سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که پوشش شرم گزیند کس عیب او نبیند . [نهج البلاغه]
 

 

 

تطهیر با جاری قرآن

باسمه تعالی

نکات تفسیری معوذتین (موذنی)

ضرورت کار تفسیری روشمند:

مشکلات ما در مواجهه با آیات:

1.        نفهمیدن معنا

2.       پراکندگی آیات و موضوعات و فصل بندی نبودن آیات قرآن

3.       مشکل در تطبیق مصداق در بسیاری از مفاهیم قرآنی یا مشکل در تطبیق مشکلات زندگی ما با آیات

4.       برخی اشکالات به استناد برمی گردد

5.       انتظار ما از قرآن هدایت است، گاهی در مواجهه با آیات و تفاسیر احساس می کنیم حداکثر به ما اطلاعات تاریخی می دهد

مهارتهای تفسیری:

هر کدام از این مشکلات نیاز به مهارتی دارد؛ مجموعه آن مهارتها می شود روش تفسیری که مجموعا سه مهارت است:

1.       مهارت لغت: رجوع به کتاب لغت ابتدایی ترین کار است و در واقع باید کاری را که لغوی انجام می دهد باید انجام داد

2.       مهارت ترکیب: تحلیل صرفی و تحلیل نحوی، شکلهای مختلفی که می شود یک جمله را رساند بشناسد و بعد بتواند ارزیابی مند برای تحلیل برتر

3.       مهارت استفاده از پژوهشها و تفاسیر انجام شده، مثلا تفکیک حرف علامه از قولها و ... و بعضی متنها کار بیشتری دارد که مهارت آن را باید کسب کرد

روش پیشنهادی: مقایسه تفاسیر

انتخاب چند تفسیر و مطالعه آنها و گامهایی طی می شود و بعد مقایسه می شوند و در این مقایسه بدست می آید که سبک مفسر چیست که در ضمن این هم آیه روشن شده هم روش تفسیری و هم نواقص کارهای انجام شده روشن می شود

و اینکه چقدر از تفاسیر دیگر نقل می کنند و اضافاتی که نسبت به تفاسیر دیگر دارند چگونه است

مرحله بعدی مقایسه تفسیرها با یکدیگر و مقدار مبهماتی که در این تفاسیر به آنها پرداخته نشده است

 

قرائت و انس لازمه کار:

چاره مشکل پراکندگی این است که با قرآن انس بگیرد و قرائت یک جزء در روز

 

فاقرءوا ما تیسر منه: درجه اول فقط خواندن است، در درجه دوم تامل 10 دقیقه ای برای تدبر در یم آیه در روز و این دو را از هم جدا کنید تا قرائت تعطیل نشود، البته جاهایی که در لغت یا ترکیبی مشکل دارید فقط علامتی بزنید و این حسن را دارد که در دورهای بعدی مشکلات برطرف می شود و کار با قرآنهایی که ترجمه واژه ای دارد مثل ترجمه آقای شعرانی یا امامی

 

 

نکاتی در باب بررسی لغت:

در لغت دو روش داریم:

  •  
    1. نقل از کتابهای لغت
    2. رجوع به استعمالات و  بیرون کشیدن معنا از آنها (روش مجمع البیان این است)

بررسی کتب لغت:

·         لغوی در صدد معنای کلی دادن است و به جزییات معنا به صورت کامل نمی پردازد و دقیق شدن در معنا و روشن کردن فرق آن با مشابهات آن کار فروق اللغة است مثلا ابوهلال عسکری

·         بعضی از کتابهای لغت برای استعمالات خوب است مثل مصباح و لسان العرب

·         بعضی برای بدست آوردن معنای اصلی است مانند مقاییس یا مفردات و التحقیق هم سعی در این دارد ومی خواهد معانی مختلف را به یکی از آن معانی برگرداند

 

مقایسه کتاب مجمع البیان و المیزان:

·         مجمع در قسمت مشخصات معمولا به این می پردازد که تعداد آیات طبق نظر کوفیون و بصریون چقدر است ولی مجمع به مکی ومدنی به این صورت می پردازد ولی المیزان گویا به این مساله نمی پردازد

·         علامه برای مکی ومدنی بودن به روایات شان نزول و محتوای سوره توجه می کند واز آن استفاده می کند

·         علامه در لغت معمولا به نقل می پردازد و غالبا از الصحاح نقل می کند در صورتی که مجمع خودش هم کار لغوی می کند

 

·         مجمع البیان ابهام محور است که برای رفع ابهام با تطبیق و لغت و روایت استفاده می کند

·         در المیزان با تکیه بر لغت و تطبیق و استفاده از آیات دیگر برای رفع ابهام استفاده می کند، البته در بعضی جاها سوال محور است گرچه ابهامی هم نیست

