفرا و کفرانا، و کفر النعمة و بالنعمة أیضا: جحدها.مصباح المنیر

[10]کذلک کفران النعمة: جحودها و سترها.معجم مقاییس اللغه

[11]الصحاح - تاج اللغة و صحاح العربیة؛ ج‌2، ص: 808الکافِرُ: اللیلُ المظلمُ، لأنَّه ستر کلَّ شى‌ء بظلمته.

 

[12]یقال للفلاح کافر، لأنّه یکفر البذر، أى یستره.مصباح المنیر

[13]یقال لمن غطّى درعه بثوب: قد کفر درعه.معجم مقاییس اللغه

[14]یقال الکافر: البحر معجم مقاییس اللغه

[15]النهر العظیم کافر،معجم مقاییس اللغه

[16]و الکفر من الأرض: ما بعد من الناس لا یکاد ینزله و لا یمر به أحد. معجم مقاییس اللغه

[17]کَفَرَ: بِاللّهِ (یَکْفُرُ) (کُفراً) و (کُفرَاناً) و (کَفَرَ) النِّعمَةَ وَ بِالنِّعمَةِ أَیْضاً جَحَدَهَامصباح المنیر

الصحاح - تاج اللغة و صحاح العربیة؛ ج‌2، ص: 807الکُفْرُ أیضاً: جُحُودُ النعمةِ، و هو ضدُّ الشکر. و قد کَفَرَهُ کُفُورًا و کُفْرَاناً. و قوله تعالى: إِنّ?ا بِکُلٍّ ک?افِرُونَ، أى جاحدون.

معجم مقائیس اللغة؛ ج‌5، ص: 191الکُفْر: ضِدّ الإیمان، سمِّی لأنّه تَغْطِیَةُ الحقّ و کذلک کُفْران النِّعمة:

جُحودها و سَترُها.

[18] انما یکفر اذا جحد





  • کلمات کلیدی :

  • ::: شنبه 94/10/5 ::: ساعت 11:41 صبح :::   توسط علی کاظمی 
    نظرات شما: نظر