کاظمی
تفسیر مجمع البیان
1. القراءة
اختلاف قرائت در "لی دین" را بیان می کند.
قرأ نافع و ابن کثیر و حفص عن عاصم «لِیَ دِینِ» بفتح الیاء و الباقون بسکون الیاء.
الحجة
إسکان الیاء من و لی و فتحها جمیعا حسنان سائغان.
2. الإعراب
علت اینکه از مای موصوله به جای من اعبد استفاده کرده را بیان می کند.
«وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ» کان الوجه من أعبد و لکنه جاء بما لیطابق ما قبله و ما بعده و قیل إن ما هاهنا بمعنى من و العائد من الصلة إلى الموصول فی الجمیع محذوف و التقدیر ما تعبدونه و ما أعبده و ما عبدتموه.
3. النزول
شان نزول سوره را توضیح می دهد.
نزلت السورة فی نفر من قریش منهم الحارث بن قیس السهمی و العاص ابن أبی وائل و الولید بن المغیرة و الأسود بن عبد یغوث الزهری و الأسود بن المطلب بن أسد و أمیة بن خلف قالوا هلم یا محمد فاتبع دیننا نتبع دینک و نشرکک فی أمرنا کله تعبد آلهتنا سنة و نعبد إلهک سنة فإن کان الذی جئت به خیرا مما بأیدینا کنا قد شرکناک فیه و أخذنا بحظنا منه و إن کان الذی بأیدینا خیرا مما فی یدیک کنت قد شرکتنا فی أمرنا و أخذت بحظک منه فقال ص معاذ الله أن أشرک به غیره قالوا فاستلم بعض الهتنا نصدقک و نعبد إلهک فقال حتى أنظر ما یأتی من عند ربی فنزل قل یا أیها الکافرون السورة فعدل رسول الله ص إلى المسجد الحرام و فیه الملأ من قریش فقام على رءوسهم ثم قرأ علیهم حتى فرغ من السورة فأیسوا عند ذلک فآذوه و آذوا أصحابه قال ابن عباس و فیهم نزل قوله قُلْ أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیُّهَا الْجاهِلُونَ.
4. المعنى
از ابتدای سوره شروع به تفسیر می کند.
1. الکافرون الف و لامش عهد است و منظور قوم معینی است.
2. ولا انتم عابدون، واو را حالیه گرفته اند.
3. لاانتم عابدون مااعبد : از امروز تا زمانهای آینده را اشاره دارد. مستند این بیان کلام ابن عباس است، و همچنین بیانی از زجاج است. در ادامه نقلشان از زجاج می نویسند که: چنین بیانی در جایی است که خدا میداند، این قوم ایمان نمی آورند همچنان که در قصه نوح می فرماید أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ در ادامه از بیان زجاج نقل می کند که علت تکرار را این می داند که قرآن به لغت عربی نازل شده است و در این لغت عادتشان این است که برای تاکید تکرار می کنند. سپس مثالهایی از اشعار عرب بیان می کند. سپس می گوید که در این سوره بیشتر جادارد که تاکید شود. زیرا کافرین کلامشان را تکرار می کردند و تکرار بیان رسول خدا باعث تاکید بیشتر و باعث ناامیدی کفار از همراهی حضرت در دینشان می شد.
4. سپس قیلی بیان می کنند در مورد : لا اعبد ما تعبدون و لاانتم عابدون ما اعبد که گفته شده است که ما در اینجا مصدریه است و به معنای این است که من معبود شما را و شما معبود من را پرستش نیم کنید. و همچنین در عبارت لاانا عابد ما عبدتم و لاانتم عابدون ما اعبد ما مصدریه است و چنین تاویل به مصدر می رود که من عبادت شما را نمی پرستم و شما هم عبادت من را پرستش نمی کنید. بعد سوالی مطرح می کنند که طبیعی به ذهن می رسد. و آن اینکه: معنای معبود در دو آیه اول صحیح است ولی معنای عبادت در دو آیه بعدی به چه معناست؟ معنای اختلاف عبادت را چنین پاسخ می دهند که حضرت، خدا را به وجه اخلاص عبادت می کند کافرین در عبادتشان مشرک هستند. اینجا نحوه عبادت متفاوت می شود. که آنها با اعمالی که به ذهن خودشان می رسد عبادت می کنند ولی حضرت با اعمالی که معبود گفته و مشروع است به تقرب می رسند.
5. سه احتمال در لکم دینکم و لی دین:
1) مضاف(جزاء) حذف شده باشد. لکم جزاء دینکم و لی جزاء دینی
2) لکم کفرکم و لی دین التوحید. البته منظور این نیست که مجاز هیتید که دین کفر را انتخاب کنید بلکه شدت نهی و زجر را می رساند مثل اعملوا ماشئتم
3) دین به معنای جزا باشد و لکم جزائکم و لی جزائی برای این معنا شاهدی از شعر می آورند. إذا ما لقونا لقیناهم و دناهم مثل ما یقرضونا
شاید با شاهد آوردن دراین قسمت خود نویسنده تمایل به این احتمال دارد.
المیزان
1. بیان
1) امر کرده است رسول صلی الله علیه و آله را تا اظهار کند برائتش را از دین آنها و خبر دهد که ممتنع است که آنها هم دین او را بپذیرند و ابدا معبود همدیگر را عبادت نمی کنند و نتیجه این این می شود که مایوس می شوند از هر نوع سازکاری.
2. اختلاف در مکی و مدنی شده است و ظاهرش این است که مکی است.
3. منظور قوم معهودی است نه کل کافران. مستندشان: خطابی که به پیامبر شده است که از دینشان برائت بجوید.
4. و جمله" لا اعبد" نفى استقبالى است، براى اینکه حرف" لا" مخصوص نفى آینده است، هم چنان که حرف" ما" براى نفى حال است، و معناى آیه این است که من ابدا نمىپرستم آنچه را که شما بتپرستان امروز مىپرستید.
**مستند نفی دائم ا زپرستش دین: ایه دو و سه، با انضمام امر" قل" که در آغاز سوره است، این معنا را روشن می کند که گویا رسول خدا (ص) به کفار فرموده:" پروردگار من مرا دستور داده به اینکه به طور دائم او را بپرستم، و اینکه به شما خبر دهم که شما هرگز و تا ابد او رانمىپرستید، پس تا ابد اشتراکى بین من و شما در دین واقع نخواهد شد".
**معنای مشابه از آیات دیگر می آورند: بنا بر این آیه شریفه در معناى آیه" لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلى أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ" «1»، و آیه شریفه زیر است که مىفرماید:" إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ" «2».
5. وجه اینکه ما اعبد به جای من اعبد آمده است.پاسخش این است که منظور صرفا مطابقت این آیه با آیه" لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ" است.
6. این دو آیه تکرار مضمون دو آیه قبل است که به منظور تاکید آن تکرار شده، نظیر تکرارى که در آیه" کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ" «3» آمده، و نیز تکرارى که در آیه" فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ" «4» آمده است.
7. کلام مجمع را که ما را مصدریه گرفته بودند را با بحث روایی رد می کنند که علت تکرار این است که آنها خواسته خودشان را تکرار می کردند و این تکرار صورت گرفته است.
8. لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ"
این آیه به حسب معنا تاکید مطلب گذشته، یعنى مشترک نبودن پیامبر و مشرکین است، و لام در" لکم" و در" لى" لام اختصاص است، مىفرماید: دین شما که همان پرستش بتها است مخصوص خود شما است، و به من تعدى نمىکند، و دین من نیز مخصوص خودم است، شما را فرا نمىگیرد.
نظرات شما: نظر