سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چه نیکوست فروتنى توانگران برابر مستمندان براى به دست آوردن آنچه نزد خداست ، و نیکوتر از آن بزرگمنشى مستمندان به اعتماد بر خدا برابر اغنیاست . [نهج البلاغه]
 

 

 

تطهیر با جاری قرآن

 این نوشتار دارای سه بخش است:

1- ساختار تفسیر تطهیر در سوره مسد

2- خلاصه تطهیر در سوره مسد

3- نکات کلی روشی در تفسیر تطهیر

بسمه تعالی

ساختار کلی تطهیر در این سوره:

1.       لغات

2.       سوالات چینشی / ارتباطی / مخاطب و فضای سوره

3.      توضیحات و تکمیل پازل کلید سوره با استفاده از محتوای سوره و محوریت آن، تحلیل­ها و آیات دیگر با توجه به توضیحاتی که برای بیان سوره لازم است:

-        ابعاد خسارت

                     خسارت وجود

                     خسارت عمل

-        جبران خسارت

                      نفس آنچه جبران کننده خسارت ها نیست.

                      بیان آنچه باعث نجات از خسران است (غفران و رحمت)

                      بیان عوامل رفع خسران (ایمان، توحید، تواصی، توجه به اسوه­ها، طلب و دعا)

-       آثار خسارت

                      تحلیل آثار خسارت ((با قاعده شکر و کفر و کیفیت رسیدن از کفر به محرومیت (به مقتضای حکمت) و درنتیجه ضعف و تنگی و در نتیجه عذاب))

                     اثر اول : محرومیت

                     اثر دوم : ضعف و ضیق

                      اثر سوم : عذاب

-       تحلیل آثار

عذاب­ها خود اعمال­اند (که خدا  از خیلی­هاشان میرهاند) نه مقابله خدا و نه حتی عکس­العمل اعمال. «لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذى‏ عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرجِعُونَ» روم41


4.      متن تفسیر آیات با استفاده از مطالبی که در قسمت­های قبلی بیان شده و با عنایت به پاسخگویی این متن به پرسش­های مطرح شده.


خلاصه:

o        بیان لغات و سوالات 3 گانه

o        بیان جایگاه کلید سوره یعنی خسارت و تباب

(در نگاه دنیایی و کوچک دیدن اندازه­های خود تباب ابولهب معنا نمیابد و تنها جایی می­توان از تباب ابولهب ها سخن گفت که خود گرفتار این دنیای کوچک نباشیم و قدر خود را بیشتر از آن بدانیم و جایگاه و آرمان بلندتری داشته باشیم.)

o        ابعاد خسارت:بیان ابعاد خسارت و تفصیل آن به این ترتیب که ابتدا خسارت نفس را مطرح می­کند و توضیح می­دهد که تو که دارای استعداد سرشاری و بالاتر از همه­ی دنیایی و باید به نیروهای خود و تمام دنیا جهت بدهی نه این که جهت تو همان­ها باشد.- سپس در توضیح خسارت عمل گوید تو نه تنها در محرک های عمل باید کار کنی بلکه در خود عمل نیز باید نمانی و بیان می­کند که اگر در عمل بمانی و خاسر شوی این به خسران نفس راه دارد.

o        جبران خسارت: غنا از انسان مایه می­گیرد و با مال و آنچه کسب می­شود غنایی حاصل نمی­گردد- وقتی تو با تخلف از قوانین عالم و با استفاده نکردن  از بعضی قوایت به گند رسیدی و این گند گسترش پیدا کرد تنها غفران خداست که می­تواند آن را بپوشاند و رحمت اوست که بازوی های جدید به تو می­دهد.

علاوه بر اینها 5 عامل جلوگیر خسارت تو هستند؛ ایمان تو را به راه می­اندازد و توحید نیروهایت را هم­جهت میکند و از اتلاف آن جلوگیری می­کند و تذکر و تواصی از غفلت و ماندن و انحراف می­رهاندت و توجه به اسوه­ها هدف­های بلند را به تو یادآور می­شوند و از کوتاهی همت میرهانندت و طلب و دعا در موقع عجز تو را از یاس نجات می­دهند و استوارت می­دارند.

o        آثار خسارت: بیان قاعده شکر و کفر و اثر تدریجی آن­ها در ارتفاع و هبوط آدمی بیان مراحل تدریج هبوط آدمی در اثر کفر: کفران← محرومیت از شناخت← ضعف و ضیق←عذاب.

o        تحلیل آثار: عذاب­ها خود اعمال­اند (که خدا  از خیلی­هاشان میرهاند) نه مقابله خدا و نه حتی عکس­العمل اعمال. «لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذى‏ عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرجِعُونَ» روم41

o        متن تفسیری:

این سوره، سوره ‏ى ماست؛ مایى که پدر آتش هستیم و آتش را بزرگ مى‏کنیم و پرورش مى‏دهیم، که آتش فرزند ماست، زاییده ماست، پروریده‏ى ماست. ابوتراب‏ها مى‏روییدند و مى‏رویاندند و خاک را بارور مى‏ساختند و ما مى‏سوزیم و مى‏سوزانیم‏.