·         البته بنای ایشان این نبوده است که با سوال جلوروند گرچه بعض جاها به آن پرداخته اند

 

·         در بلاغت یک وقت می آیند قاعده ای که در کتب بلاغی آمده نقل می کنند ولی ایشان وبسیاری از مفسرین با علم به قاعده فقط تطبیق می کنند

·         معمولا در تفاسیر به نقل اقوال مفسرین می پردازند و ولی بعضی از مفسرین مانند علامه هستند که نوآوری هم می کنند

 

·         مجمع البیان  به روایات عام و خاص می پردازد

 

مسأله محوری در مقابل ابهام محوری:

در اینجا سوال است که چرا صاحب مجمع البیان به بخشهای خاصی از آیه برای توضیح می پردازد مثلا به «قل» می پردازد چون ابهام مهمی است و اکثر مفسرین به این صورت می پردازند که یک ابهامی است و به آن می پردازند به اینگونه تفسیر ابهام محور می گویند و اینکه به بعضی از ابهامها پرداخته نمی شود به این خاطر است که یا برای او بدیهی بوده یا توجهی به وجود چنین ابهامی نداشته

در قرآن نمی شود به دنبال ابهاماتی که وجود دارد بپردازید بلکه باید دنبال سوالات خودتان باشید و توصیه به تفکر درقرآن همین مساله است و باید سوال داشته باشیم تا تفکر ایجاد شود

فرق سوال محوری و ابهام محوری: در مرحله اول باید بنشینیم سوال طرح کنیم بعد سراغ تفسیر برویم، و اینکه بسیاری تفاسیر در سوره های آخر قرآن چیزی بر تفسیر اضافه نکرده اند به این خاطر بوده است که ابهام جدیدی که به آن پرداخته نشده باشد نبوده که باعث اضافه کردن مطلبی شود البته به حیث تخصص عرفانی یا فلسفی یا ... چیزهایی ممکن است اضافه کرده باشند

معمولا مفسرینی که سوال محور هستند لیست سوالات را مطرح نمی کند و فقط به پاسخ سوالات می پردازد

 

نکات طرح سوال:

·         در تفسیر باید ذهن  را آزاد گذاشت تا احتمالات مختلف را دریابد و بعد آنها را در معرض نقادی گذاشت و با ملاک ببینیم می شود به آیه نسبت داد یا نه

·         البته احتمال هم هر جور احتمالی را آزاد نمی گذاریم بلکه احتمال مستند را به میان می آوریم

·         در طرح سوال بهتر است با یک احتمالی در جواب همراه کرد و همینطور سوال رها نشود، طرح احتمال کمک می کند به اینکه تفکر شروع شود و احتمالات دیگری هم در ادامه مطرح شود

·         و این با تحمیل به قرآن تفاوت دارد چون تحمیل این است که یک احتمالی را پذیرفته ام و می خواهم آن را به هر نحوی شده نسبت به قرآن بدهم

·         مقدمه طرح سوال: خواندن مکرر سوره / مراجعه به تفاسیر و بررسی اقوال در مورد سوره ( البته با این پیش زمینه که زمینه ای فراهم شود برای طرح سوالات و پیدا کردن سوال کلیدی و باز کردن حقیقت این سوره)

 

چه سوالاتی نباید طرح کنیم؟

·         بخشی از سوالات موضوعی است مثلا جن در قرآن یا ایمان در قرآن به چه معنایی است،

·         بخش دیگری از سوالات به مبانی برمی گردد که به این دو بخش کاری نداریم مثلا اینکه آیا انسان موجود شروری است

 

سوالاتی مفید برای فهم حقیقت آیات:

1.       سوالات چینشی: (قرار گرفتن یا انتخاب یک شکل از میان شکلهای مختلف)

·         سوالاتی که به چینش برمی گردد یعنی چینش به صورت طبیعی باید به گونه دیگری می بود

·         یا اینکه چرا از این واژه استفاده شده با اینکه از واژه های مشابهی هم می توانست استفاده کند

 

2.       سوالات ارتباطی: (بعد از گذشتن از ساختارهای مختلف سوال از ارتباط می شود، در واقع به محتوا می پردازد و ارتباط این محتواها، مثلا احدیت با صمدیت چه ربطی دارد)

·         سوالاتی که به ربط در آیات می پردازد

·         در جایی که خود قرآن ربط را برقرار کرده سوال از تحلیل ربط می باشد

·         جایی که قرآن مطالبی را کنار هم آورده ولی آنها را ربط نداده ولی اینجا هم سوال از ربط می کنیم

 

