سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تفکرت برایت بینش می آورد و مایه عبرت گرفتن تو می گردد . [امام علی علیه السلام]
 

 

 

تطهیر با جاری قرآن

کاظمی

آثار خسارت:

شیوه گزارش:

آنچه استاد بیان کردند: برای گزارش و نوشتن، نکات کلیدی را در هر بند و پاراگراف بنویسید و ارتباطش را با قبل مشخص کنید و سپس لیست را کنار خود گذاشته و بر اساس همان شروع کنید به نوشتن.

من نیز همین روال را انجام دادم و در مرحله اول احساس کردم که لیستم خیلی طولانی شده است. سپس از همان لیست طولانی کدهایی را برداشتم و بر اساس همان کدها شروع کردم به نوشتن و منتظر نقد استاد محترم هستیم.

مرحله اول، لیست اولیه و طولانی:

1.       بدون اصل حرکت کردن و در حرکت، اصول را رها کردن، این هر دو، عامل خسارت و سوختن انسان هستند. توان اورا می بلعند و نیروهای او را می سوزانند

2.      در انتخاب هدف اصولی هست که اگر رعایت نشد، گرفتار حیرت، درگیری، و فشارها خواهیم شد واز آدمها و عملها و حرفهای قشنگ به زودی پیروی می کنیم

3.      ارزش هر چیزی با هدف سنجیده م یشود و هدف ها بر اساس ساختار و نیاز انسان نقد می خورد

4.      چشم پوشی از اصول و کنار گذاشتن انها باعث کفر، هلاکت و خسارت می شود و به تدریج در آتش فرو می روند

5.      جریان تدریجی است که با کفر به رنج می رسیم. لئن کفرتم ان عذابی لشدید. سیصلی نارا ذات لهب

6.      علت رنج: ضعف و محرومیت است. با کفر به ضعف و محرومیت مبتلا می شویم و به رنج می رسیم و عذاب می کشیم

7.      خلاف اصولی که فهمیده ایم حرکت کنیم به شک، کفر، نفرت می رسیم و نیازمند استدلال و برهان نیستیم بلکه محتاج این هستیم که بررسی کنیم کجا بر اساس داشته هایمان حرکت نکرده ایم(کافر شدیم)زیرا کفر و چشم پوشی، منابع شناخت را می گیرد. اگر با آنها کار نکردیم حکمت اقتضا می کند که بگیرند و اگر به کار گرفتیم رحمت اقتضا می کند که بیشتر بدهند. رشد و خسر، قرب و بعد در گرو شکر و کفر ما نسبت به اصولی است که یافته ایم.

8.      برای حرکت با اصول نیاز به یقین نیست بلکه با احتمال هم باید حرکت را آغاز کرد.

9.      برای حرکت نیاز به آوارگی برای پیدا کردن مرشد نیستیم بلکه همین شکر و کفررها از یافته ها و اصول انسان را به رشد می رساند که عامل قرب، عبودیت، نظارت، شکر است نه مرشدهای بیرونی

10.کفر»»»محرومیت»»»ضعف»»»رنج»»»سوختن

11.اگر بخواهم از وضع خودم خبر دار شوم؛ باید رنجهایم را بشناسم که علت آنها کفرها و بی ظرفیتی هایی است که دارم.

مرحله دوم: کدبرداری از مرحله اول:

در مرحله دوم احساس کردم که مطالب برای سه صفحه خیلی زیاد است و اگر بخواهم بر اساس آنها بنویسم طولانی می شود. بنابر این تصمیم به کد برداری کردم. از مطالب یازده گانه بالا به ذهن می رسید که چند نکته کلیدی وجود دارد.

1.      اصول زندگی

2.      کفر و شکر

3.      تدریج

4.      رنج

مرحله سوم: این سوال برایم پیش آمد که کدام یکی از اینها مربوط به سوره مسد است که استاد صفایی بر اساس ان شروع به نوشتن مفصل کرده اند؟ آنچه که به ذهنم رسید رنج و تدریج بود که از عبارت سیصلی استفاده کرده بودند و از تحلیل رنج که چگونه انسان به رنج در زندگی می رسد شروع کرده بودند و آثار خسارت را باز کرده بودند.

متن نهایی:

چرا در زندگی هایمان دچار رنج می شویم؟

ما در زندگی ناچار از حرکت شبانه روزی هستیم و در این حرکت ارتباطاتی داریم. اگر اصول حاکم بر آنها را یافتیم و بر اساس آنها حرکت کردیم خسارتی نداریم و رنجی هم نخواهیم داشت. اما زمانی که بدون اصول حرکت کردیم و یا اینکه اصولی را کشف کرده بودیم و به آنها پشت کردیم کم کم و به تدریج دچار رنج و عذاب خواهیم شد.

آنچه که ابولهب گرفتار آن بود و ما هم با او همبازی هستیم این است که او یافته بود که رسول کسی است که درس زندگی و قوانین زندگی را به او هدیه می دهد ولی او به خاطر نگاه محدودی که به خود و اعمالش داشت کافر به آنها شد.

زمانی که انسان کافر شد و قدر و ارزش یک سری امکاناتی را ندانست حکمت اقتضا می کند که آنها را از انسان بگیرند. مهم ترین امکانات امکانات شناختی است که از آنها در کفرمان استفاده نمی کنیم فلذا جا دارد که این امکانات را از ما بگیریند و نتیجه اش این می شود که دیگر به شناخت های جدیدی نمی رسیم و از منابع شعوری و آگاهی محروم می شویم که نتیجه اش این می شود که در ارتباطات و مسائلی که ذیل آنها برایمان پیش می آید قدرت روحی بالایی نداریم. اینجاست که با سینه تنگی به مقابله با روزگار و وقایعش می رویم و اینجاست که دچار رنج و عذاب می شویم. و این رنج به خاطر بی ظرفیتی است که ناشی از محرومیتی است که با کفرش به ارمغان آورده است. و همه اینها به تدریج اتفاق می افتد(سیصلی) و نمی توانم سرمست باشم که من که مبتلا به رنج نیستم و خودم را مبرای از این قضایا بدانم که در هر لحظه قرب و بعد من در گرو شکر و کفرم می باشد بنابراین در هر لحظه محتاج عنایت و دستگیری او هستم که مبتلا نشوم و جاده تدریج را با خاطر جمعی بپیمایم.





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 93/8/27 ::: ساعت 7:17 عصر :::   توسط معین علیزاده 
    نظرات شما: نظر