مى‏بینى چگونه در این سوره واقعیت و پیام در هم آمیخته است؟ بارها این نکته مطرح شده که قرآن این دو را با هم دارد. هم رمز و کنایه دارد، هم واقعیت. و این عظمت قرآن است که از واقعیت‏ها، آیه‏ها را نشان مى‏دهد.

«تَبَّتْ یَدا ابى‏ لَهَبٍ».

دست‏هاى ابولهب، کارهاى او، قدرت او بى‏حاصل است، بى‏بار است، زیانبار است؛ چون کارهاى زیاد مادام که در جایگاه خود ننشسته باشد، حاصلى ندارد. عمل با «طرح» و طرح با «هدف» و هدف با «قدر» انسان، در رابطه است.

«وَ تَبَّ»

و این بى‏حاصلى دست‏ها و این خسارت عمل در رابطه با خسارت وجودى انسان است.

دیگر احتیاج به نفرین نیست، که این خبر وقوع لعنت و خسارت را با خود دارد.

«ما اغْنى‏ عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ».

انسانى که راکد مانده، با جریان ثروتش و در آمدش به جایى نمى‏رسد؛ چون آن‏جا که تو پایت به جایى بند نیست‏.

آنچه که از آن دو خسارت، انسان را نجات مى‏دهد همان غفران و رحمت است که تو را از خسارت عمل مى‏رهاند و همان ایمان و توحید و تواصى و ذکرها و اسوه‏ها و طلب‏ها هستند که وجود تو را به راه مى‏اندازند و نیروهاى پراکنده‏ات را سامان مى‏دهند.

«سَیَصْلى‏ ناراً ذاتَ لَهَبٍ».

این دو نکته است که فعل را با سین استقبال همراه کرده است. یکى دور پنداشتن آنچه که نزدیک است و بر آنها احاطه دارد و دیگرى تدریجى بودن عذاب براى انسانى که به کفران نشسته و از نعمت‏ها و آگاهى‏ها بهره برنداشته است.

«وَ امْرَأَتُهُ حَمّالَةَ الْحَطَبِ، فى‏ جیدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ».

عمل عین پاداش است‏. این تحلیل از عذاب، تهدیدى را همراه مى‏آورد که در عین سادگى و بى‏پیرایگى آنچنان عمیق و وحشت‏انگیز است که انسان احساس مى‏کند دارد خودش را مى‏سوزاند و رشته بر گردن خود مى‏پیچد. همان طنابى که از لیف خرماست، همان گردنگیر توست. و همین هیزم‏ها که بر دوش گرفته‏اى، آتش جهنم توست.

نکات کلیدی:

o        پس از رسیدن به کلید سوره کل ساختار را بر اساس آن می­چیند مثلا در این سوره تباب کلید است و کل متن تفسیری خود را بر اساس آن نوشته و در نهایت جمع بندی می­کند

1- مفهوم خسارت‏ / 2- شکل‏هاى خسارت‏ / 3- جبران خسارت‏ / 4- آثار خسارت  /  ‏5- تحلیل این آثار

o        اگر نکته ای مطرح می­شود مثل ماأغنی .. و سوره بحث جبران را پیش می­کشد و جبران کننده بودن چیزی را نفی می­کند، تطهیر طرف دیگر قضیه یعنی آنچه جبران کننده است را بیان می­کند (غفران و رحمت) و نیز وسایل جدایی از خسران را نیز بیان می­کند(ایمان و توحید و ...) .

o        تطهیر مسأله ای را که سوره به گوشه ای از آن اشاره می­کند به صورت جامع می­نگرد و با تحلیل و استفاده از آیات دیگر قرآن پازل مسأله را تکمیل می­کند.

o        در تطهیر سعی می­شود مخاطب را به متن سوره و متن سوره را به اعماق دل مخاطب برساند و رساندن بار هدایتی سوره به جد مورد توجه است.


 





  • کلمات کلیدی :

  • ::: چهارشنبه 93/7/30 ::: ساعت 1:14 عصر :::   توسط محمدهادی قراباغی 
    نظرات شما: نظر