3.       سوال از مخاطب: اگر قرآن هدایت است دارو است دارو برای هر دردی نیست باید ببینیم این سوره یا آیه برای چه انسانی با چه ویژگی است؟

 

مراحل عملیاتی طرح سوال:

1.       طرح سوالات مختلف

2.       اصلاح ادبیات سوالها و دقیق کردن سوالها

3.       غربال سوالات و جدا کردن آن بخش از سوالات که می تواند تفکر ایجاد کند

·         سوالات تفسیری ما یک بخشش به لغت برمی گردد پس لازم نیست این مطرح شود و با مراجعه به لغت جواب می گیرد

·         سوالاتی که جوابشان در تجزیه و ترکیب مشخص می شوند اینها نیازی به طرح کردن ندارد

 

نکات سوالات چینشی و ارتباطی:

·         استناد در ترکیب و چینش باید با قواعد زبانی باشد یعنی اگر احتمالاتی که مطرح می شود با قواعد زبانی هماهنگ باشد مستند می شود و باید به استعمالات و محاورات مراجعه کرد

·        
در محاورات عرفی ما خیلی از ظرفیتهای زبانی را ناخود آگاه به کار می بریم بدون اینکه توجه داشته باشیم ولی برای اینکه به محاوره شخصی استناد کنیم باید ببینیم او چقدر مسلط است به قواعد ولی این در مورد قرآن به گونه دیگری است که ما حتما استناد می کنیم به خاطر حکمت تامه خدای متعال

 

·         کلید در طرح سوالات چینشی خروج از حالت طبیعی است. مثلا اینکه یک سوره با قل شروع شود در تعداد محدودی از سوره ها می باشد چرا بقیه با این شروع نمی شود

·         در سوالات ترکیبی لزوما همه چینشهای نحوی سوال نمی شود برخی جاها هست که ترکیبهای مختلف وجود دارد وجه انتخاب یکی مورد سوال است یا اینکه یک عبارتی ترکیب دشواری داشته باشد

·         در سوالات ارتباطی دو طرفی وجود دارد که در یک مرحله باید تصور مناسبی از دو طرف داشت بعد در ارتباط آنها و بعد در احتمالات مختلف و ترجیح یکی از احتمالات است که مواد فکری فراهم می کند

 

نکات سوال از مخاطب:

·         الزاما اینگونه نیست که پرداختن به سوالات مخاطب مستلزم سوالات چینشی و ترکیبی باشد، و با توجه به تجربه های دیگران و نگاه به تفاسییر دیگران می توان تا حدودی به سوال مخاطب پرداخت، البته این امر در تجربه های اول کار ساده ای نیست

·         و بخشی از آن روش کار است که گفته شد بخش دوم به سیر  وجودی انسان و حرکت در سیر رشد بستگی دارد و بخش سوم آن برمی گردد به تسلط بر آیات و روایات

 

 

پرداختن به پاسخ:

·         در سوره های کوچک باید دنبال کلیدی باشیم چون سوره حول موضوع مشخصی شکل یافته

·         سوال کلیدی که راه را برای باز کردن سوالات دیگر است سوال از مخاطب وزمینه های سوره می باشد.

·         سوال کلیدی شروع: مخاطب سوره کیست و سوره در چه فضایی مطرح شده است؟

·         برای شروع به پاسخگویی یک محوری را انتخاب می کند و با پرداختن به آن زمینه های سوره و بحثهای مخاطبی را باز می کند و در واقع با یک جریانی همراه می کند انسان را

 

·         بعضی سوره ها یک محوریتی دارند که برای فهم سوره باید آن محور به خوبی شناخته شده باشد مثلا در این دو سوره پناهندگی محور است و از این محور بقیه سوالات هم قابلیت طرح پیدا می کند

 

·         فکر کردن مانند مطالعه کردن نیست که با نشستن یک گوشه ای صورت گیرد، گرچه در ابتدا مطالعه تفاسیر در ابتدا ممکن است باشد ولی بعد از آن برای بررسی کردن آنها و ایجاد احتمالات مختلف با نشستن نمی توان بلکه با راه رفتن می توان بهتر فکر کرد، یا ساعات تفکر هم باید مناسب باشد مثلا در ساعات شلوغ یا در سوالات خلوت و آخر شب و حتی قبل از خواب

 

یک تذکر اساسی:

سعی کنیم اینگونه نباشد که بر ساحل قرآن بنشینیم و فقط برای دیگران مشکل پر کنیم و خودمان محروم از آن باشیم و باید خودمان را در جریان قرآن قرار دهیم

 

 

 





  • کلمات کلیدی :

  • ::: شنبه 95/8/1 ::: ساعت 11:41 صبح :::   توسط موذنی 
    نظرات شما: نظر